تماشای سریال منتالیست با افکار خاکگرفتهی شخصی
برای مشاهده این مطلب درمورد تماشای سریال منتالیست با افکار خاکگرفتهی شخصی باما همراه باشید.
زهرا عابدی
نویسنده
بعد از چند روز گوشهگیری از فضای مجازی و تلفن همراه، برای کار ضروری ناچار آنلاین شدم و مواجه با پیامی از یک دوست: "سریال منتالیست رو دیدی؟"
در همان لحظه جرقه کنجکاوی در ذهنم زده شد و مشتاق شدم به دیدن این برنامه، اما به خاطر بیماری پدر، ذهنم به شدت درگیر و دستانم انگیزه نوشتن نداشتند.
در حین انجام تمام کارها گوشهای به منتالیست قرض دادم؛ و از فکرم بیرون نمیرفت.
شعبدهبازی را خودم همیشه با هیجان نگاه میکردم.
یادم میآید؛ مادر همیشه وقتی شعبدهبازی میدید میگفت: او جادوگر است!
و من در عالم بچگیام میترسیدم و همیشه دلم میخواست بدانم چطور شعبدهبازها این همه کار هیجانانگیز انجام میدهند؟!
اجرای محوری یکی از قسمتها دوختن لب و دهن با نخ و سوزن بود. دلم به لرزه افتاد و تمام تنم مورمور شده بود.
چهرهی حضار هم به حال پریشانم کمک کثیری میکردند.
این خانم زیبا را میشناسید؟ | مادر همه بازیگران ایران را بشناسید!
در حین تماشا، بیماری پدر به ذهنم آمد؛ که باعث و بانی آن حرف نامربوط یکی از اعضای کُندذهن خانواده بود.
دلم میخواست کاش آن طرف میتوانست دهنش را بدوزد!
اصلا کاش همه انسانها میتوانستند وقتی که میخواهند حرف نامربوطی بزنند دهانش را بدوزند!
کاش همه میتوانستند در حین دوختن دهانشان به حرفهایشان فکر کنند.
اجرای محوری قسمت دوم، پیتزای تیغ بود؛ اجرایی به جرات وحشتناک و از نظر همه غیرقابلانکار و البته واقعی.
صحنهای که شعبدهباز، با تکنیک کاملا طبیعی تیغ را قورت میدهد و تماشاچی با باور، بهت و حیرت نگاه میکند.
در همین لحظه مادرم به افکار منفی که همیشه در ذهن داشت اشاره و شروع به حرف زدن درباره آنها کرد.
حالا خودم به این نتیجه رسیدم که سرچشمه افکار منفی که گاه و بیگاه در ذهنم شکل میگیرد ریشه آن ارثی است.
کاش مادر، یا حتی خود من میتوانستیم افکار منفی را همانند همین تیغ تصور کنیم که وقتی آن را به زبان میآوریم بدون آنکه خودمان متوجه شویم چه بلایی بر سر خود و اطرافیانمان میآوریم.
شاید حرفهایی که میزنم شعاری باشد. جالب است بدانید حتی خود من هم مدتها هیچ اعتقادی به این حرفها نداشتم تا آنکه در جایی خواندم برای مدتی به این افکار عمل کنید؛ یک کار مجانی و بدون ضرر که خوشبختانه نتیجه عالی گرفتم.
درس خیلی مهمی که خودم با این برنامه گرفتم و متاسفانه به آن غبطه میخورم که همیشه همه چیز را به شکل آماده و راحت میخواستم بفهمم و به دست بیاورم بدون آنکه حتی لحظهای به آن فکر و توجه کنم.
و تمام اینها برمیگردد به وقتی که در میز آموزش، سعید فتحیروشن، منتالیست معروف، حقه و کلک بعضی از بازیها را به مخاطب آموزش میدهد و تازه برای مخاطب و حتی خود من حیرتآور است که چه ساده و با تمرکز فوقالعادهای این کار انجام میشده است.
کاش همه ما منتالیست خاکگرفته زندگیمان را پاک و با شگردهای ساده، برخی از مشکلات زندگی را به آسانی حل میکردیم.
دیدگاه تان را بنویسید