ارسال به دیگران پرینت

میل شدید به کنترل کردن دارید | تمایل به جنگیدن و پرخاش دارید | احساسات

چند نشانه که شما در حال سرکوب احساسات و انرژی خود هستید | از حقیقت صحبت کردن را تمرین کنید

برای همه ما گاه پیش آمده که تمایل به جنگیدن و پرخاش کردن داشته یا حالت پرتنش در جسم و روح خود احساس کرده ایم، اما علتش را نمی دانستیم. همه اینها علائم پنهانی احساساتی است که در وجودمان نهفته شده است.

چند نشانه که شما در حال سرکوب احساسات و انرژی خود هستید | از حقیقت صحبت کردن را تمرین کنید

احساسات یکی از ویژگی های انسانی است و انسان موفق فردی است که بتواند احساسات مختلف خود را شناخته و آن را در دیگران نیز تشخیص دهد. هر زمانی که فرد بر شناختی از احساساتش موفق شود، می تواند دلیل ناراحتی و انرژی های منفی خود را نیز کشف کند. هر فردی باید بتواند احساسات خود را در موقعیت های مختلف بروز دهد. بخشی از این احساسات مثل شادی، هیجان و شوق مثبت و برخی دیگر چون غم و ناراحتی، انزجار، غبطه، کینه و حسادت منفی هستند که گاه با نشناختن آنها باعث رنجش دیگران می‌شویم.

گاه برایمان پیش می آید که بخشی از احساسات خود را به طور خودآگاه یا ناخودآگاه پنهان می کنیم. اما در مقابل پنهان کردن این احساسات علائمی چون خشم و عصبانیت، ناراحتی های جسمی و روانی برایمان به همراه می آورد. علت پنهان کردن این احساسات گاه از فرهنگ و بدنه خانواده هایی است که تفکیک های زیاد جنسیتی برای بیان احساسات دختران و پسران ایجاد کرده اند؛ مثل اینکه  «مرد که گریه نمی کنه» ، یا «دختر نباید بخنده».

بنابراین خیلی از بچه ها از کودکی یاد می گیرند که مثلا به جای اینکه غمشان را نشان دهند، عصبانی شوند یا به جای اینکه خوشحالی شان را بروز دهند، احساس ترس یا غم داشته باشند. همین حالت تا بزرگسالی نیز برای افراد باقی می ماند به همین دلیل ما بزرگسالان غمگین یا خشمگین زیادی را در اطرافمان می بینیم که اگر از آنها علت این احساس را بپرسیم، شاید خودشان هم ندانند که چرا همیشه غمگین یا همیشه عصبانی هستند.

گاه نیز علت برخی از این عدم نشان دادن احساسات نیز ترس از مواجه شدن با موقعیت هایی ناآشنا یا مشکلاتی در خانواده و اجتماع و یا حس عدم امنیت و یا استفاده از مکانیزم های دفاعی مراقبت از خود است. این مکانیزم های شیوه های غیرارادی و ناخودآگاه تحریف یا انکار واقعیت ها هستند که عموما از اضطراب ها و هیجان های منفی ناشی می شوند.

در این مدت شیوع ویروس کرونا نیز سرکوب احساسات به  گفته تحقیقات جهانی بین افراد زیاد شده چرا که افراد ارتباط کمتر حضوری با هم دارند و در طبیعت نیز کمتر حضور پیدا می کنند.

چند نشانه سرکوب احساسات و انرژی

-احساس می کنید قلب شما تنگ یا بسته شده است مثل اینکه می گوید: به اتفاقات و مسال زندگی بی احساس هستید».

-میل شدید به کنترل کردن دارید

- تمایل به جنگیدن و پرخاش دارید.

- بدن شما بسیار پر تنش است.

- ممکن است در سمت چپ بدن خود دچار درد جسمی شوید.

راهکارهای مقابله با احساسات منفی

۱- سعی کنید با احساسات خود ارتباط برقرار کنید: 

برایمان پیش آمده که گاهی خودمان یا یکی از دوستان یا اعضای خانواده مان دچار خشم یا غم شدید است. اما آن را بروز نمی دهد و صحبت نمی کند. وقتی هم از او می پرسیم که اتفاقی افتاده یا برای خودمان پیش می آید که دچار عدم تعادل انرژی یا حال خوب در بدن شده ایم و نمی‌دانیم مشکلمان چیست. در اینطور مواقع خوب است که با احساسات درونی خودمان ارتباط برقرار کنیم به نوعی خود را کند و کاو کنیم تا علت را پیدا کنیم.

۲- سعی کنید عملی را که احساس و شهودتان می گوید را انجام دهید:

 مثلا اگر حال خوب شما با گل کاری در باغچه یا آشپزی خوب می شود چرا باید از آن فرار کنید؟ به جای وقت گذراندن با چیزهای دیگر که برایتان اتلاف وقت است به این دست کارها بپردازید.

3-ورزش کنید و فراموش نکنید که ورزش کردن انرژی های درونی منفی را کاهش می دهد. هر روز زمانی را برای خودتان و برای ورزش کردن در نظر بگیرید تا خشم و ترس و ناراحتی های دیگر جسمی و روحی تان از این طریق تخلیه شود.

4- احساسات خودتان را بیان کنید: 

همیشه یک دوست یا یکی از اعضای خانواده را داریم که مواقع بحرانی و در زمانی که با هیچ کس نمی توانیم صحبت کنیم با او بتوانیم تا حد امکان از مشکلات و تنش های روحی مان بدون اینکه بخواهیم از او راه حلی بگیریم، صحبت کنیم بنابراین همیشه در دایره اطراف خود چنین کسی را داشته باشید تا همه چیز را در درون خود نریزید و احساسات منفی انرژی شما را قبضه نکند. 

۵- از حقیقت صحبت کردن را تمرین کنید.

۶- وارد طبیعت شوید و چند ساعتی را در طبیعت وقت بگذرانید:

حضور در فضاهای سبز بین درختان و گل و گیاه ها انرژی انسان را مثبت می کند بنابراین حتما در طول هفته زمانی را برای گذراندن وقت در باغ و باغچه ها یا بین درختان، پارک ها یا کنار آب گذران تجربه کنید حال که این روزها شاهد کرونا هستیم و کمتر این شرایط فراهم است می توانیم در اطراف حیاط منزل یا حتی بهارخواب های خانه مان این فضا را ایجاد کنید حتی یک پیاده روی آخر هفته یا کوهنوردی هم می تواند حال دلتان را خوب کند.

7-قرآن خواندن و ارتباط با خداوند: برقراری ارتباط با خداوند ، دعا و نیایش در همه ادیان به ویژه دین ما برای تخلیه انرژی و پیدا کردن احساسات مثبت بسیار حائز اهمیت است.

افکار منفی ، امواج سیال ذهن انسان

روانشناسان معتقد هستند که احساسات منفی از افکار منفی سرچشمه می گیرد. یعنی اگر یک روز از خواب با این فکر بیدار شویم که عجب روز بدی داریم و این فکر را تداعی کنیم خواه ناخواه آن روز برایمان منفی و پرتنش و پر از اتفاقات بد خواهد بود. همینطور این احساسات را به دیگر اعضای خانواده نیز انتقال خواهیم داد.

بنابراین اگر یک روز از خواب بیدار شویم و افکار و احساسات عاشقانه در ذهن پرورش دهیم، همینقدر انرژی خوب داریم و اگر سرشار از غم و اندوه با نفرت و دلزدگی بیدار شویم قطعا روز بدی همراه با خشم و ناامیدی خواهیم داشت.

مثالی از یک احساس منفی در زندگی زناشویی می زنیم: فرض کنید بیکار در منزل نشسته و  درباره همسرتان افکار منفی در ذهن دارید. این افکار به دلزدگی تبدیل می شود. اگر وقتی او به خانه می آید کمی ناراحت یا خسته باشد؛ می گوییم: «ای بابا من که هنوز با تو حرفی نزدم هنوز سلام هم نگفتم» اما او می گوید که امروز اصلا حوصله ندارد و با او صحبت نکنید.

مشاهده می کنید که اینجا این فکر منفی شما گسترش پیدا کرده و به همسرتان منتقل شده است. اما باز هم شما با یک فکر منفی دیگر درگیر می شوید که نکند همسرتان با کسی درگیر شده یا اصلا شما را دوست ندارد که اینطور صحبت می کند؟ دوباره این افکار به احساسات منفی حسد تبدیل می شود.

بنابراین می بینید که افکار و احساسات ما قدرت ماورایی دارند حال شما عکس این مثال را تصور کنید که صبح که همسرتان به سرکار می رود شما خدا را شکر میکنید که چقدر خوشبخت هستید که او را دارید و چقدر او مهربان و فداکار است و نکات مثبتش را به یاد می آورید. این افکار به احساسات مثبت تبدیل می شوند و به همسرتان منتقل می شود تا اینکه او به شما زنگ می زند و پیام های مثبت می دهد که به زودی با کلی خبرهای خوش به خانه می آید. 

 

زدودن افکار مغزی

چرا ما نمی‌توانیم افکار خود را کاملاً پاک کنیم؟

هنگامی که برای زدودن افکار مغزی خود تلاش می‌کنیم، آن افکار به شکلی ناخواسته در مغز مخفی می‌شوند. مطالعات نشان می‌دهد که در چنین شرایطی افکار ما به نواحی دیگر سرایت می‌کند و شبکه‌ای از مناطق مغزی مورد حملهٔ اختلالات ذهنیِ تهاجمی همچون اختلال اضطراب پس از حادثه قرار می‌گیرند.

چرا ما نمی‌توانیم افکار خود را کاملاً پاک کنیم؟
 

چرا ما نمی‌توانیم افکار خود را کاملاً پاک کنیم؟

هنگامی که برای زدودن افکار مغزی خود تلاش می‌کنیم، آن افکار به شکلی ناخواسته در مغز مخفی می‌شوند. مطالعات نشان می‌دهد که در چنین شرایطی افکار ما به نواحی دیگر سرایت می‌کند و شبکه‌ای از مناطق مغزی مورد حملهٔ اختلالات ذهنیِ تهاجمی همچون اختلال اضطراب پس از حادثه قرار می‌گیرند.

 

در یک پژوهش از شرکت‌کنندگان خواستند که به تصاویر بروکلی سبز و سیب قرمز خیره شوند و سپس بکوشند ۱۲ ثانیه از فکر کردن به این تصاویر پرهیز نمایند و ذهن خود را پاک نگه‌ دارند. تعدادی از این شرکت‌کنندگان توانستند از فکر کردن به تصاویر میوه و سبزی‌ اجتناب کنند، اما اسکن مغزی آن‌ها بیانگر چیز دیگری بود. فکر کردن داوطلبانه به این مواد غذایی موجب فعالیت نیمکرهٔ چپ مغزشان می‌شد و نیمکرهٔ راست مغزشان هنگامی شروع به فعالیت می‌کرد که آن‌ها در تلاش برای پاکسازی این افکار از مغز خود بودند. بخشی از مغز که کورتکس بینایی نامیده می‌شود مسئول تصاویر ذهنی است و افکار را به شکلی ناخودآگاه ایجاد می‌کند. افکار مرتبط با مواد غذایی در لوب پس‌سَری قرار می‌گیرند که مسئول تشخیص اشیاء است. بدین‌ترتیب حتی وقتی می‌کوشیم که تصویری را فراموش کنیم، تصاویر ذهنی به شکلی ناخودآگاه در مغز تولید می‌شوند.

 

در واقع محتوای افکاری که حذف می‌گردند بدون آگاهی فرد مخفی می‌شوند و به نظر می‌رسد جلوگیری از افکار نمی‌تواند نتیجه‌ای داشته باشد. البته منع افکار به‌ معنای جایگزینی آن با گزینهٔ دیگر نیست، بلکه به معنای پرهیز از فکر کردن به یک گزینهٔ خاص است. بنابراین نمی‌توان یقین داشت که این شرکت‌کنندگان واقعاً تصویر سیب یا بروکلی را با تصاویر دیگری جایگزین نکرده باشند. لازم به یادآوری است که فکر کردن به گزینهٔ میوه و سبزی با دلواپسی‌های زندگی روزمرهٔ ما متفاوت است و الگوهای فکری می‌توانند معلول مشکلات روانی باشند، اما این یافته‌ها برای درک بهتر ذهن و دریافتن این مسأله که چرا کنترل افکار ناخواسته آسان نیست، از اهمیت بسیاری برخوردار است.

منبع : ژوان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    • جالینوس ارسالی در

      در قسمت‌های اول خیلی خوب و دقیق تحلیل روان شناسانه کردی ،واقعا آفرین،بقیه را تا انتها نخواندم ،ولی آیا "یاقوت"اینهمه دوستان حاذق و متخصص دور و برش ریخته؟!بعید میدونم،چون خود"یاقوت" اعصاب معصاب نداره!من یک کمی متعجب شدم ،چه کسی سعی دارد که ما را مدیریت کند؟ چه کسی اسرار دارد که ما را به جهنم گذشته برگرداند؟ آن جهنم با متولیانش غولهایی بودند که به چراغ برگر دانده شدند اگر دوست داشتی برایت بگویم چگونه ،بگو.

    • یه انسان ارسالی در

      روش های جالب و کاربردی بود واقعا ممنونم
      ولی تو اون شرایط که آدم به هم ریختست به نظرم اولین چیزی که می تونه کمکش کنه یه آدمه که درکش کنه و هی با طعنه و کنایه داغون ترت نکنه
      ولی خدا وکیلی کو آدم ؟؟؟؟
      انسان هست ولی آدم نه 🙃💔

    • داود سلیمانی ارسالی در

      خیلی خوب. در ضمن من خودم این مشکل برآن پیش اومده و من از اون لحظه کاملا متنفرم و خجالت زنده زمان کودکی و واقعه هنوز نتونستم خلاص بشم ممکن به صورت عملی تر

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه