مدیریت دانش، ناشران کتاب و روایت جنگ
مدیریت دانش، ناشران کتاب و روایت جنگ 12 روزه در عرصه جنگ ترکیبی
اگرچه آتش بس بین ایران و رژیم صهیونیستی، به ظاهر و شاید به صورت موقت پایان دهنده یک نبرد معاصر فراتر از نبردهای نسل پنجم، بین مدافعان وطن و دشمنان وطن است، اما فرصتی که برای ثبت و ضبط و مستندسازی رخدادها و درس آموخته ها، مصاحبه با صاحبان تجربه، تجزیه و تحلیل اقدامات، تدوین پیوست مدیریت دانش و فراتحلیل و در نهایت تولید محتوای فاخر و ناب و ارائه روایت های درست اثرگذار و انتقال به مخاطبان است.

اگرچه آتش بس بین ایران و رژیم صهیونیستی، به ظاهر و شاید به صورت موقت پایان دهنده یک نبرد معاصر فراتر از نبردهای نسل پنجم، بین مدافعان وطن و دشمنان وطن است، اما فرصتی که برای ثبت و ضبط و مستندسازی رخدادها و درس آموخته ها، مصاحبه با صاحبان تجربه، تجزیه و تحلیل اقدامات، تدوین پیوست مدیریت دانش و فراتحلیل و در نهایت تولید محتوای فاخر و ناب و ارائه روایت های درست اثرگذار و انتقال به مخاطبان است.
در این مقطع، «تاریخ شفاهی» با سه گانه «نظریه»، «روش تحقیق»، «ابزار گردآوری داده»، اهمیتی بیش از سایر اوقات خواهد داشت. با در نظر قراردادن این واقعیت که محور «تاریخ شفاهی»، «مصاحبه» است، پژوهشگران حوزه تاریخ شفاهی دارای سه رویکرد متفاوت ولی نزدیک به هم در خصوص زمان بکارگیری تاریخ شفاهی در جنگ ها هستند.
در رویکرد اول انجام مصاحبه ها و تاریخ شفاهی، همزمان با وقوع رخداد –نظیر جنگ- است. در رویکرد دوم باید حداقل 50 سال از وقوع رخداد بگذرد تا با بهره گیری از اسناد و مدارک آزادسازی شده و تقلیل طبقه بندی داده شده حفاظتی، تاریخ شفاهی دقیق تر شکل گیرد. منتقدان این رویکرد بر این باورند که ممکن است در طول 50 سال پس از رخداد، تعداد زیادی از شاهدان مستقیم رخداد دچار فراموشی شوند و یا فوت کنند و یا به هر دلیل، دستیابی به آنها سخت تر خواهد شد. لذا از آنجا که محور تاریخ شفاهی، «مصاحبه» با شاهدان رخداد است، «خاطرات شفاهی» به عنوان گام نخست شکل گیری تاریخ شفاهی دچار ضعف و کاهش کیفیت شوند. در میان این دو رویکرد، رویکرد سوم، به عنوان تلفیقی از دو رویکرد، بر ثبت و ضبط مستندات و اقدام به شکل دهی تاریخ شفاهی رخداد، همزمان با رخداد و بازنگری در آن پس از دستیابی به اطلاعات جدید در سال های بعد تاکید دارد.
«روایت» یکی مهمترین میراث به جا مانده از هر رخدادی است. در واقع «رخداد» با «روایت» زنده است. چنان که اگر رخدادی دارای روایت باشد، یعنی رخداد به وقوع پیوسته است و اگر رخدادی دارای روایت نباشد، گویی هرگز آن رخداد به وقوع نپیوسته است. ثبت روایت از طریق نشر کتاب، یکی از روش های متداول برای جاری و ساری نگه داشتن روایت است.
یکی از مهمترین فعالیت های هر ناشری می تواند انتشار کتاب هایی دارای روایت صحیح از رخدادها باشد. در واقع ماندگاری ناشر با انتشار کتاب های حاوی رخداد صحیح و به دور از فراموشی و تحریف، رقم میخورد.
بر این اساس با هر رویکردی که به تاریخ شفاهی رخداد جنگ تحمیلی 12 روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران و مدیریت دانش بر آن نگاه شود، نمی توان نقش ناشران کتاب را نادیده گرفت. اینک ناشران کتاب، با واقعیتی جدید در جنگ تحمیلی 12 روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران مواجه شده اند. واقعیتی مرتبط با جنگ روایتها.
همچنین در نظر داشته باشیم که در نبرد اخیر، «مردم» به عنوان «هسته سخت نظام» در کنار «نیروهای مسلح» با کمک یکدیگر، محور درگیری در برابر دشمن بودند. در کشورمان، مردم اصلی ترین پشتوانه نیروهای مسلح هستند و رابطه نیروهای مسلح و مردم، همچون رابطه ماهی و آب است. در واقع نیروهای مسلح را نمی توان از مردم جدا کرد. بر این اساس نمی توان روایت مردم را نادیده گرفت. لذا اهمیت ثبت و ضبط مشاهدات مردم از نبرد 12 روزه، غیرقابل انکار است. توجه به «روایت مردم» در کنار «روایت رزمندگان» در آثار منتشر شده از سوی ناشران، در مردمی سازی روایت ها و ایجاد روایت ملی و منسجم از جنگ اثرگذار است.
در جنگ روایت ها -که یکی از مهم ترین عرصه های جنگ ترکیبی به شمار می رود- ناشران کتاب نقش محوری در هدایت افکار عمومی، تولید محتوا و دفاع از حقیقت دارند. در واقع اقدامات ناشران کتاب در وسط میدان نبرد، مکمل ماموریت نیروهای مسلح در دفاع از وطن بشمار میرود.
دیدگاه تان را بنویسید