ارسال به دیگران پرینت

ثروتمندان ایرانی | نسخه ایرانی

ثروتمندان ایرانی چگونه کار خیر می‌کنند؟ | نسخه ایرانی نیکوکاری

به نظر می‌رسد گرایش ثروتمندان به انجام امور خیریه در سال‌های آخر عمر بیشتر از دوران جوانی است.

ثروتمندان ایرانی چگونه کار خیر می‌کنند؟ | نسخه ایرانی نیکوکاری

 به نظر می‌رسد گرایش ثروتمندان به انجام امور خیریه در سال‌های آخر عمر بیشتر از دوران جوانی است. انگیزه‌های مذهبی برای انجام کار خیر در ایران قوی است. اغلب ثروتمندان ایرانی در سال‌های آخر زندگی، به انجام کار خیر رو می‌آورند. به نظر می‌رسد این کار نوعی بده‌بستان با خداست که به شیوه‌های مختلف انجام می‌شود. ثروتمندان ایرانی روش‌های متنوعی برای انجام امور خیریه و فعالیت‌های عام‌المنفعه دارند. این فعالیت‌ها شامل حمایت مالی مستقیم، تاسیس بنیادهای خیریه، وقف اموال، ساخت زیرساخت‌های عمومی و حمایت از آموزش و سلامت است. با این حال، نحوه و انگیزه‌های این اقدام‌ها تحت تاثیر عوامل فرهنگی، اقتصادی و گاهی انتقادهایی همانند نمایش ثروت یا اهداف غیرخالص قرار دارد.

یکی از روش‌های رایج، کمک مالی مستقیم به نیازمندان از طریق موسسه‌های خیریه است که بر توانمندسازی خانواده‌های کم‌بضاعت، تامین جهیزیه، هزینه‌های درمانی و ساخت مدارس در مناطق محروم تمرکز دارند. تاسیس بنیادهای خیریه یکی دیگر از روش‌های برجسته است. وقف نیز، به‌عنوان سنتی دیرینه در فرهنگ ایرانی-اسلامی، در میان ثروتمندان رواج دارد. ساخت زیرساخت‌های عمومی همانند بیمارستان، مدرسه و درمانگاه نیز از فعالیت‌های متداول است. حمایت از آموزش و سلامت از دیگر حوزه‌های مورد توجه است.

با این حال، فعالیت‌های خیریه ثروتمندان ایرانی گاهی با انتقادهایی مواجه است. برخی معتقدند این اقدام‌ها ممکن است با انگیزه‌هایی همانند فرار مالیاتی، بهبود وجهه عمومی یا نمایش ثروت انجام شود. همچنین، برخی منتقدان معتقدند کمک‌های خیریه در ایران اغلب به‌صورت پراکنده و بدون برنامه‌ریزی استراتژیک انجام می‌شود که کارایی آن را کاهش می‌دهد.

در مجموع، ثروتمندان ایرانی از طریق کمک‌های مالی، تاسیس بنیادها، وقف و ساخت زیرساخت‌های عمومی به انجام امور خیریه می‌پردازند و اثرات مثبتی بر جامعه دارند. با این حال، برای افزایش اثربخشی، نیاز به شفافیت بیشتر، هماهنگی با موسسه‌های خیریه معتبر و تمرکز بر پروژه‌های پایدار و بلندمدت احساس می‌شود. این اقدام‌ها نه‌تنها ریشه در سنت‌های دینی و فرهنگی دارد، بلکه به‌عنوان بخشی از مسئولیت اجتماعی، به کاهش نابرابری و بهبود شرایط نیازمندان کمک می‌کند.

انگیزه‌های فعالیت‌های خیرخواهانه در ایران و جهان، از جمله در کشورهای توسعه‌یافته، تحت تاثیر عوامل متعددی قرار دارد که نمی‌توان آنها را به مسائل اقتصادی یا فرار از پرداخت مالیات محدود کرد. در ایران، بنیادهای خیریه عمدتاً با انگیزه‌های دینی، فرهنگی و اجتماعی شکل گرفته‌اند. این بنیادها اغلب به دنبال کاهش فقر، حمایت از اقشار آسیب‌پذیر و ارتقای سطح آموزش و سلامت در جوامع محلی هستند. برخلاف تعدادی از کشورهای توسعه‌یافته، همانند ایالات‌متحده که معافیت‌های مالیاتی نقش مهمی در تشویق فعالیت‌های خیرخواهانه ایفا می‌کنند، در ایران نظام مالیاتی کمتر به‌عنوان محرک اصلی این اقدام‌ها عمل می‌کند.

برای مثال بنیادهای خیریه بزرگ در کشورهای توسعه‌یافته، همانند بنیاد بیل و ملیندا گیتس، اهداف گسترده‌تری را دنبال می‌کنند که گاه شامل تاثیرگذاری بر مسائل جهانی همانند مبارزه با بیماری‌های واگیر، کاهش فقر و ارتقای آموزش در کشورهای در حال توسعه است. این بنیادها از یک‌سو با انگیزه‌های نوع‌دوستانه و مسئولیت اجتماعی عمل می‌کنند و از سوی دیگر، از مزایای مالیاتی بهره‌مند می‌شوند. همچنین تاسیس این بنیادها بر پرداخت مالیات کمتر از سوی این افراد نیز اثرگذار است. علاوه بر این، ایجاد میراث مثبت و تقویت برند شخصی نیز از جمله اهداف این بنیادها به‌شمار می‌رود. سرمایه‌داران بزرگ با تاسیس چنین بنیادهایی نه‌تنها چهره‌ای مسئول و دلسوز در افکار عمومی ایجاد می‌کنند، بلکه گاه بر سیاست‌گذاری‌های جهانی، همانند همکاری با سازمان بهداشت جهانی یا یونیسف، تاثیر می‌گذارند.

فعالیت‌های خیرخواهانه در ایران، به‌ویژه در میان ثروتمندان و تجار، بیش از آنکه به سن‌وسال افراد وابسته باشد، تحت تاثیر عوامل اجتماعی، مذهبی و اقتصادی است. یکی از مهم‌ترین عوامل موثر بر این اقدام‌ها، سرمایه اجتماعی بالای افراد و شبکه روابط گسترده آنها با گروه‌های مذهبی، فرهنگی و اجتماعی است. افرادی که از جایگاه اجتماعی برجسته‌ای برخوردارند یا با نهادهای مذهبی و فرهنگی ارتباط نزدیک دارند، به احتمال بیشتری به فعالیت‌های خیرخواهانه روی می‌آورند. این سرمایه اجتماعی، که از پیوندهای گسترده و اعتماد عمومی به فرد ناشی می‌شود، انگیزه قوی برای مشارکت در امور خیریه ایجاد می‌کند.

به‌عنوان مثال، در دوره پهلوی، برادران القانیان، به‌عنوان صنعتگران کلیمی، به دلیل ارتباط نزدیک با انجمن کلیمیان، در فعالیت‌های خیرخواهانه و فرهنگی این جامعه مشارکت گسترده‌ای داشتند. مشابه این الگو در میان تجار بازار، همانند مرحوم میرمحمد صادقی یا اسدالله عسگراولادی، نیز دیده می‌شود که با علمای دینی ارتباط نزدیکی داشتند. این افراد از طریق پرداخت وجوه شرعی به تامین مالی فعالیت‌های خیرخواهانه کمک می‌کردند. این وجوه اغلب از طریق علما میان نیازمندان و اقشار آسیب‌پذیر توزیع می‌شد.

در گذشته، پیش از شکل‌گیری دولت رفاه، سازوکارهای سنتی مبتنی بر وجوه شرعی نقش مهمی در کاهش فقر و حمایت از نیازمندان ایفا می‌کردند. در واقع، نظام مالیات اسلامی، که از طریق مشارکت داوطلبانه افراد متمول و توزیع توسط علما انجام می‌شد، به‌عنوان سازوکار اجتماعی موثر عمل می‌کرد. امروز نیز این الگوها (هرچند با تغییراتی) همچنان در انگیزه‌های خیرخواهانه در ایران نقش دارند و نشان‌دهنده اهمیت پیوندهای اجتماعی و باورهای دینی در این حوزه هستند.

دلایل و انگیزه‌ها

یکی از عوامل کلیدی در شکل‌گیری انگیزه‌های خیرخواهانه در میان تجار و صاحبان صنایع در ایران، تاثیر فرهنگ خانوادگی و یادگیری‌های اجتماعی از نسل‌های پیشین است. به‌عنوان مثال، افرادی همانند حاج‌آقا برخوردار، که در صنعت لوازم خانگی ایران نقش برجسته‌ای داشتند، مسیر پدران خود را ادامه دادند. این افراد، که اغلب پیشینه بازاری داشتند، از طریق ارتباط با علمای دینی و مشارکت در توزیع وجوه شرعی، به‌عنوان واسطه‌ای برای کمک به نیازمندان عمل می‌کردند. این الگوی سنتی، که ریشه در فرهنگ دینی و اجتماعی ایران دارد، نشان‌دهنده تاثیر عمیق آموزش‌های خانوادگی و محیط اجتماعی در انگیزه‌های خیرخواهانه است.

عامل مهم دیگر، وضع و مقیاس شرکت‌های صنعتی و تجاری است. با گسترش بنگاه و جدایی مدیریت از مالکیت، انباشت سرمایه رخ می‌دهد که زمینه‌ساز ورود به مرحله مسئولیت اجتماعی بنگاه‌ها می‌شود. در این مرحله، فعالیت‌های خیرخواهانه از کمک‌های فردی و صدقات به اقدام‌های سازمان‌یافته و هدفمند تبدیل می‌شوند. بنگاه‌های بزرگ، به‌ویژه آنهایی که در پروژه‌های عظیم همانند عسلویه فعالیت می‌کنند، به نیازهای جوامع محلی توجه نشان می‌دهند. این اقدام‌ها، که گاه شامل ساخت آسایشگاه سالمندان، مراکز نگهداری معلولین یا مجموعه‌های فرهنگی است، نه‌تنها به رفع نیازهای اجتماعی کمک می‌کند، بلکه به تقویت جایگاه اجتماعی بنگاه نیز منجر می‌شود. این گذار از خیر فردی به مسئولیت اجتماعی، بازی برد-برد است؛ بنگاه از منابع جامعه بهره می‌برد و در مقابل، با پاسخگویی به نیازهای محلی، به توسعه پایدار کمک می‌کند. در ایران، این روند نشان‌دهنده تکامل انگیزه‌های خیرخواهانه است که از باورهای دینی و خانوادگی به سمت تعهدات سازمان‌یافته و حرفه‌ای حرکت کرده است. این تحول، نقشی تعیین‌کننده در کاهش نابرابری‌های اجتماعی و تقویت پیوند میان شرکت‌ها و جوامع محلی ایفا می‌کند.

علی‌اصغر سعیدی، جامعه‌شناس، با اشاره به بررسی‌هایش در زمینه انجام امور خیریه به دست تجار در ایران می‌گوید: «هرکدام از این خانواده‌ها دلایلی برای اقدام‌های خیرخواهانه داشتند. برای مثال خانواده لاجوردی و لاجوردیان، بنیان‌گذاران گروه صنعتی بهشهر، با تاسیس بنیاد لاجوردی فعالیت‌های خیرخواهانه را در کاشان متمرکز کردند. وقتی نگاه می‌کنیم می‌بینیم پدران این خانواده، همانند حاج سیدمحمد لاجوردیان نیز به آموزش اهمیت می‌دادند و حتی برای دختران کاشانی کلاس‌های آموزشی راه‌اندازی کردند. بنیاد لاجوردی با ساخت مدارس به نیازهای محلی پاسخ داد و حتی پس از مصادره اموالشان در انقلاب، وزارت آموزش و پرورش از آنها درخواست کمک می‌کرد. این اقدام‌ها نشان‌دهنده تعهد خانوادگی به توسعه اجتماعی و پاسخ به نیازهای جامعه‌ای بود که از آن برخاسته بودند.»

