توسعه اقتصاد هنر
تقویت نهادهای صنفی؛ پیشنیاز توسعه اقتصاد هنر
چند روز پیش، نهمین دوره انتخابات نظام پزشکی ایران در بیش از ۲۷۹حوزه انتخابیه و ۹۰۰ صندوق رای و با مشارکت ۷۶هزار و ۴۱۰نفر برگزار شد.
در خیلی از حرفههای دیگر از جمله مهندسی، وکالت و... نیز، تشکیلات صنفی قدرتمند مشابهی وجود دارد. اما کافی است یک جستوجوی ساده در صفحات مجازی پیرامون آخرین مجمع سالانه یکی از صنفهای هنری داشتهباشیم؛ معمولا یک یا دو فراخوان، به دلیل نرسیدن به حد نصاب، اصلا به برگزاری مجمع نرسیدهاست.بعد از چند فراخوان هم که بالاخره مجمع برگزار میشود، با مشارکت حداقلی اعضا روبهروست. مهم تر این که در خیلی از رشتههای هنری هم اصلا نهاد صنفی فعالی وجود ندارد. اما دلیل این تفاوت عمیق چیست و اساسا نهادهای صنفی هنر میتوانند چه نقشی برای اعضا، زیستبوم هنر و توسعه اقتصاد هنر ایفا کنند؟وظیفه اصلی نهادهای صنفی، دفاع از منافع مشترک اعضای صنف در برابر سایر نهادها، یعنی، دولت، مشاغل دیگر، مردم و... است. در دنیای مدرن امروز، صنف، نقشهای دیگری نیز دارد که از آن جمله، میتوان به تعیین و حفظ استانداردها، آموزش و کارآموزی تازهواردان، کنترل و تنظیم بازار، حمایت اجتماعی و مالی از اعضا و کنترل ورود به حرفه را نام برد. صنفهای هنری نیز، چه در گذشته و چه در دنیای مدرن امروز، نقشهای مهم و متنوعی در حمایت و سازماندهی هنرمندان در رشتههای مختلف از جمله موسیقی، سینما، هنرهای تجسمی و... داشتهاند. البته در رشتههای هنری، با توجه به ماهیت هنر و ویژگیهای شخصیتی هنرمندان، نهاد صنفی قطعا تفاوتهایی ذاتی با صنوف حرفههایی مثل پزشکی، وکالت و... دارد، اما باز هم میتواند نقشی موثر ایفا کند.در حال حاضر، خیلی از رشتههای هنر در ایران از جمله نقاشی، شعر و...، فاقد نهاد صنفیاند. انجمنهایی مثل انجمن هنرمندان نقاش یا انجمن شاعران ایران هم هر چند گاهی به عنوان نماینده هنرمندان آن رشته، ایفای نقش میکنند اما هم ماهیت حقوقی صنف را ندارند و هم رسما اعلام میکنند که نهاد صنفی نیستند. خیلی از صنوف شناختهشده دیگر نیز مثل انجمن خوشنویسان ایران، خانه سینما (که میتوان آن را قویترین نهاد صنفی هنر در ایران نامید) و...، هویت حقوقی صنف را ندارند و بیشتر در قالب موسسات فرهنگی یا غیرانتفاعی فعالیت میکنند.
تنها در چند رشته هنری، نهادِ دارای مجوز از وزارت کشور، وجود دارد که ماهیت حقوقیشان فعالیت صنفی است. از این جمله، شاید انجمن صنفی طراحان گرافیک را بتوان حرفهایترین صنف هنری موجود در ایران امروز دانست؛ اما باز هم از چندصدهزار فارغالتحصیل گرافیک در ایران، صرفا حدود هزار نفر عضو این انجمن صنفیاند و این یعنی تعداد زیادی از فعالان حوزه گرافیک را شامل نمیشود. از بین همین هزار نفر هم معمولا هر سال، یکی دو فراخوانِ اولِ مجمع، به حد نصاب نمیرسد و در نهایت هم با حدود یکپنجم اعضا تشکیل میشود. این که چرا صنفهای هنریِ قدرتمند در ایران شکل نگرفته، دلایل مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... دارد؛ اما نقش موثر و بعضا کلیدی همین خانهها و انجمنهای موجود در ایفای حقوق هنرمندان و همچنین کاستیهای اکوسیستم اقتصاد هنر در رشتههای مختلف، ضرورت تقویت اصناف هنر را نشان میدهد.
مقایسه آمار و عملکرد، نشان میدهد که نظام صنفی در هنر، به مراتب ضعیفتر از پزشکی، وکالت، مهندسی و... عمل میکند. علاوه بر تعداد اعضای بیشتر، نهادهای صنفی این مشاغل، دیرپا، قدرتمند و بسیار ساختاریافتهترند و اختیارات قانونی برای نظارت و خودتنظیمگری را، البته پس از سالها فراز و نشیب، کسب کردهاند. شاید تفاوت ذاتی هنر به عنوان یک حوزه «نرم» فرهنگی با پزشکی، حقوق و... به عنوان خدمات ضروری و پُرمخاطره، دلیل این اختلاف باشد. اما اصناف هنری در ایران، علیرغم این که بعضا تلاشهای ارزشمندی برای ایجاد همبستگی کردهاند، به دلیل نداشتن پشتوانه قانونی و ضعف در قدرت اقتصادی، در مقایسه با کشورهای پیشرو نیز ضعیفترند. مثال «انجمن بازیگران سینما و هنرمندان تلویزیون و رادیو در آمریکا» با حدود ۱۶۰هزار نفر یا شاغلان هنرهای نمایشی در فرانسه با حدود ۱۲۰هزار عضو، اتحادیههای صنفی قدرتمندی به شمار میروند که با اهرمهای اقتصادی، قانونی و اجتماعی که در دست دارند، علاوه بر حمایت در زمینه امنیت شغلی، حقوق و مزایا، بیمه، بازنشستگی و...، نقشی محوری و تعیینکننده در بازار کار نیز ایفا میکنند.اساسا کارکرد انجمنهای صنفی قدرتمند، آکادمیهای تخصصی و یا هر نهاد مرجع شکلگرفته توسط خود هنرمندان، برای تقویت زیستبوم و توسعه اقتصاد هنر چیست؟ اولین وظیفه صنف، حمایت از حقوق و منافع حرفهای است، برای مثال انجمن بازیگران آمریکا، در تعیین حقوق و دستمزد، ساعات کاری منصفانه و شرایط کار ایمن، بسیار نقش تعیینکنندهای دارد. دومین کارکرد این نهادها، ایجاد فرصتهای شغلی و حرفهای است؛ این مهم علاوه بر برگزاری رویداد و عرضه مستقیم هنر، از طریق شبکهسازی و تقویت ارتباط با همه بخشهای بازار فراهم میشود که از یک صنف یا آکادمی قدرتمند، بیشتر از یک هنرمند تنها، برمیآید.
ارائه خدمات تخصصی یا فرصتهای آموزشی نیز، بسیار راهگشا خواهدبود؛ مثلا اخیرا انجمن طراحان گرافیک، وکلای متخصص در زمینه مسائل حقوقی هنر را به کار گرفته و اعضا با اطمینان بیشترو هزینهای پایینتر میتوانند از خدمات ایشان استفاده کنند. استانداردسازی و اعتبارسنجی هنرمندان و آثار هنری از سوی یک نهاد صنفی نیز میتواند سطح کیفی هنر را حفظ کند و اعتماد مخاطبان را جلب نماید. کارکرد دیگر این نهادها، حمایت اجتماعی و ایجاد حس تعلق در میان اعضا است که به ویژه در رشتههایی که هنرمندان، منفرد کار میکنند، اهمیتی دو چندان دارد.گزارشهای رسمی و معتبر از سوی صنف نیز بازار هنر را از پرده ابهام بیرون میآورد و میتواند مشکل عدم شفافیت و فقر داده را حل کند. کارهای دیگری مثل تعیین قیمتهای پایه، صدور پروانه فعالیت یا شناسنامه اثر، نظارت بر اخلاق حرفهای و... نیز از عهده یک نهاد صنفی قدرتمند برمیآید. همه این کارکردها، به طور خلاصه زمینهسازِ شکلگیری زیستبومِ حرفهای و توسعه اقتصاد هنر ایران خواهد بود. نهادهای صنفی قدرتمند، هم به هنرمندان کمک میکند از نظر اقتصادی و حرفهای، جایگاه باثباتتری پیدا کنند و هم سهگانه «اعتماد»، «اعتبار» و «شفافیت» را در زیستبومِ هنر تعالی میبخشد.
امروز، ایران بر سر یک دوراهی قرار دارد: یا به وضعیت موجود که در آن هنر یک فعالیت فرهنگی حاشیهای و غیررسمی تلقی میشود ادامه دهد، یا با به رسمیت شناختن هنر به عنوان یک صنعت و یک حرفه، گام در مسیر توسعه پایدار بگذارد.یک اقتصاد هنر پویا و بالغ، نمیتواند نتیجه کنشهای فردی هنرمندان و خریداران باشد، بلکه برآیند عملکرد یک اکوسیستم با نهادهایی استوار، شفاف و قابل اعتماد است که از همه اعضای زنجیره ارزش هنر، حمایت میکند و حیات بلندمدت و توسعه بازار هنر را تضمین خواهدکرد. در دنیای مُدرن امروز، تقویت نهادهای صنفی و حرفهایسازی هنر، صرفا یک مساله فرهنگی یا اجتماعی نیست، بلکه یک ضرورت و راهبرد حیاتی برای رونق اقتصاد هنر ایران است.
دیدگاه تان را بنویسید