ارسال به دیگران پرینت

استهزای نجابت ردیف موسیقی میرزا عبدلله

با نگاهی به موسیقی محسن نامجو

استهزای نجابت ردیف موسیقی میرزا عبدلله


سید صابر حسین غرضی: 


موسیقى سنتى در ایران به خصوص در دوران معاصر بیشتر کارکرد هاى مناسکى و یا سیاسى داشته یا در برخى شرایط به وجه معنوى و اصیل آن اشاره گردیده تا اینکه مبنایى باشد براى رشد امر خلاقه در میان موسیقى دانان یا حتى شنوندگان. از همین روى وقتى صحبت از موسیقى سنتى به میان مى آید واژه اصالت یا اصیل بودن به آن الصاق میگردد سپس اصالت همراه میشود با پیروى کردن و به طبع آن سکوت.
مطلب حاضر سعی بر آن دارد تا به تاثیر مفهوم اصالت در موسیقی سنتى ایرانی بپردازد . مفهومی از موسیقی که همواره بر دوگانه ی من و دیگری تاکید داشته و مضامین اصولی معرفتی موسیقی ما را ترتیب داده است .لازم به ذکر است که بحث در رابطه با تاریخچه و پیدایش موسیقی سنتی ایران و عبور آن از گذرگاه های تاریخی هدف این نوشتار نیست (تحقیق در این رابطه بیشتر تبارمندى موضوع مربوطه را محک میزند که البته میتواند از وجوهى به نوشتار حاضر کمک کند) بلکه بیشتر مواجهه و نحوه برخورد نامجو و نتایج حاصل از رویکرد متفاوت او به موسیقى ایرانى هدف نوشتار حاضر است .
براى ورود به موضوع ابتدا به واژه کلاسیک و صلاحیت آن در نسبت دادنش به موسیقى سنتى ایرانى نظر مى کنیم.
بدست آمدن جریانهاى مهم ادبى یا جنبش هاى نوین هنرى در اروپا مصادف بود با رنسانس و بعد از آن صنعتى شدن. جریانها و جنبش هایى که با وجود شهرها ممکن شدند. وقتى که این جریانها به وسیله جریانى مهم و همگانى در غرب به نام مدرنیسم پیش میرفتند در ایران نه خبرى از مدرنیسم بود نه مدرنیته و نه حتى مدرنیزاسیون.. مسئله روشنفکران، صنعتگران، هنرمندان یا کلا آدمهاى ایران (جهان سوم ) مدرنیسم است و زمانى یک چیز مسئله میشود که نیست و یا به درستى نیست. ما در ایران مدرنیزاسیون داریم اما مدرن نیستیم .ما اصلا شهر نداریم که مهم ترین پیامد مدرن نبودن است کلان شهر هاى ما توهمى از شهر هستند ایران انبوهى از روستاهاى گسترده و پراکنده است.بنابر این میتوان چنین گفت در محدوده اى که هنوز شهر ممکن نشده است نمیتوان سراغ عناصر شهرى را گرفت. یکى از عناصر فرهنگى شهرى نوع خاص از موسیقى است که یکى از آنها موسیقى کلاسیک میباشد. در ایران موسیقى سنتى با کلاسیک بودن تعریف میشود همان طور که روستاى گسترده تهران با شهر بودنش تعریف شده است. در حالیکه منطق حاکم بر هر دو و نظم مخصوص آنها کاملا فئودالى و ارباب رعیتى است هنوز هم عده اى با عنواینى چون استاد( نه در معناى زمینه اى آموزشى و آکادمیک) آقا، خان و ... مورد خطاب اند در چنین شرایطى نمیتوان آزمون و خطا کرد نمیتوان با چنین رویکردى خلاقیت را همراه با اثر ارتقا داد و به کار گرفت .نامجو در آثارش با غربتى که پیامد رهایى از این تعاریف است سفرى نامانوس اما حقیقى را براى مخاطبین آغاز میکند. مخاطبینى که تا به حال در سکوت بودند.
اما این سفر با چه ابزارى آغاز شده و ادامه یافته ؟ هنگامى که سخن از ابزار در هنر به میان مى آید بحث از تکنیک و لزوم چگونگى و شکل بکار بستن آن مطرح میشود. ( نگارنده دعوى تسلط به امور موسیقى را ندارد آنچه در این بخش مى آید از جانب یک نوازنده مبتدى سه تار میباشد )
. موسیقی ایرانی تشکیل شده از 7
دستگاه و 5 آواز است . راویت اصلی این ردیف  منتسب به میرزا عبدلله فراهانی است که از طریق درویش خان و نور علی خان برومند سینه به سینه نقل شده وموسیقی کلاسیک ایرانی را شکل بخشیده است. موسیقى سنتى و آثارى که در ذیل آن تعریف میشوند جنبه هارمونیک ندارند
.ملودی های موسیقی یا تونال هستند که در این صورت قوانین هارمونی تونال جهت چند صدایی کردن آنها به شیوه موسیقی غربی صدق می کند یا آن که ملودی ها به خودی خود مدال هستند که در این صورت قوانین هارمونی تونال غرب نمی تواند برای َآنها هماهنگی ایجاد کند .
طبق این اصل هیچ گاه نمی توان با ویژگی های آهنگین مختص درجه های تونال با موسیقی ایرانی برخورد کرد .
اتکای برخی از کسانی که ادعای اصالتمندی ردیف موسیقی ایرانی را دارند به مدال بودن آن است .
به نظر میرسد که اعتبار بخشیدن و اصیل دانستن موسیقی صرفا به منظور مدال بودن یا تونال بودن چندان منطقی به نظر نمیرسد در زمانه ای که صدا های مدرن و ناهنجار جهان پیرامون ما را احاطه کرده اند (به طورى که حتى بعضى از آنها تبدیل به عناصر سازنده یک قطعه شده اند) سلیقه و درک موسیقایی مخاطب نیز تغییر خواهد کرد . در چنین شرایطی چطور می توان از اختلاف این چنینی مفهومی اصیل
بدست آورد؟
؟
فریاد های نامجو در میان اجرا ها بر هم زدن معنای دروغین اصالت در سنت موسیقی ایرانی است و این تنها یک حرکت جسورانه برای بر هم زدن نظم ناقص موجود نیست بلکه در مراحل بعدتر این فریاد ها به لحاظ احساسی نیز با مخاطب خود ارتباط برقرار می کند . فریاد هایی که فراتر از مدال یا تونال حرکت میکنند .
از طرفی دیگر در محدوده موسیقی سنتی اجرای آرپژ یا آکورد شکسته که در آن نغمات بصورت متوالی از زیر به بم یا از بم به زیر که بر روی سیم های متفاوت قابل اجراست تعریف نشده است. برای مثال ساز سه تار که یک ساز زهی است قابلیت هایى در این زمینه دارد که البته موسیقی سنتی ایران از چنین شیوه ی اجرا بی بهره مانده است. البته اساتیدی که خود را تا اندازه ای با موسیقی سنتی ایران همراه کرده اند یا خود را در بخشی از محدوده ی آن تعریف کرده اند در این زمینه  دست به خلاقیت هایی زده اند برای مثال مسعود شعاری در قطعاتی مثل والس تاجیکی یا آلبوم سیر تجربه ی اجرای آکورد گیری با سه تار را داشته یا بهداد بابایی و دیگران. اما در این بین محسن نامجو با تاکید بر این شیوه اجرا و در عین حال الهام پذیرفتن از دستگاه های موسیقی ایرانی و تلفیق آن با گام های موسیقی غربی مثل گام بلوز موسیقی خود را از این محدودیت ها رها کرده است.
علاوه بر این نامجو در موسیقی خود سعی بر آن داشته است که موسیقی ایرانی را به تناسب تغییر فرم جریان مسلط در شعر معاصر فارسی، دستکاری کند  . آکسان گذاری ها و موتیف هایی که در موسیقی او شنیده میشود هم راستا با شعرهای به کار گرفته شده است. برای مثال فرض کنید خواننده ای بخواهد شعر «با تو ام ایرانه خانم زیبا»ی براهنی را در دستگاه های موسیقی ایران با پذیرش تقید های آن اجرا کند. نفس اشکال جدید شعر فارسی با زایش و دگرگونی متوالی و لحظه به لحظه آن آمیخته شده است این دقیقا مفهومی است که در تناقض کامل با چارچوب های از پیش تعیین شده ی ردیف موسیقی ایرانی است
در برخی از نقد هایی که در رابطه با موسیقی نامجو گفته شد آن بود که موسیقی نامجو در دسته موسیقی اعتراضی جاى دارند به این صورت که منتقدین آثار او را از منظر محتوا یا حتى در برخى اوقات از تدبیر در کاراکتر شخصى او یا فعالیت هاى دیگرش میسنجند. تفاسیر اجتماعی ، نقد های برخی از اهالی حوزه ی دین ، بسیاری از پهلوی دوستان و ... این اعتراض را در محتوای آنچه که شنیده بودند میدیدند در حالی که بیش از این که این اشعار و آوا ها و کلام ها خاصیتی اعتراضی به معنای تماتیک آن داشته باشند بیشتر ناظر به فرم های موسیقایی بودند  .   .
شاید بتوان چنین گفت که ثمره اصلی موسیقی او در تلفیق گام های غربی یا اندیشه او که از شعر ها و ترانه هاى اجرا شده مى آیند نباشد بلکه مهم ترین ثمره ی موسیقی محسن نامجو خودش را در ارتباط نزدیک با اشعار نو آورانه آشکار میسازد .هدفی که جز در برخورد افراطی در برابر موسیقی سنتى ایران اتفاق نمی افتاد .

 

با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    اخبار مرتبط

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه