۵۵آنلاین :
ایران بار دیگر به دنبال تنشهای جدید با امریکا در کانون توجه قرار گرفته است. واقعاً حق با کدام طرف است؟ بدون شناخت کامل ایران، اهریمنی جلوه دادن این کشور کاری ساده است. اما برای نخستین بار پس از مدتی طولانی، وضعیت نسبتاً متفاوتی را از ایران شاهدیم؛ چراکه عامل اصلی بحران امروز امریکاست که از توافق هستهای خارج شد. توافقی که به گفته آژانس بینالمللی انرژی اتمی و بر اساس بازرسیهای مداوم، ایران و سایر اعضا بجز امریکا به آن پایبند بودند. باید اعتراف کرد که در طول تاریخ معاصر شمار بسیار کمی از کشورها بودهاند که درمقابل تحریمهای اقتصادی شدید تاب آورده وهمچنان شجاعت خود را حفظ کردهاند. با این حال اقتصاد ایران بحرانی شده اما تا به امروز از سوی ایرانیان لغزشی سر نزده و همچنان به توافق هستهای پایبند ماندهاند. این درحالی است که ایرانیان برای اروپا این سؤال را مطرح کردهاند که اگر ما بهجای آنها بودیم چه میکردیم؟ ما کسانی هستیم که همیشه به درس دادن به دیگران عادت کردهایم، اما امروز دوست داشتم بدانم که واقعاً در چنین شرایطی چه میکردیم. در همین حال ایران پس از یک سال صبوری، شروع به نشان دادن نشانههایی از نارضایتی کرده و اقداماتی را برای کاهش تعهدات خود در پیش گرفته است، از نظر من پس از گذشت زمانی طولانی این اقدام منطقی است. در واقع امروز غربیها شاهد وضعیت غیرعادی نیستند، چراکه این بحران ناشی از نگرش دونالد ترامپ و بیاحترامی امریکاییها به قوانین بینالمللی است. شیطانی جلوه دادن ایران برای کسانی که از ایران شناختی ندارند سیاست خوبی است. اما اگر به قوانین بینالمللی آشنا باشیم، مسائل کاملاً روشن است. چرا که امریکاییها به ایجاد چنین بحرانی دامن زدند و امروز به خود اجازه دادهاند که با آتش بازی نقش آتشنشان را ایفا کنند ولی ایرانیها نشان دادند که باوجود تمامی این مسائل، علاقهمند به احترام گذاشتن به متن توافقنامه هستهای هستند. حسن روحانی رئیس جمهوری ایران است اما دیدیم که رهبر عالی ایران هدف تحریمهای نمادین امریکا قرار گرفت. نظر شما چیست؟ گرچه رئیس جمهوری جایگاه خود را دارد ولی برخی معتقدند که رهبر عالیقدر ایران تصمیم نهایی را درخصوص مواضع مختلف جمهوری اسلامی اتخاذ میکند. او رهبری است که تصمیمات نهایی را با در نظر گرفتن گزارشهای مختلف و با تلاش برای ایجاد اجماع میان نیروهای میانهرو و تندرو اتخاذ میکند. برخلاف تصور دونالد ترامپ همه چیز بسیار منظم است. بحثهای سیاسی که در جریان هستند نتیجه تبادلات توسط جناحهای مختلف است. بنابراین آیتالله خامنهای همیشه نقش کلیدی برای توازن قوا در داخل را برعهده دارد. ذکر این نکته مهم است که دو جناح سیاسی اعتدالیون و افراطیها ایران را مدیریت میکنند، اما شرایط اجتماعی و اقتصادی حساسی که با خروج امریکا از برجام بر این کشور حاکم شد، بلواری بزرگ به روی جریان سیاسی تندرو به دلیل نظریات و پیشبینیهایش درباره توافق هستهای گشود. به دلیل بحران پیش آمده با واشنگتن، این جریان متأسفانه ادعا و اثرگذاری بیشتری یافت، بخصوص که آنها هرگز موافق امضای برجام نبودند. آیا باید نگران تنشهای داخلی در آینده ایران باشیم؟ فکر نمیکنم، چرا که مردم ایران کاملاً آگاه هستند و میدانند این گونه اقدامات برایشان چیزی به ارمغان نخواهد آورد و حتی ممکن است شرایط را بحرانی و حادتر کند. از طرفی در ایران اکثر مردم ملیگرا هستند. بنابراین حتی اگر تنشهایی وجود داشته باشد ایرانیان نمیخواهند شاهد سقوط کشورشان در یک بیثباتی باشند، و حتی این احساسات با وجود مداخلات کشورهای خارجی شدیدتر خواهد شد. بنابراین روشن است که امریکاییها قدرت و صبر مردم ایران را دست کم گرفتهاند. سال 2017 شاهد برپایی تظاهراتهایی در ایران بودیم و آن زمان از نتایج تحرکات، متوجه شدیم که ایرانیان آنقدر باهوش هستند که ترامپ اصلاً نمیتواند تصور کند. در حال حاضر ترامپ درک کرده که تنها میخواهد با ایران مذاکره کند، اما دریافته که این کار آنقدرها که تصورش را میکرد ساده نیست. باید متذکر شد که ایران، کره شمالی نیست. این جنگ سرد میان ایران و امریکا از دهه 1980 تاکنون طول کشیده است اما امروز نگرانیها بیشتر است. اتحادیه اروپا چه نقشی را میتواند حداقل برای کاهش تنشها میان طرفین ایفا کند؟ باید گفت که سیاست امریکا غیرقابل دفاع است؛ چراکه به توافق هستهای احترام نگذاشت. از طرفی این انفعال اروپاییها، مشروعیت میانهروها در ایران را که مدتهاست با ورق اروپا بازی کردهاند کمتر و کمرنگتر کرده است و این موضوع دقیقاً باب میل تندروهاست. به عبارت دیگر اگر بخواهیم توافق هستهای را از نابودی نجات دهیم باید ایرانیان را به ماندن در برجام قانع کنیم و قطعاً این برای اعتبار اروپا نیز حائزاهمیت است، اما ممکن است که بر اقتصاد ما و قیمت نفت خام تأثیرات منفی بگذارد. بنابراین برای جلوگیری از این رکود، باید گامهایی محکم درجهت کاهش تأثیر تحریمها علیه ایران برداریم. هدف از این لحظه، بازگشت ایران به صادرات نفتی حداقل 1.5میلیون بشکه در روز است و این موضوع هم برای بازسازی اقتصاد ایران و هم برای حفظ اعتبار اتحادیه اروپا ضروری است. اگر اروپاییها هنوز تصمیم داشته باشند که در صحنه سیاسی جهان معتبر باقی بمانند و نقش ایفا کنند، باید ابتکارات سیاسی ویژهای برای بازسازی اقتصاد ایران ارائه دهند که به منفعت اتحادیه اروپا نیز باشد. آیا گمان میکنید چین، اسرائیل، روسیه یا حتی عربستان سعودی که با ایالات متحده هم پیمان شده، اجازه بدهند که اوضاع منطقه پیچیدهتر شود یا این موضوع برای هیچ کس جالب نخواهد بود؟ گفتمان امریکایی بر این اصل استوار است که «چرا ایرانیها باید با خشونت پاسخ ما را بدهند» در حالی که عامل اصلی ایجاد این بحران خود آنها بودهاند و به این موضوع بزرگ، اهمیتی نمیدهند. اما اقدامات واشنگتن نوعی اقدام تحریک کننده بسیار خطرناک است. طوریکه دیگر از معتدلترین مقامات و سیاستمداران ایرانی که میتوانستند راهی برای مذاکره بیابند صدایی شنیده نمیشود. در حال حاضر ترامپ با تمامی اقداماتی که انجام داد به این نتیجه رسید که ایرانیان دیگر پای میز مذاکره نخواهند آمد و این یک افتضاح تاریخی درخصوص یک کار دیپلماتیک و سیاسی بسیار برجسته (برجام) است که انجام آن سالها زمان برد. امروز همه چیز به یک مو بند است و عواقب این اقدامات واقعاً میتواند گران تمام شود. ایرانیان در تنگنایی شدید قرار گرفتهاند و این فشار حداکثری که بر تحریمها متمرکز است کاری از پیش نمیبرد جز افزایش تنشها. پیامدهای سیاست امریکا از این قرار است که ایرانیان دیگر برپایه منطق و صبوری تصمیم نمیگیرند. بنابراین بحران اوج میگیرد. درحال حاضر برای بیرون آمدن از آن باید چه کار کرد؟ یک محاسبه اشتباه یا لغزش میتواند واقعاً مسبب از هم پاشیدن اوضاع شود. با هدف گرفتن پهپاد امریکایی توسط ایران، ما با جنگ فاصلهای نداشتیم. اما طرف ایرانی باوجودی که خواهان جنگ نیست، ثابت کرد توان و قدرتش با آنچه به ظاهر میبینیم متفاوت است. درکل پیام تهران این است که «خواستار جنگ نیستیم اما اگر قرار باشد جنگی اتفاق بیفتد، این جنگ برای همه گران تمام خواهد شد و تنها برای ایران نخواهد بود. قطعاً آنها بیشترین هزینه را پرداخت خواهند کرد اما این منطقه به درگیری نظامی نیاز ندارد.» اگر ایران توافقنامه را زیر پا بگذارد، من از رسیدن به نقطهای بدون بازگشت با عواقبی بیاندازه خطرناک بیم دارم. درواقع ما در وضعیت بلاتکلیفی با خطر لغزش قرار داریم. از طرفی ایران میداند که جنگ برایش گران تمام خواهد شد و ترامپ هم تمایلی به جنگی دیگر ندارد ولی به هرحال این احتمال صفر نخواهد بود.
منبع : ایران
دیدگاه تان را بنویسید