گزارشی درباره شهرک هنری سیته؛ از شایعه تا واقعیت
سیته از دست دادنی نیست
پس از جنگ جهانی دوم، اروپا در کنار بازسازی شهرها به دنبال بازسازی پیوندهای فرهنگی نیز بود.

پس از جنگ جهانی دوم، اروپا در کنار بازسازی شهرها به دنبال بازسازی پیوندهای فرهنگی نیز بود.
تاریخچه و جایگاه سیته
پس از جنگ جهانی دوم، اروپا در کنار بازسازی شهرها به دنبال بازسازی پیوندهای فرهنگی نیز بود. در همین مسیر، ایده ایجاد خانه ای مشترک برای هنرمندان جهان شکل گرفت و در سال 1965 با افتتاح «شهرک بین المللی هنرها» در قلب پاریس تحقق یافت. سیته با بیش از 350 آتلیه و آپارتمان، فضایی برای زندگی و کار هم زمان هنرمندان رشته های مختلف فراهم می کند؛ اقامتی که معمولا چند ماه تا یک سال طول می کشد و اغلب با حمایت نهادهای فرهنگی یا دعوت نامه های رسمی امکان پذیر است.
ورود ایران به سیته
در دهه 1960 میلادی (دهه 1340 خورشیدی)، زمانی که ایده ایجاد شهرک بین المللی هنرها در پاریس شکل می گرفت، ایران نیز در این طرح مشارکت مالی داشت. روایت های موجود نشان می دهد که فرح دیبا به دنبال ایجاد فضایی در فرانسه بود که همچون پانسیونی برای هنرمندان ایرانی عمل کند و امکان ارتباط مستقیم آنان با جریان هنر اروپا را فراهم آورد.
ابوالقاسم خوشرو، معاون پیشین امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی عنوان می کند: «در بررسی هایی که انجام دادم، مدرکی دال بر مالکیت ایران بر بخشی از سیته پیدا نکردم. ایران به ساخت این شهرک کمک مالی کرده و هیئت مدیره سیته در ازای این کمک، حق بهره برداری و استفاده از چهار واحد را به ایران اختصاص داد. این اطلاعاتی است که من به دست آوردم. البته قراردادی وجود دارد که این چهار واحد برای استفاده ایران هستند».
با این مشارکت، ایران به یکی از معدود کشورهایی تبدیل شد که بیش از دو آتلیه در سیته در اختیار داشت، با دو شرط: استفاده مستمر و اختصاص صحیح آنها به هنرمندان.
بازپس گیری آتلیه ها پس از انقلاب
پس از انقلاب اسلامی، واحدهای ایران در سیته تا سال های ابتدایی جنگ ایران و عراق به طور پراکنده استفاده می شدند، اما در سال های پایانی جنگ عملا خالی ماندند. سرانجام در دولت هاشمی رفسنجانی، احیای حق استفاده ایران از سیته در دستور کار قرار گرفت. ابوالقاسم خوشرو می گوید:
«به محض ورود به معاونت امور هنری، بازپس گیری سیته را آغاز کردم. با وزیر امور خارجه وقت، آقای ولایتی و معاون ایشان، آقای صنعتی، موضوع مطرح شد و من به همراه آقای جمالی، کاردان سفارت ایران در فرانسه از طرف وزارت خارجه مسئول آغاز مذاکرات با سیته شدم».
اولین نامه رسمی در این مسیر، در تاریخ یکم مهر 1369 از سوی ابوالقاسم خوشرو به معاون وزارت خارجه، آقای صنعتی، ارسال شد. در این نامه آمده:
«پیرو مذاکرات قبلی به استحضار می رساند که جهت استفاده هنرمندان رشته های هنرهای تجسمی (نقاشی و مجسمه سازی)، چهار کارگاه از شهرک هنر پاریس (Cité des Arts) متعلق به جمهوری اسلامی ایران است که متاسفانه به دلیل مشکلات گذشته به نحو مطلوب از آنها استفاده نشده است. از آنجا که برنامه ریزی های لازم جهت اعزام هنرمندان ایرانی به خارج کشور فراهم شده است، خواهشمند است دستور فرمایید نسبت به تحویل کارگاه های فوق الذکر اقدام فرمایید...».
پس از مذاکرات و نامه نگاری ها، خانم «برونو»، رئیس وقت سیته، به دعوت ایران به کشور سفر کرد و ضمن بازدید از موزه هنرهای معاصر و حضور در بی ینال نقاشی 1370، موضوع بازگرداندن حق استفاده ایران را در شورای سیته مطرح کرد. خوشرو روایت می کند:
«در نهایت این واحدها مجددا به ایران واگذار شد».
به این ترتیب، پس از چند سال وقفه، حضور هنرمندان ایرانی در سیته از سر گرفته شد.
آغاز اعزام های منظم هنرمندان ایرانی
پس از بازپس گیری آتلیه ها، هنرمندان تجسمی با حمایت موزه هنرهای معاصر تهران به پاریس اعزام شدند، با اقامتی متغیر از شش ماه تا دو سال. به مرور، سیته جایزه ای مهم برای برندگان بی ینال ها و سایر رویدادهای هنری شد و معمولا شامل حمایت مالی مانند بلیت رفت و برگشت، شارژ ماهانه و کمک هزینه زندگی بود. این روند سال ها ادامه یافت، اما در دوره های بعد، شیوه انتخاب و مدت اقامت تغییر کرد.
تغییر نظام انتخاب هنرمندان
در سال های بعد، اعزام هنرمندان به سیته از جوایز مستقیم به نظام امتیازبندی تغییر کرد. رزومه هنرمندان بررسی شده و پس از ارزیابی هیئت داوران، در نوبت اعزام قرار می گرفتند. مدت اقامت نیز کوتاه تر شد و گاه به دو یا سه ماه و حتی 20 روز کاهش یافت.
فرزانه محجوبی می گوید: «با تشکیل پرونده و ارائه رزومه، در نوبت بررسی قرار می گرفتید و می توانستید رزومه خود را تا زمان تشکیل جلسه هیئت داوران تکمیل کنید».
اما برخلاف دوره های پیشین که بخش عمده هزینه ها بر عهده موزه بود، در این مرحله شرایط تغییر یافت. کیانوش معتقدی که چهار بار به سیته سفر کرده است (یک بار از طرف ایران و سه بار از طرف فرانسه) عنوان می کند: «پس از پذیرش توسط موزه و معرفی به سفارت فرانسه، کلیه هزینه ها مانند بلیت و اجاره ماهانه به عهده هنرمند بود».
نظام امتیازبندی که ابتدا بر رزومه و سوابق حرفه ای استوار بود، در دوره های مختلف تغییر کرد؛ گاه معیارها شفاف بودند و گاه، به ویژه در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد، با ابهام و تغییرات ناگهانی همراه شدند. اطلاعات این دوره اندک است.
بهناز جلالی، هنرمندی که در سال 2016 به سیته رفت، روایت می کند: «بعد از پذیرفته شدن کارم در بی ینال موزه، با امتیاز تدریس و نمایشگاه ها واجد شرایط اعزام بودم. اما با تغییر دولت، نظام امتیازبندی عوض شد و چند سال معطل ماندم. دوباره با مدیریت جدید، امتیازها به حالت قبلی برگشت و پرونده ام پیگیری شد».
این روایت نشان می دهد که حضور ایران در سیته نه تنها به عوامل فرهنگی و هنری وابسته بوده، بلکه به شدت تحت تاثیر تغییرات مدیریتی و رویکردهای سیاسی دولت ها نیز قرار داشته است.
در همین زمینه، مجید ملانوروزی مدیر اسبق حوزه تجسمی و موزه هنرهای معاصر نیز بر ضرورت شفافیت این روند تاکید داشتند. به گفته ملانوروزی: «دوره آقای سمیع آذر باز هنرمندان خوبی را می فرستادند. اما در دوره آقای احمدی نژاد، هنرمندان متفاوت تری اعزام می شدند و امتیازبندی به شکل دیگری انجام می شد. در دوره بعدی من تلاش کردم تا روند دوباره به سمت استانداردشدن برگردد. به هر حال این فرصتی برای ایران است و باید هنرمندان از آن بهره مند شوند، روند اعزام باید شفاف باشد».
یکی از شروط سیته آن بود که آتلیه ها صرفا در اختیار هنرمندان قرار گیرد و از این فضا به عنوان محل اقامت افراد غیرهنری استفاده نشود. با این حال، در دوره هایی مواردی پیش آمده که افرادی بدون سابقه روشن هنری یا بدون رزومه ای درخورتوجه، در سیته مستقر شده اند.
نسترن صفایی، از هنرمندانی که تجربه حضور در سیته را داشته، در روایت خود می گوید:
«زمانی که من به همراه خواهرم به سیته رفتم، متوجه شدیم که در آتلیه های دیگر نیز هنرمندان شاخص ایرانی حضور دارند؛ از جمله فاطمه کرمعلی و همسرشان که از عکاسان شناخته شده بودند. نکته جالب برای ما تعجب اهالی سیته بود از اینکه بالاخره از ایران، هنرمند اعزام شده».
این روایت نشان می دهد که در برخی دوره ها، اعزام های غیرتخصصی موجب بدبینی و پرسش در میان جامعه هنری سیته شده است. هنرمندان دیگری نیز در گفت وگوهای خود اشاره کرده اند که در آتلیه های ایران گاه با افرادی مواجه شده اند که فعالیت هنری نداشتند و اقامتشان بیش از مدت معمول ادامه یافته است؛ موضوعی که واکنش و هشدار مدیریت سیته را در پی داشته است.مجید ملانوروزی، مدیر کل پیشین هنرهای تجسمی نیز دراین باره می گوید: «من اطلاع دقیقی از دوران پیش از مسئولیتم ندارم، اما به خاطر دارم زمانی که مدیریت را بر عهده گرفتم، گزارش دادند فردی که ظاهرا هنرمند هم نبوده بیش از یک سال در سیته مانده است. به هر حال این مسئله باعث شده بود مدیریت سیته نیز از شرایط ایران رضایت چندانی نداشته باشد»این موارد نشان می دهد که در کنار دشواری های سیاسی و مالی، گاه مدیریت داخلی اعزام ها نیز در شکل گیری تنش میان ایران و سیته موثر بوده است.
نقش سیته و سفارت فرانسه در روند انتخاب
به نظر می رسد در مقطعی از همکاری، مدیریت سیته خواهان نظارت بیشتری بر روند اعزام هنرمندان ایرانی بوده است. محمد خراسانی زاده، مدیرکل پیشین هنرهای تجسمی، در گفت وگو با فارس دراین باره می گوید: «در نامه ای که در سال 2019 از طرف رئیس سیته ارسال شد، چند نکته مطرح بود؛ پیشنهاد کردند در روند انتخاب هنرمندان ایرانی برای اعزام به سیته نقش داشته باشند».
او در ادامه می افزاید: «ادعا کرده بودند اطلاعات هنرمندان ایرانی با تاخیر ارسال می شود، درحالی که همکاران ما در موزه تاکید داشتند پرونده ها به موقع ارسال می شد، اما طرف فرانسوی رسیدگی نمی کرد».
هم زمان، آیدین مهدی زاده، مدیر کل کنونی هنرهای تجسمی، در گفت وگو با مهر تاکید می کند: «مدیریت سیته در سال 2019 اعلام کرده بود آیین نامه جدیدی برای اعزام هنرمندان تدوین خواهد شد. این آیین نامه که شرایط سخت تری داشت، در نهایت تا سال 2022 به طول انجامید و همین تاخیر باعث شد نامه های مدیریت قبلی، گاه یک تا دو سال بی پاسخ بماند».
ابهام در نقش نظارتی سیته و سفارت فرانسه
با وجود تاکید سیته بر تدوین آیین نامه جدید و سخت گیرانه تر، هنوز هم مشخص نیست این نظارت در عمل چگونه پیاده می شده است. برخی از هنرمندان هیچ تجربه ای از مصاحبه یا بررسی مستقیم توسط سفارت فرانسه ندارند، در مقابل، فرزانه محجوبی می گوید: «یک روز از طرف سفارت با من قرار گذاشتند و با رایزن فرهنگی سفارت رزومه من بررسی شد».ابوالفضل رفیعی نیز در گفت وگوی خود تاکید می کند که سفارت مصاحبه ای انجام داده: «سفارت تمامی مدارک و مجموعه آثار ما را دریافت و بررسی کرد. سپس در قالب یک مصاحبه، برای اطمینان از اصالت فعالیت ها، پرسش هایی کاملا تخصصی و مرتبط با هنر مطرح می شد».
این تضاد تجربه ها نشان می دهد که روند اعزام، به ویژه در سال های اخیر، یکپارچه و شفاف نبوده و به نظر می رسد نقش نظارتی سفارت فرانسه بسته به دوره ها و شرایط سیاسی متفاوت بوده است.
بازسازی آتلیه ها؛ بهانه یا شرط اصلی؟
مسئولان سیته طی سال های اخیر، بازسازی چهار آتلیه ایران را شرط ادامه حضور هنرمندان ایرانی اعلام کردند. محمد خراسانی زاده، در گفت وگو با فارس توضیح می دهد: «آنها تاکید داشتند که ایران باید بازسازی چهار آتلیه خود را انجام دهد و هزینه آن را حدود 140 تا 200 هزار یورو برآورد کرده بودند. ایران نیز در همان زمان اعلام کرد آماده پرداخت است، اما مسیر انتقال وجه باید توسط سیته مشخص می شد؛ چیزی که هرگز به ما اعلام نکردند».
از سوی دیگر، آیدین مهدی زاده نیز در گفت وگو با مهر یادآور می شود که: «این برنامه شامل همه کشورهای عضو بود و ایران نیز در سال 2018 وارد گفت وگوها شد. اما با شیوع کرونا و توقف موقت پذیرش هنرمندان، روند بازسازی نیز متوقف شد».
با آغاز همه گیری کرونا، اعزام هنرمندان ایرانی به سیته متوقف شد و تاکنون گزارشی از حضور رسمی آنان ثبت نشده است. محمد اسکندری که با دعوت مستقیم طرف فرانسوی در سیته اقامت دارد، می گوید: «نام ایران هنوز بر چهار آتلیه درج شده، اما در سال های اخیر هنرمندی از ایران را در این فضاها ندیده ام».
لیلی رشیدی رئوف که در سال 2019 در سیته حضور داشت، می گوید: «بسیاری از کشورها واحدهای خود را بازسازی کرده بودند، اما استودیوهای ایران همچنان قدیمی و نیازمند رسیدگی بودند. کیفیت بد نبود، اما در مقایسه با کشورهایی مثل آلمان، با اندکی سرمایه گذاری می توانستند بسیار بهتر شوند».
حسین ماهر که در سال 2007 در سیته اقامت داشت، می گوید: «سیته مجموعه وسایل ابتدایی را در اختیار هنرمندان می گذاشت و در پایان دوره تحویل می گرفت. اگر خسارتی بود هزینه آن از هنرمند دریافت می شد، به همین دلیل اساسا چیزی نبود که مستلزم هزینه های سنگین برای بازسازی باشد».
با این حال، صورت جلسات رسمی سیته تنها به بازسازی واحدهای ایران محدود نمی شود. در گزارش های این نهاد تاکید شده که تاسیسات کلی ساختمان، از جمله لوله کشی ها و بخش های زیرساختی نیز فرسوده بوده و نیاز به نوسازی داشته است.
این روایت ها پرسشی جدی را مطرح می کند: آیا موضوع بازسازی صرفا یک مطالبه فنی بوده یا بهانه ای برای اعمال فشار سیاسی بر ایران؟
این پرسش مطرح است که اگر مسئله صرفا مالی و مربوط به بازسازی بود، چرا روند کار این قدر کند پیش رفت و تا زمان حال، اقدامات جدی صورت نگرفت؟ با توجه به اسناد اولیه گزارش و نقش سفارت در پیگیری بازپس گیری حق استفاده، جای سوال است که چرا موضوع از طریق وزارت امور خارجه و سفارت فرانسه به طور مستقیم و جدی پیگیری نشد تا پاسخ گویی تسریع شود.
کیانوش معتقدی، در آخرین سفر خود به پاریس اطلاع داده بود که با توجه به هشدارهای مربوط به بازسازی، آماده است به موزه کمک کند. او در این زمینه می گوید: «من هر بار که این موضوع را به مدیران قدیمی یا کارکنان موزه یادآوری می کردم، توجه جدی صورت نمی گرفت و طبیعی بود که پرونده به این نقطه برسد. حتی یک بار که خودم در پاریس حضور داشتم خواستم برآورد و گزارشی تهیه کنم، پیشنهاد دادم، اما پاسخ دادند خودشان نیرو می فرستند و بررسی می کنند».
به گفته وی، این تاخیر و عدم پیگیری در واقع ناشی از «عدم تعهد و ضعف مدیریتی» بوده است. درحالی که سایر کشورهایی که آتلیه در سیته دارند، همواره ارتباط فعال و سازنده ای با مدیریت سیته دارند و هنرمندان اعزام شده از سوی آن کشورها، اغلب استعدادهای حرفه ای و آینده دار هستند.
سخن پایانی
امید است روند پیگیری بازسازی و اعزام هنرمندان ایرانی به سیته تسریع شود و هنر قربانی مسائل سیاسی یا ضعف مدیریتی نشود. از سوی دیگر، آنچه به روشنی مشخص است، حق استفاده ایران از چهار واحد آتلیه در سیته است و مدیریت مجموعه نمی تواند این حق را نادیده بگیرد. حفظ این حق و بهره برداری درست از آن، علاوه بر خدمت به هنرمندان ایرانی، نشان دهنده احترام به تعهدات بین المللی و فرهنگی است. حفظ این حق و استفاده موثر از آن، تضمینی برای استمرار حضور فعال ایران در عرصه هنر جهانی خواهد بود.
ترانه سلطانی
دیدگاه تان را بنویسید