به گفته این جامعه‌شناس، دیگر کارآفرینان ایرانی الگوهای مشابهی داشتند. محمدرحیم ایروانی، بنیان‌گذار کفش ملی، خانه‌ای برای نگهداری بیش از ۲۲ کودک بی‌سرپرست اختصاص داد و پس از انقلاب، این کودکان را با خود به خارج برد. خاندان خسروشاهی، از جمله جلیل و علی خسروشاهی، با ساخت صدها مدرسه و اهدای محصول‌های مینو به ایتام، به جامعه خدمت کردند. حاج محمد نمازی از محل درآمدهایشان بیمارستان نمازی، آموزشگاه پرستاری و مجموعه‌های آبرسانی در شیراز ایجاد کرد که نشان‌دهنده تعلق و تعصب ملی و محلی او بود. خیامی‌ها نیز با حمایت از علمایی همانند آیت‌الله میلانی و فعالیت‌های خیر در مشهد، به جامعه‌ای که از آن برخاسته بودند، کمک کردند. این نمونه‌ها نشان می‌دهند انگیزه‌های خیرخواهانه در ایران ریشه در فرهنگ خانوادگی، تعصب و تعهد به رفع نیازهای جامعه دارد. علاوه بر این برادران ارجمند، بنیان‌گذاران شرکت ارج، از جمله کارآفرینانی بودند که با اهدای محصول‌هایشان به مدارس و بنیادهای خیریه، نقش مهمی در حمایت از جامعه ایفا کردند. این نوع خیرخواهی که فراتر از انگیزه‌های اقتصادی بود، نشان می‌دهد برادران ارجمند به دنبال تقویت پیوندهای اجتماعی و پاسخگویی به نیازهای جامعه‌ای بودند که کسب‌وکارشان در آن رشد کرده بود.

از سوی دیگر، جواد برق‌لامع، بنیان‌گذار شرکت برق‌لامع، خیرخواهی را بیشتر در مساجد و کمک به آزادی زندانیان متمرکز کرد. او معتقد بود به دلیل کمبود بودجه دولتی برای مساجد، این نهادها نیازمند حمایت خیرین هستند.

اقدام‌های خیرخواهانه بنگاه‌ها و ثروتمندان در ایران می‌تواند در کاهش فقر و نابرابری موثر باشد، اما این اثربخشی به شرایط و سیاست‌های اقتصادی دولت بستگی دارد. برای اینکه این فعالیت‌ها تاثیر قابل ‌توجهی به جا بگذارد، دولت باید از حقوق مالکیت خصوصی و انباشت سرمایه حمایت کند که بنگاه‌های بزرگ بتوانند رشد کنند. هرچه بنگاه‌های بیشتری به این سطح از توسعه برسند، احتمال مشارکت آنها در فعالیت‌های خیرخواهانه (چه از طریق معافیت‌های مالیاتی و چه از راه‌های دیگر) افزایش می‌یابد. این امر می‌تواند به تقویت انگیزه‌های مسئولیت اجتماعی منجر شود و در نهایت به کاهش نابرابری‌ها کمک کند. با این ‌حال، در صورت وجود تعداد محدود شرکت‌های بزرگ این پتانسیل کاهش می‌یابد.

مسئولیت دولت

به گفته سعیدی نکته مهم این است که در سطح جهانی، حتی در کشورهای توسعه‌یافته همانند ایالات‌متحده، بنیادهای خیریه تنها بخشی از نابرابری‌ها را جبران می‌کنند و نمی‌توانند جایگزین نقش دولت رفاهی شوند که وظیفه اصلی آن، کاهش فقر و نابرابری است. در ایران، به‌ویژه در شرایط تحریم که دولت با محدودیت‌های مالی برای گسترش خدمات رفاهی مواجه است، اقدام‌های خیرخواهانه بخش خصوصی می‌تواند به‌عنوان مکملی ارزشمند عمل کند. اما برای دستیابی به اثربخشی بالا، این اقدام‌ها باید با توسعه بخش خصوصی و حمایت دولت از رشد صنایع و تجارت همراه باشد. بدون چنین حمایت‌هایی، توانایی بخش خصوصی برای تاثیرگذاری بر کاهش فقر و نابرابری محدود باقی می‌ماند. بنابراین، همکاری میان دولت و بخش خصوصی، همراه با سیاست‌های اقتصادی مناسب، کلید افزایش اثربخشی فعالیت‌ها در بهبود شرایط اجتماعی و اقتصادی است.

بنابراین می‌توان گفت حمایت از مالکیت خصوصی و تدوین سیاست‌هایی که به رشد بخش خصوصی واقعی کمک کند، از ابزارهای اساسی برای تقویت اقدام‌های خیرخواهانه و مسئولیت اجتماعی بنگاه‌ها در ایران است. احترام به مالکیت خصوصی و چهارچوب‌های قانونی مناسب، امکان انباشت سرمایه و گسترش بنگاه‌های بزرگ را فراهم می‌کند. هرچه تعداد بنگاه‌های بزرگ‌تر افزایش یابد، این بنگاه‌ها انگیزه و توان بیشتری برای ایفای مسئولیت اجتماعی خواهند داشت. مسئولیت اجتماعی می‌تواند در قالب فعالیت‌های خیرخواهانه، همانند مدرسه‌سازی، حمایت از نیازمندان یا توسعه زیرساخت‌های محلی، نمود پیدا کند.

علاوه بر این، دولت با تعیین مرزهای مشخص برای فعالیت بنگاه‌های دولتی و بنیادهای بزرگ، می‌تواند فضای رقابتی عادلانه برای بخش خصوصی ایجاد کند. این اقدام نه‌تنها به رشد اقتصاد کمک می‌کند، بلکه بستر لازم برای مشارکت بنگاه‌ها در کاهش فقر و نابرابری را فراهم می‌کند. در شرایطی که بنگاه‌های خصوصی از حمایت‌های حقوقی و اقتصادی بهره‌مندند، احتمال سرمایه‌گذاری آنها در پروژه‌های خیرخواهانه افزایش می‌یابد، زیرا این دست اقدام‌ها هم به بهبود وجهه اجتماعی آنها کمک می‌کند و هم به توسعه پایدار جامعه منجر می‌شود.

انگیزه‌های خیرخواهانه در ایران متنوع است و نمی‌توان انتقادهایی همانند بزرگ‌نمایی اقدام‌های خیر از سوی برخی افراد یا بنگاه‌ها را نادیده گرفت. سعیدی در این زمینه می‌گوید: «تعدادی با تبلیغ گسترده فعالیت‌هایشان، به دنبال کسب اعتبار اجتماعی هستند، اما این امر لزوماً غیراصولی نیست. با این ‌حال، پراکندگی این فعالیت‌ها یکی از چالش‌های اصلی است که به نقش کلیدی دولت در هماهنگی و هدایت آنها اشاره دارد. دولت می‌تواند با شناسایی حوزه‌هایی که توانایی ورود به آنها را ندارد، از ظرفیت انجمن‌های خیریه و بنیادهای خیر بهره ببرد. نمونه موفق این رویکرد، انجمن خیرین مدرسه‌ساز است که با ابتکار وزارت آموزش و پرورش شکل گرفت و با تمرکز بر کمبود بودجه در حوزه آموزش، پراکندگی اقدام‌های خیر را کاهش داد. برخی افراد و بنگاه‌ها پیش از اقدام خیرخواهانه، بررسی می‌کنند که آیا دولت توان پوشش نیازهای آن حوزه را دارد یا خیر. در صورتی که دولت در حوزه‌ای غایب باشد، همانند حمایت از مساجد در گذشته که مرحوم جواد برق‌لامع به آن توجه داشت، خیرین وارد عمل می‌شوند. او معتقد بود مساجد به دلیل نبود بودجه عمومی نیازمند حمایت جامعه مدنی هستند.»

در پایان باید گفت برای اثربخشی بیشتر، بنگاه‌های بزرگ می‌توانند بخشی با عنوان توسعه انسانی پایدار ایجاد کنند که با نیازسنجی دقیق، حوزه‌های مغفول‌مانده را شناسایی و هدف‌گذاری کنند. دولت نیز باید با تعیین اولویت‌ها و ایجاد چهارچوب‌های مشخص، انجمن‌های خیریه را هدایت کند که اقدام‌های خیرخواهانه به‌صورت متمرکز و موثر به کاهش نابرابری‌ها و رفع نیازهای اجتماعی کمک کند. این همکاری میان دولت و بخش خصوصی، کلید ارتقای تاثیرگذاری فعالیت‌های خیرخواهانه در ایران است. صبا نوبری

 

 

 

 

منبع : تجارت فردا
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه