۵۵آنلاین :
مطالعه چه کتابی زندگی شما را برای همیشه تغییر داد؟ آیا تا به این امروز چنین کتابی خواندهاید؟ اصلا چنین کتابی وجود دارد؟ الان را نمیدانم، اما در دوران نوجوانی و جوانی بارها کتابهایی را خواندهام که تا مدتها من را تحتتاثیر خود قرار دادند یا حتی میشود گفت شخصیت فرهنگی و اجتماعیام را ساختند. البته این «تاثیر» الزاما به خود کتاب مربوط نمیشود، بلکه ارتباط مستقیمی دارد با دورانی که در آن زندگی میکنیم. الزاما همه کتابها الهامبخش نیستند. دوره جوانی ما در بحبوحه و شور و شوق انقلاب گذشت. در چنین فضایی تغییر جهان مهمترین کاری بود که همه به آن میاندیشیدند و به موازات آن کتابهای مرتبطی هم خوانده میشد، اما آن دوران بههرحال گذشت و امروز هم کتابهای تاثیرگذار کمتر شدهاند. تا حالا به این فکر کردهاید کتابی بنویسید و با آن روی زندگی دیگران تاثیر بگذارید؟ قطعا تا حالا به این فکر نکردهام که کتابی بنویسم و تاثیر نگذارم. اصولا هر هنرمندی خواهان این است با هر کاری که در عرصه تخصصش ارایه میدهد، تاثیرگذار باشد. اما اگر منظور تاثیرگذاری اغراقآمیز باشد، نه من چنین توقعی ندارم که کتابی یا فیلمنامهای بنویسم که زیرورو کند. از تاثیر و تغییر گفتید. نویسندهها و ترانهسراها اول برای خوب شدن حال خوشان دست به قلم میبرند یا برای تغییر جهان و تاثیرگذاری بر مخاطبان خود؟ به نظرم تفکیک کردن این دو اشتباه است. این تفکیک صرفا یک تفکیک متدولوژیک است و شما این تفکیک را انجام میدهید تا بدانید چه عواملی در نوشتن یا خلق اثر هنری شما تاثیرگذار است. اما درواقع این عوامل ریشه و ماهیت مشترک دارند، یعنی نمیشود برای دل خودتان بنویسید و به تاثیرگذاری دیگران نیندیشید یا بالعکس. کتاب تا چه اندازه دغدغه نسل جوان امروز ما است؟ برای رسیدن به پاسخ درست باید به آمار تکیه کرد. این مسألهای بینالمللی است، زیرا رویکرد نوجوانان و جوانان در همه جای دنیا به کتابخوانی کمتر شده است. برخی جوامع برای مقابله با زیانهای این رویکرد راهکارهایی را در نظرگرفتهاند، اما در ایران ظاهرا هنوز کسی به جواب درست نرسیده است. امروز مطالعه کتاب و نوشتههای کاغذی شیفت شده است به پیجهای دیجیتال. این هم فرصتی است و برنامهریزان فرهنگی میتوانند با بهره بردن از آن مطالعه را ترویج دهند. نسل جدید با تکنولوژی سروکار بیشتری دارد و به نظر میرسد این روزها دیگر مراجعه به کتابهای کاغذی را باید در فیلمها و قصههای فانتزی مشاهده کرد. وجود ممیزی را در قضیه روی خوش نشان ندادن ایرانیان به کتاب چقدر مقصر میدانید؟ سانسور که همیشه وجود داشته و امری بدیهی است. تنها در دورههای مختلف کمی تلطیفتر یا سختگیرانهتر میشود. البته این مسأله به بافت اجتماعی و تاریخی کشورمان نیز برمیگردد و خیلی هم به اراده آدمها بستگی ندارد. درواقع باید ما به جایی برسیم که اکثریت مردم به این اعتقاد برسند اشکالی ندارد دیگران نظرتشان را در قالب محصولات فرهنگی-فیلم، کتاب و تئاتر- ارایه بدهند و ما هم فرصت این را داشته باشیم که عقیدهمان را درخصوص آنها ابراز کنیم. نه، هنوز به آن مرحله نرسیدیم. اصولا وجود پدیدهای مثل نمایشگاه کتاب را مفید میدانید؟ مخصوصا که مدتهاست این نمایشگاه برای مردم حکم یک تفریحگاه را پیدا کرده است. وجود نمایشگاه کتاب حتما خوب است و عده زیادی هم برنامهریزی میکنند که از آن استفاده کنند. البته من بهشخصه هر زمانی کتابی نیاز داشته باشم، تهیه میکنم و منتظر نمایشگاه کتاب نمیمانم. اما در خصوص تفریحگاه؛ اینکه نگاه مطلق داشته باشیم و فکر کنیم رویدادی فرهنگی را برنامهریزی میکنیم و همگان با نیتی که ما در نظر گرفتهایم در آن حضور پیدا میکنند، یک توهم است. در حقیقت هر رویداد عمومیای را که برنامهریزی کنید، عدهای سعی میکنند در آن خوش بگذرانند و این اصلا بد نیست. حالا اینکه ما هیچ وقت موفق نشدیم برای تفریح مردم یک برنامه مدون تهیه کنیم، آن بحث دیگری است. بین ادبیات و سینما کدام یک برایتان در درجه نخست اهمیت قرار دارند؟ من صبحها زود بیدار میشوم و روزانه سه ساعت مطالعه میکنم، البته روزهای جمعه بیشتر میشود. نکته قابل توجه برایم این است که دو سالی است خواندن رمانهای بزرگ را دوباره آغاز کردهام. درواقع تصور میکنم چون در سنین بسیار پایین این رمانها را خواندهام، به خوبی درکشان نکردهام، یعنی آن موقع تنها داستان را دنبال کردهام، اما حالا با لذتی مضاعف آنها را میخوانم. با وجود اینکه کار اصلیام سینماست، اما ادبیات برایم قطعا برتر و شریفتر از سینماست. با تیراژهای فعلی و قیمت سرسامآور کتاب، به آینده کتابخوانی خوشبین هستید؟ نوستالژی قارچ مخصوصی که کتابها را به مرور زمان میپوشاند و بوی خاصی به آنها میداد، دیگر تمام شده است. هرچند به شیوههای جدید و روی آوردن به امکانات دیجیتال و در نتیجه بالا رفتن سرانه مطالعه به این شکل هم خوشبین نیستم، اما خب، امیدوارم این اتفاق بیفتد. بالا یا پایین بودن آمار کتابخوانها میتواند معیار درستی برای سنجش فرهنگ یک ملت باشد؟ بالاخره یکی از معیارها که هست، البته نمیتوان از آن بهعنوان شاخص اصلی استفاده کرد. بهعنوان مثال نمیتوان گفت فردی که در نروژ زندگی میکند، به دلیل بالا بودن سرانه مطالعه در آن کشور بافرهنگتر از هر فرد دیگری است که در سودان زندگی میکند. کتابخواندن درواقع فقط یکی از فاکتورهای این سنجش است.
منبع : شهروند
دیدگاه تان را بنویسید