ارسال به دیگران پرینت

خودمراقبتی؛ راه اصلی در پیشگیری از همسرکشی

متهمان بسیاری از پرونده‌های همسرکشی وقتی تحت بازجویی قرار می‌گیرند از اختلافات طولانی‌مدت خانوادگی صحبت می‌کند.

خودمراقبتی؛ راه اصلی در پیشگیری از همسرکشی

 متهمان بسیاری از پرونده‌های همسرکشی وقتی تحت بازجویی قرار می‌گیرند از اختلافات طولانی‌مدت خانوادگی صحبت می‌کند. اظهارات این افراد نشان می‌دهد کشمکش‌هایی که گاه سال‌ها طول کشیده درنهایت به جنایت منجر شده است حال آنکه در مواردی که چنین اختلافات عمیقی وجود دارد به نظر می‌رسد طلاق منطقی‌ترین راه باشد و بتواند از چنین قتل‌هایی پیشگیری کند. ناصر قاسمزاد، روان‌شناس و استاد دانشگاه، درباره این‌گونه اختلافات و جنایت‌های خانوادگی به خبرنگار ما می‌گوید: معمولا ازدواج باید باعث رشد، تکامل و آرامش افراد بشود؛ به‌نوعی سرنوشت فرد با انتخاب همسر رقم می‌خورد و ازدواج یکی از بزرگ‌ترین اتفاقات زندگی افراد است و می‌توان گفت از اشتغال فرد هم مهم‌تر است و باعث می‌شود هویت فردی و اجتماعی فرد رقم بخورد. در ازدواج یک‌سری مسئولیت‌ها بر دوش افراد گذاشته می‌شود که تا آخر عمر همراه آنها خواهد بود و ازجمله آنها می‌توان از همسربودن، پدر یا مادربودن نام برد. در چنین شرایطی بنا به دلایل متعددی که برای یک ازدواج می‌توان متصور بود ممکن است ازدواج ناموفقی شکل بگیرد؛ برای مثال ازدواج‌هایی که در هیجانات اتفاق بیفتد، بدون شناخت کامل شکل بگیرد، در بحران‌های روحی فرد تصمیم به ازدواج بگیرد، در نپختگی و در عدم سلامت کامل فرد تصمیم به ازدواج بگیرد و مواردی از این دست که همه اینها می‌تواند سرنوشت یک ازدواج  را با شکست مواجه کند. در کنار همه اینها موضوعی به‌نام قبح طلاق وجود دارد، هرچند در ازدواج‌های جدید آمار طلاق بالا رفته است، اما هنوز بخشی از جامعه معتقدند که به خاطر فرزند،‌ آبرو یا مسائل خانوادگی به‌ویژه بعد از بچه‌دارشدن، هر طور شده باید زندگی مشترک را پیش برد، اما در واقعیت این موضوع که چه موقع یک رابطه زناشویی تمام شده است به معیارها و قضاوت خود افراد بستگی دارد. ما باید اطلاعات و آگاهی لازم را به آنها بدهیم تا بتوانند خودنگری، قضاوت و ارزیابی داشته باشند که قبل از ازدواج کجا بوده‌اند و الان بعد از فرزندآوری به کجا رسیده‌اند و از شرایط فعلی خود چقدر در رضایت به‌سر می‌برند. البته باید رضایت نسبی را درنظر گرفت. این روان‌شناس ادامه می‌دهد: زندگی امروزی در جامعه ایران با مسائل و مشکلات متعددی همراه است و طبیعتا زندگی زناشویی را از این مشکلات و استرس‌ها متأثر می‌کند؛ بنابراین درگیری‌های زناشویی اجتناب‌ناپذیر است ولی اگر یک زندگی همیشه با درگیری همراه باشد و زوجین نسبت به هم طلبکار باشند، رضایت نسبی وجود نداشته باشد و کفه ترازو به این سمت سنگینی کند که فرد خود را قربانی احساس کند اما به دلایل متعدد فرهنگی و اعتقادی جامعه مجبور شود بار سنگین شکست را روی شانه خود تحمل کند و جلو برود، آنگاه خروجی این شرایط افسردگی فرد خواهد بود و ممکن است با توجه به سوابق روان‌پزشکی و بالینی فرد، منجر به خودزنی و آزار دیگری یا حتی منتهی به قتل شود. این در شرایطی است که ممکن است در بررسی پیشینه فرد زمینه‌هایی از بیماری یا اختلال شخصی را شاهد باشیم.

قاسمزاد در ادامه می‌گوید: در شرایطی که توضیح داده شد، فرد یک حس بد را همیشه با خودش حمل می‌کند که بر سلامت روان خودش و خانواده‌اش تأثیر می‌گذارد و باعث عدم باروری خوب در زندگی فردی و بین‌فردی او می‌شود. همچنین راندمان شغلی او را پایین می‌آورد و او را به عنوان شهروندی که غمگین است، در اطراف خود می‌بینیم. یکی از وظایف ما به عنوان نهاد‌های بهداشتی و تأثیرگذار در سلامت روان شهروندان این است که به مردم آگاهی دهیم و هر چند وقت یک‌بار اطلاعات به‌روز را برای داشتن یک زندگی سالم و ازدواج موفق و شاد به آنها بدهیم و بعد افراد زندگی خودشان را ارزیابی کنند و اگر اشکالاتی وجود دارد قبل از اینکه به موضوعاتی بزرگ‌تر و کمپلکس‌های حل‌نشده بینجامد، اقدامات لازم را در کلینیک‌های روان‌شناختی تحت نظر متخصصان انجام دهند.

این استاد دانشگاه در ادامه می‌گوید: اگر چنین خودارزیابی‌هایی شکل بگیرد یک نیم‌رخ روانی خوب برای افراد و آینده ارتباط آنها می‌توانیم متصور شویم و اگر چنین ارزیابی‌ای صورت نگیرد و فرد نسبت به اصلاح ارتباط خودش با دیگران اقدام بجایی در موقع مناسب انجام ندهد امکان دارد هزینه‌های سنگینی را به همراه داشته باشد. به هر طریق به نظر می‌رسد ما متخصصان باید با مشاوره‌های قبل، حین و بعد از ازدواج این واقعیت را به جوانان و شهروندانمان انتقال بدهیم که ازدواج نیاز به مراقبت و رسیدگی طرفین دارد و هر دو باید کمک کنند تا این رابطه باقی بماند. زوجین در یک رابطه پویا و سالم باید وظایف خود را اول بشناسند، دوم عمل کنند و سوم به‌روز باشند. امروز نگاه جوانان به مقوله ازدواج با نگاه 20 سال پیش فرق دارد چون خیلی از علایق و آرمان‌ها در ابعاد اقتصادی و اجتماعی تفاوت کرده است، بنابراین همیشه باید به‌روزبودن را سرلوحه قرار دهیم و همچنین خودارزیابی‌هایی را که ما به آن خودمراقبتی می‌گوییم نیز در نظر داشته باشیم و مراقب سلامت خودمان در رابطه باشیم. هرکجا که دیدیم کوچک‌ترین خللی در رابطه به وجود آمده است باید بدانیم چنین اتفاقی سلامت جسمی و روانی یکی را به خطر می‌اندازد و آنجا باید مداخلات فوری روان‌شناختی را در دستور کار قرار داد. 

 

با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه