ارسال به دیگران پرینت

ملا نصرالدین | حکایات ملانصرالدین | ملانصرالدین و خرش

حکایت‌های ملانصرالدین | این داستان: ملا نصرالدین و تعارف راستی!

ملا نصرالدین، شخصیتی داستانی و بذله‌گو در فرهنگ‌های عامیانه ایرانی، آذربایجانی، ترکیه ای، افغانستانی، عربی، قفقازی، هندی، پاکستانی و بوسنی است که در یونان هم محبوبیت زیادی دارد و در بلغارستان هم شناخته شده‌است. ملا نصرالدین در ایران بیش از هر جای دیگر به عنوان شخصیتی بذله گو اما نمادین محبوبیت دارد.

حکایت‌های ملانصرالدین | این داستان: ملا نصرالدین و تعارف راستی!

حکایت‌های ملانصرالدین | این داستان: ملا نصرالدین و تعارف راستی!

موقع بی پولی رفقای ملانصرالدین از او مهمانی خواستند. ملا هر چه عذر کرد نپذیرفتند. بلاخره به اصرار، خود آنها روز ی را معین کردند و ملا هم قبول کرد به شرط آنکه غذای حاضری بسازند. روز موعود برای چاشت نان و ماست و خرما و پنیر و انگور تهیه دیده بود و به دوستانش اصرار بی اندازه میکرد که خجالت نکشید این غذا متعلق به خودتان است، همانطور که در منزل میل میکنید اینجا هم بی تکلیف صرف نمائید.

رفقا از تعارف ملا خیلی شاد گشتند و با کمال میل چاشت را صرف کرده و روزی را به خوشی گذرانیدند. ولی وقتی بیرون آمدن از منزل ملا، کفش و عبای خود را نیافتند. از ملا پرسیدند: آنها را کجا گذاشته اید؟ ملا گفت: نزد سمسار سرگذر. دوستان سوال کردند: برای چه؟

ملا جواب داد: مگر نه اینکه وقتی غذا میخوردید میگفتم مال خودتان است، دروغ نگفتم قیمت کفش و عبایتان بود. رفقا مجبور شدند پولی بین خود جمع کرده به ملا بدهند که برود کفش و عبایشان را از گرو بیرون آورد. ملا هم به آنها فهماند که اصرار بی موقع ضررش نصیب خود شخص خواهد گردید.

منبع : دلگرم
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه