آنالیز عملکرد ۶نامزد در آخرین مناظره
روحانی پایان بندی مناسبی داشت. او تمام حرف های تلخی که به نظر می رسید از مناظره نخست پنهان کرده بود، را یکجا زد. حرف هایی که هیچ رسانه ای در ایران اجازه و جرات گفتن آنها را نداشت. او با لحن آرام و بدون اینکه خشمگین شود با صدای بلندتر از معمول گذشته قالیباف را به او یاد آور شد.

۵۵آنلاین :
نویسنده : احسان محمدی روحانی پایان بندی مناسبی داشت. او تمام حرف های تلخی که به نظر می رسید از مناظره نخست پنهان کرده بود، را یکجا زد. حرف هایی که هیچ رسانه ای در ایران اجازه و جرات گفتن آنها را نداشت. او با لحن آرام و بدون اینکه خشمگین شود با صدای بلندتر از معمول گذشته قالیباف را به او یاد آور شد.
روحانی واژه "گازانبری" را سال ۹۲ و واژه "لوله" را در سال ۹۶ وارد ادبیات سیاسی کرد. واژه ای گزنده اما گویا!
او با اعتماد به نفس یک رئیس جمهور، وقار یک روحانی و نکته سنجی یک سیاستمدار حرف زد. لبخندهای به جا، جمله بندی های کامل و شمرده حرف زدن، لحنش را متقاعدکننده تر کرد گرچه همین سبک از سوی منتقدین "فرار به جلو" تعریف شد.
قالیباف: تمام تمرکز خود را بر موضوع محوری تقسیم جامعه به ۴ و ۹۶ درصد گذاشت. نشان دادن کاغذ به دوربین و پاره ای اتهام زنی به افراد خانواده رقبا، چهره احمدی نژاد را در خاطره ها تداعی کرد. قالیباف علیرغم تظاهر به آرامش و لبخند، کلافه و عصبی بود اما نشان داد که در شرایط پرفشار فاقد مدیریت زمان و ادبیات ذهنی اش است. قالیباف را مدیری سخت کوش می دانم که گاهی ابعاد، اندازه و میزان هوش و کارآمدی خود را فراموش می کند. تاکید بر واژه "دروغ" خطاب به رئیس جمهور مستقر برخلاف تصورش او را در افکار عمومی شجاع نشان نمی دهد.
رئیسی: هر چه بیشتر حرف زد از میزان مقبولیت خود کاست. او نه به عنوان یک روحانی حوزوی، نه یک قاضی قانونمدار مسلط به خود و نه یک سیاستمدار مجربِ با برنامه نتوانست در مناظره سوم خود را به افکار عمومی نشان دهد. تجربه کار در نهادهای غیرپاسخگو و عموما" غیراجرایی در امور اقتصادی، گویی او را از بدنه مردم دور کرده است. تکرار اینکه من نماینده فقرا هستم به تنهایی این فاصله را پر نمی کند.
رئیسی گرچه کوشید خود را به عنوان یک شخصیت روحانی اخلاقمدار نشان دهد اما به صورت غیرضروری به مقوله "آزادشدن زبان کُردی به وسیله خدا" اشاره کرد. او به دشواری لبخند می زند اما به سرعت خشمش را نشان می دهد.
رئیسی در جمع بندی جملات و استفاده به موقع از افعال هرگز نتوانست خود را در قامت یک خطیب نشان دهد.
او در مقایسه با روحانی و حتی قالیباف فاقد قدرت کلام اقناعی و کاریزما بود اما کماکان می توان او را بخت بزرگ اصولگرایان عنوان کرد.
میرسلیم: فرصت خوبی پیدا کرد تا خود را به بخشی از جامعه که در سال های اخیر او را نمی شناختند معرفی کند. سنتگرا، پرسشگر و مسلط به آمار تاریخ مصرف گذشته بود. او البته ادب مناظره را به خوبی رعایت می کرد اما گاهی فراموشش می شد که عضو موتلفه ای است که حامی بازار است نه محرومین و پابرهنگان! ادبیات کلامی میرسلیم به سال های نخست دهه ۶۰ تعلق داشت.
هاشمی طبا: یک مهندس که حرف های منطقی اش هم در جدال ها گم شد. او رگه هایی از تکنوکرات ها و اصلاح طلبان را همزمان نشان داد. نقش او در مناظره بیشتر یک متعادل کننده بود.
جهانگیری: او به خوبی نقش یک معاون اول را ایفا کرد. حضورش در مناظره ها به روحانی آرامش و توان مضاعف داد. جهانگیری خود را در سایه روحانی و ضربه گیر او قرار داد و بیش از تمام کاندیداها به آمار اقتصادی و فراز و فرودهای دولت های گذشته مسلط نشان داد.
جهانگیری در نقش گوگل برای روحانی ظاهر شد و استراتژی حضور او در انتخابات به نظر تا این لحظه به سود روحانی تمام شده است و مردم چهره واقعی تری از یک معاون اول را در دولت دیدند.
طبعا" هواداران هر نامزد خود را پیروز این مناظره ها می دانند اما به شخصه این درجه از سیاه نمایی، ارائه آمار سلیقه ای، تندخویی، بگم؟بگم؟، اصرار بر افشای فساد مالی همدیگر و ... را یک خسران بزرگ برای نظام می دانم.
منبع : کانال تلگرام احسان محمدی
دیدگاه تان را بنویسید