ارسال به دیگران پرینت

مینی بوسی که کتابخانه ۱۹ روستا شد

آقای صفاری مهربان حالا ۹ سال است که کتابدار یکی از کتابخانه‌های سیار کانون پرورش فکری کودکان است و کارش رساندن خوراک فرهنگی به بچه روستایی‌های شهرستان طبس است.

مینی بوسی که کتابخانه ۱۹ روستا شد

۵۵آنلاین :

کار قصه‌ها طعم دار کردن خیال آدم‌هاست. جوری که می‌شود در دنیایشان غرق شد و با روایتشان آرام آرام به همه رویاهای بچگی رنگ زد. ما ایرانی‌ها به قصه شنیدن عادت داریم و حتی برای گوش سپردن به آن آداب خاصی در نظر می‌گیریم. مثلاً بیشترمان می‌دانیم که همه مادربزرگ‌ها شیرین‌ترین قصه‌های دنیا را لابه‌لای نخودچی کشمش‌های توی جیبشان قایم کرده‌اند تا به وقتش آن را برای یک نوه عزیز کرده تعریف کنند. اما نکته اینجاست که قصه‌ها را باید پیدا کرد آن‌ها یا حکایت می‌شوند و می‌نشینند زیر زبان صاحبشان ، یا کتاب می‌شوند و روی قفسه کتابخانه‌ها جا خوش می‌کنند در این میان اما ماجرای آقای صفاری مهربان داستانی جدا است. او در روزهایی که همگی از ترویج کتاب و کتاب‌خوانی حرف می‌زنیم برای بهتر کردن اوضاع دست به کار شده . او یک کتابخانه سیار دارد. یک مینی‌بوس پر از کتاب قصه‌های کوچک و بزرگ که در تمام روزهای سال از روستایی به روستایی دیگر می‌رود تا با کتاب‌هایش مهمان هرزچندگاهی بچه‌های آبادی باشد.

مینی‌بوسی با ۱۴۷۰ نفر عضو فرهنگی

آقای صفاری مهربان نه فقط آمار تعداد کتاب‌هایش که حتی آمار تک تک اعضایش را دارد و وقتی از او درباره تعدادشان می‌پرسیم او می‌گوید«دقیق۱۴۷۰ نفر» کسی که بچه روستایی‌های طبس او را با نام «عمو مهربان» می‌شناسند و صدایش می‌کنند. آقای صفاری مهربان یک جوان ۳۵ ساله است با مدرک کارشناسی علوم تربیتی که از بین همه شغل‌های گوناگونی که پیش رویش بوده ۹ سال است که این شغل را انتخاب کرده و خواسته تا سفیر فرهنگی کتاب وکتابخوانی برای بچه‌های روستاهای مختلف در طبس باشد. او روزهایش را با بچه‌هایی سپری کند که شاید به لحاظ فرهنگی و آموزشی به نسبت کودکان شهری از امکانات کمتری برخوردار باشند تا جایی که او حالا مسئول کتابخانه سیار ۱۹ روستا در طبس است.

اینجا همه چیز فقط به امانت کتاب ختم نمی‌شود

کتابخانه آقای صفاری یک مینی‌بوس است که به طور میانگین بیش از ۷هزار جلد کتاب دارد. چیزی که در نظر اول به نظر می‌رسد که صرفاً یک کتابخانه سیار باشد اما وقتی با مدیر این کتابخانه هم کلام می‌شوید خواهید فهمید که آن‌ها در کتابخانه کوچکشان کارهایی فراتر از توزیع کتاب در میان بچه‌ها انجام می‌دهند.« توزیع و امانت دادن کتاب تنها بخشی از کاری است که با بچه‌ها انجام می‌دهیم؛ چون وقتی به هم می‌رسیم بعد از دادن و گرفتن کتاب‌های امانتی از بچه‌ها در هر روستا، داخل مسجد می‌شویم و با هم برنامه‌های مختلفی را انجام می‌دهیم مثل شعرخوانی، قصه‌گویی و نقاشی. جالب اینجاست که بعد از اینکه هر قصه‌ای را برای بچه‌ها تعریف می‌کنیم بچه‌ها دنبال کتابش می‌روند و همین هم باعث بیشتر شدن مطالعه آن‌ها می‌شود.»

روستایی که دیگر عضوی ندارد

یکی از موضوعات ناراحت کننده‌ای که آقای صفاری در میان حرف‌هایش به آن اشاره می‌کند موضوع کاهش جمعیت روستاهاست چیزی که در دوران نه ساله کاری او هم حسابی به چشم آمده است.«روستاهای زیادی در طبس وجود دارد که من به آن‌ها سر می‌زنم اما در طول این سال‌ها بوده‌اند روستاهایی که بعد از چند وقت جمعیت آن‌ها کاهش پیدا کرده به عنوان مثال روستایی بود که قبلاً در کتابخانه ما عضو داشت اما الان دیگر کسی در آن نیست و عضوی هم ندارد.»

بچه‌ها دوست دارند هر روز به آن‌ها سرزنم

اما با همه کاهش جمعیت در روستاها وقتی از این مربی درباره تمایل بچه‌ها و خانواده‌هایشان نسبت به این کتابخانه سیار می‌پرسیم او برایمان از استقبال همیشگی و گرم بچه‌های روستایی و خانواده‌هایشان تعریف می‌کند.«مخاطبانی سنی کار ما بین شش تا ۱۶ سال است. مقطع ابتدایی خیلی بیشتر اند اما سنشان که کمی بیشتر می‌شود تابستان‌ها بیشتر سر زمین و کشاورزی مشغول به کار می‌شوند. خدا را شکر خانواده‌ها هم از این موضوع استقبال می‌کنند و هم خود بچه‌ها؛ تا حدی که من سعی می‌کنم مخصوصاً در تابستان هفته‌ای یک‌بار به هر روستا سر بزنم ولی بچه‌ها به اندازه ای استقبال نشان می‌دهند که از من می‌خواهند که هر روز به آن‌ها سر بزنم.»

بچه‌های روستا بیشتر بچگی می‌کنند

«بیشتر کتاب‌هایی که در کتابخانه سیار امانت داده می‌شود به نسبت اگر بخواهیم اندازه بگیریم بیشتر از یک مرکز ثابتی است که در یک شهر وجود دارد.» همه این صحبت‌های آقای صفاری مهربان نشان از این دارد که بچه‌های روستایی در زمینه مطالعه نسبت به بچه‌هایی که در شهر زندگی می‌کنند یک قدم جلوتر هستند موضوعی که ما را وادار می‌کند تا از این مربی درباره تفاوت بچه‌های شهر و روستا سؤال بپرسیم.«فرق بزرگی که این بچه‌ها با بچه‌های شهر دارند این است که اندری که بچه‌ها در شهر غرق گوشی و تبلت هستند بچه‌های روستایی نیستند. من در روستاهای طبس کمتر بچه‌ای را می‌بینم که گوشی موبایل دستش باشد. همین هم باعث می‌شود که بچه‌ها سراغ تفریحاتی مثل کتاب‌خوانی بیایند و به نسبت بچه‌های شهر بیشتر بچگی کنند.»

هرچه روستا دور افتاده تر، شوق بچه‌هایش بیشتر

آقای صفاری مهربان معتقد است کاری که او و همکاران دیگرش در کانون پرورش فکری کودکان در زمینه کتاب‌خوانی انجام می‌دهند کاری است که باید بازدهی و خروجی آن را در ۱۰ سال دیگر پیدا کرد چون نمود این فعالیت‌های فرهنگی طی گذشت سالیان خودش را نشان می‌دهد. کاری که حتی شاید به لحاظ مالی و سختی شغل برای او و همکارانش در مناطق مختلف کشور چندان به صرفه نباشد.«کتابخانه سیار ما در طبس از ۱۹ روستای این منطقه عضو دارد. جالب اینجاست که دورترین روستایی که من سروقت آن می‌روم از پایگاه مرکزی اینجا ۱۰۰کیلومتر فاصله دارد و وظیفه ما این است که تا فاصله‌های ۳۵کیلومتر را برویم ولی من وقتی می‌بینیم این بچه‌ها چقدر ذوق و شوق از خودشان نشان می‌دهند به سراغشان می‌روم به اندازه‌ای که هر قدر یک روستا دور افتاده‌تر باشد شوق و ذوق بچه‌هایش بیشتر است و من فکر می‌کنم همین شوق و ذوق بچه‌هاست که به من انگیزه می‌دهد و باعث می‌شود که این کار را با همه سختی‌هایش دوست داشته باشم.»

رویا سادات هاشمی

FacebookTwitterGoogle+اشتراک

منبع : مهر
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه