۵۵آنلاین :
تولستوی گفته بود که هر خانوادهای ناخوشی منحصر به خودش را دارد. تنوع گرفتاریها بی نهایت است و هرکدام از ما ناخوشی منحصر به خودمان را پیدا میکنیم. خلق ارزش و راه انداختن کسب و کار و شرکت در آزمون بازار هم همین طور است. تعداد مشکلاتی که ممکن است مانع موفقیت بشود بینهایت و پیش بینی همه آنها غیرممکن است. گاونر میخواهد و مرد کهن. مهارت و تجربه و فراهم بودن بستر و آنچه امروزه فضای کسب و کار خوانده میشود نیز شانس موفقیت را افزایش میدهد اما هیچ چیز تضمینی در کار نیست. در فراهمترین فضاهای کسب و کار در دنیا، افراد باتجربه تلاش میکنند تا ارزشی خلق کنند. بسیاری از این تلاشها شکست میخورد؛ راه طولانی و دشوار و ناهموار است و احتمال شکست از موفقیت بیشتر است.
اما مهارت و تجربه و اراده برای خلق ارزش و راه انداختن کسب و کار و تولید محصول جدید کافی نیست. منابعی هم لازم است. فردی باید حاضر شود سرمایه و داراییاش را برای آزمودن ایده شما به مخاطره بیندازد. شما هم باید حاضر باشید عمر و جوانی و سالهایی را که هرگز بازنخواهند گشت پای کار بگذارید.
بسیار خوب، رانت خواری چه ملزوماتی دارد؟ خوشبختانه برای توضیح این یکی لازم نیست وقت زیادی صرف کنیم. تقریباً همه ایرانیها با کیفیت و ملزومات و نتایج آن آشنا هستند.
در گذشته خانوادههای سلطنتی آشکارا فرصتهای بکر تجاری و انحصارات را بین دوستان و نزدیکان توزیع میکردند. از انحصار شمع و صابون بگیرید تا کاغذ و نشاسته. به قول ایمون باتلر، امروزه توزیع رانت با ظرافت بیشتری صورت میگیرد. اما نتیجه همان است و سودهای انحصاری را نصیب گروههای نور چشمی میکند
اجازه بدهید قبل از جلوتر رفتن لحظهای بازگردیم و رهیافت اقتصاد مدرن راجع به طبیعت آدمی را دوباره مرور کنیم. انسان، پیگیر خوشبختی و بیشینه کردن مطلوبیت است. پس عجیب نیست. که میان جاده ناهموار کارآفرینی و خلق ارزش و جاده صاف و طلایی رانت خواری، اکثر افراد دومی را انتخاب کنند. اگر در شرایط کنونی کشور به رغم فرصتهای رانتی موجود اکثر دست اندرکاران سراغ کارآفرینی و تولید میرفتند، در آن صورت معلوم میشد که رهیافت اقتصاد مدرن اشتباه بوده و به چارچوب نظری دیگری برای تحلیل شرایط جامعه نیاز داریم، اما همان طور که ملاحظه میکنید آدام اسمیت مساله را به درستی دریافته بود. وقتی که رانتی توزیع شود، رانتی دریافت خواهد شد. وقتی رانت زیر دندان مزه کرد آن وقت بازگشتن به جاده پرسنگلاخ کارآفرینی سخت و ناممکن میشود. رانت خواران همواره دولتها را تشویق میکنند تا انحصارات ارزشمند و امتیازات، قانونی را گسترش داده و بین ایشان توزیع کند.
مطالعات پژوهشگران انتخاب عمومی نشان میدهد که مزایای حاصل از رانت جویی ممکن است تا حد انتقال بخش انبوهی از ثروت عمومی به جیب گروههای صاحب امتیاز افزایش پیدا کند. در نتیجه، مصرف کنندگان و مالیات دهندگان به لحاظ مالی بازنده خواهند بود اما جدای از ضرر مالی، این اقشار به جهت محدود شدن حق انتخابشان و به این دلیل که ناچارند کیفیت پایینتر کالا و خدمات را تحمل کنند نیز بازنده خواهند بود. ایده رانت جویی در ادبیات انتخاب عمومی براین نخستین بار توسط گوردون تولاک به طور جدی بررسی شد هرچند عبارت رانت جویی چند سال بعد توسط آن کروگر، اقتصاددان آمریکایی، ضرب شد.
گوردون تولای نشان داد که مزایای بالقوه حاصل از رانت جویی موفقیت آمیز به قدری زیاد است که برای گروهها کاملاً منطقی و به صرفه است که برای کسب آن وقت و تلاش بسیار و پول کلان صرف کنند. به طور مثال، برای خودروسازان داخلی میلیاردها دلار میارزد که به نحوی قانونگذاران را به تحمیل سهمیه و تعرفههای گمرکی بر واردات اتومبیلهای خارجی ترغیب کنند. بنابراین اصلاً نباید جای تعجبی داشته باشد که صاحبان صنایع اتومبیل سازی حاضرند میلیونها دلار خرج رایزنی کنند تا دقیقاً به کسب چنین نتیجهای نائل شوند. تولاک نشان داد که هزینههای رایزنی برای دریافت رانت یکسره نامولد و برای اقتصاد کشور زیان محض است. به عبارت بهتر، در کارآفرینی، سرمایه گذار دارایی شخصی را به امید کسب سود به مخاطره میاندازد. مصرف کنندگان، تصمیم گیران آزمون بازار، سیگنالهای با ارزشی به س رمایه گذاران میفرستند و شکستهای سرمایه گذاران به بازار و رقبا جهت میدهد. و البته در این مسیر، مهارت و تجربه و شغل ایجاد میشود. اما در فرآیند رانت جویی، هزینههای س ربار از محل دارایی عمومی برداشته میشود و خیلی اوقات حتی از سود مستقیم فرد رانت جو بیشتر است.
در کشوری که در آن رانت توزیع میشود، وقت و تلاش و پول و مهارت و تکاپوی کارآفرینانه بسیاری از افراد با استعداد بر سر این فعالیت به هدر میرود رانت جویی فعالیتی است که هیچ چیز باارزشی برای جامعه تولید نمیکند. تنها کاری که رانت جویی انجام میدهد این است که تعیین کند کدام یک از امتیازات انحصاری به کدام یک از گروههای ذینفع اعطا خواهد شد.
ملاحظه گوردون تولاک مبنی بر اینکه گروههای رانت جو، در تلاش برای متمایل کردن فرآیند قانونگذاری به نفع خودشان، منابع عظیمی را صرف میکنند - به عبارت بهتر، این منابع را تلف میکنند - ضربه تکان دهندهای بود به «نگارههای اقتصاد رفاه گرا»، رفاه گرایان معتقد بودند که گزینشهای جمعی به اصلاح شکست بازار و گسترش رفاه عمومی خواهد انجامید؛ ما آنها به کار کرد فرآیندهای تصمیم گیری جمعی در دنیای واقعی توجه چندانی نداشتند و فرضشان بر این بود که سیاستگذاری توسط مقامات دولتی روشن اندیش به شیوهای عقلایی و در جهت تأمین منافع عموم نجام میپذیرد. گوردون تولاک ثابت کرد که فرآیند سیاست عمومی نه فقط به هیچ عنوان بر فرآیند بازار برتری ندارد، بلکه رانت جویی، تصمیمات عمومی را به شدت تحریف میکند و در نتیجه موجب تحریف بازارها میشود و رقابت را به گونهای کاهش میدهد که به نفع برخی گروههای خاص باشد اما به جامعه در کلیتش آسیبهای اساسی وارد سازد.
هزینههای مالی که رانت جویی بر بقیه مردم تحمیل میکند یک تأثیر فرساینده دیگر نیز دارد. اگر مردم دریابند که دسترنجشان، پس اندازهایشان، و سرمایهای که با کار و زحمت فراوان کسب کردهاند میتواند توسط رانت جویان از آنان گرفته شود، دیگر انگیزهای برای سخت کوشی نخواهند داشت؛ بنابراین در روند ایجاد ثروت کمتر سرمایه گذاری میکنند، بنگاههای اقتصادی از سرمایه مالی تهی میشوند، یازده کاهش مییابد، و عموم مردم باز هم تهیدستتر میشوند.
نتیجه آنکه اولاً طبیعت بشر کم و بیش همه جا یکسان است. اگر رانتی توزیع شود، رانتی دریافت خواهد شد. ارتباط وثیقی برقرار است میان رانت و کارآفرینی. هرچه اولی رواج بیشتری پیدا کند دومی به همان نسبت تضعیف خواهد شد. اگر با راه انداختن یک شرکت صوری بشود میلیاردها تومان ارز مفت دریافت کرد و ظرف مدت کوتاهی ثروتمند شد، تلاش برای کارآفرینی و به جان خریدن مخاطرات سرمایه گذاری و برپا کردن یک واحد تولیدی حقیقتاً مصداق جنون است.
دوم، در غیاب حاکمیت قانون و دولت مدرنی که قادر به ارائه کالاهای عمومی اساسی باشد، سیاستهای رفاهی بیش از آنکه قادر باشد شکست بازار را جبران کرده و نفع عمومی ایجاد کند، شکست دولت را موجب شده و فساد و رانت تولید خواهد کرد. زمانی برای توضیح این پدیده از یافتههای دولتهای آفریقایی استفاده میشد اما امروزه شواهد و مستندات در کشورمان آنقدر به وفور پیدا میشود که نیازی نیست راه دور برویم. هرچند هنوز بسیاری از نسخه پیچان نیکخواه ما از درک این مهم غافل هستند. و آخر اینکه جهان امروز و تمام موهبتها و دستاوردهایش نتیجه کارآفرینی و نوآوری است. ثروتمند شدن بشر از زمانی آغاز شد که ذهنیت اجتماعی نوآوری هراس که برای هزاران سال زندگی مادی انسانها را یکسان نگاه داشته بود کنار رفت و طبقه تازه منزلت یافته نوآوران و صنعتگران و کارآفرینان در تجارت و صنعت دگرگونیها و نوآوریهای بی سابقه ایجاد کردند. همراه با آن دگرگونی بزرگ مادی در شیوه تولید که آن را «انقلاب صنعتی» مینامیم، اندیشهها، ارزشها، هنجارها و فضیلتهای اجتماعی نویی فراگیر شد که اینک آنها و حاملان آنها را به صفت بورژوا میشناسیم. رواج رانت خواری، نهادهای بورژوازی را تخریب و تضعیف میکند و این موضوع آینده کشور را با خطرات بزرگی مواجه خواهد کرد. رانت خواری برای جامعه خطرناکتر از آن است که به نظر میرسد.
منبع : تجارت فردا
دیدگاه تان را بنویسید