ارسال به دیگران پرینت

چرا هیولای مدیری از قافله عقب مانده است؟

در تبلیغات هیولا ذکر شده است: به قول مهراب قاسم‌خانی «ترکیب پیمان و مهران نیاز به آرزوی موفقیت نداره»! ولی با آنچه که تا کنون شاهد بوده‌ایم برای این ترکیب آرزوی موفقیت می‌کنیم.

چرا هیولای مدیری از قافله عقب مانده است؟

۵۵آنلاین :

نهال موسوی - بعد از توزیع 4 قسمت از سريال هيولا در شبکه نمايش خانگي هنوز آن انتظاري که از آخرین ساخته مهران مدیری انتظار می‌رفت برآورده نشده است.

4 قسمت از سريال زمان کافي است براي آنکه قلاب سازندگان مخاطب را به گير انداخته باشد و هر هفته منتظر ديدن قسمت بعدي اين مجموعه باشد.

قسمت اول سريال به معرفي شخصيت «هوشنگ شرافت» با بازي فرهاد اصلاني و خانواده او پرداخت و مخاطب در جريان قرار گرفت که پدربزرگ و پدر و خود او جداي از اينکه فاميلشان شرافت است خود آنها هم آدمهايي با وجدان و شريف بوده و هيچگاه در دام رشوه، فساد و ... گرفتار نشده‌اند. در همان قسمت دختر بچه او با انتقاد به عملکرد پدربزرگش اين شک را به شرافت وارد کرده که بايد براي نجات خانواده تن به بعضي از بازي‌هاي روزگار بدهد.

در قسمت دوم هم با وارد شدن شخصيت «کامروا» با بازي مهران مديري، از شخصيتي رونمايي شد که ظاهرش با باطنش فرق دارد، خانه‌اش از بيرون نمايي معمولي دارد ولي داخل آن امروزي و لوکس است و اصصطلاحا شرايط زندگي لاکچري دارد.

مهران مديري و پیمان قاسم‌خانی غالبا در سريال‌هايشان به زوج‌سازي علاقه دارند، دو نفر در دو قطب مخالف هم که از تقابل ديدگاه و نوع واکنش آنها به مسائل، موقعيت‌هايي کمدي حاصل مي‌شود. یا قرار دادن یک شخص در میان افرادی که دیدگاهش با آنها از زمین تا زمان فاصله دارد. چرا هیولای مهران مدیری از قافله عقب است؟ شرافت معلمي با اصول است که تمام زندگيش در يک چارچوب تعريف شده، قدم برداشته و حاضر نيست از باورهايش عقب نشيني کند و در مقابل او کامروا شخصيتي خوشگذران و پولدار است که اصول اخلاقي خاصي را رعايت نمي‌کند و با استفاده از پول و نفوذ آن مي‌خواهد به خواسته‌هايش برسد. بزرگترین مشکل سریال هیولا ساده انگاری در فیلمنامه و قابل پیش‌بینی بودن آن است، از همان ابتدای شروع سریال مخاطب می‌تواند به سادگی حدس بزند که اتفاقات به کدام سو خواهد رفت و تقریبا در غالب مواقع هم این حدسیات درست از آب در می‌آید.

سریال‌های قبلی مدیری مانند نقطه‌چین ، پاورچین ، شب‌های برره و قهوه تلخ همواره موقعیت ناموزون یا تقابل شخصیتی در آن وجود داشت که منجر به فضایی خاص می‌شد و سوق دادن توجه مخاطب به آن فضای ساخته شده تجربه‌ای جدید و جذاب به همراه داشت، اما اگرچه در هیولا هم تلاش شده چنین موقعیت یا فضایی خلق شود ولی همه چیز قابل پیش‌بینی است و تقابل شخصیت‌ها هم به چنین جذابیتی نمی‌رسد.

این موقعیت تقابل انسان صادق با اشخاص شیاد، دغل باز و ... و در مرحله بعد استحاله این انسان شریف به یک کلاهبردار حرفه‌ای، کلیشه‌ای بسیار تکراری است که از داستان‌های کوتاه روزنامه‌ها، کاریکاتورها، فیلم و سریال‌های مختلف داخلی و خارجی، همواره در جامعه مطرح بوده به همین دلیل کلیت داستان لو رفته است.

از طرف دیگر می‌توان گفت بسیاری داستان‌های تکراری وجود دارد که با رویکردی جدید و امروزی به آن پرداخته شده و این معاصرسازی و نو پردازی باعث می‌شود مخاطب آن را دنبال کند اما مشکل سریال هیولا این است که در انجام چنین رویه‌ای خام دستانه عمل کرده است. چرا هیولای مهران مدیری از قافله عقب است؟

ابتدای شروع پخش سریال شایعه‌ای هم منتشر شد که هیولا قرار است مانند بریکینگ بد باشد، بر این اساس که هر دو شخصیت اصلی یعنی "هوشنگ شرافت" و "والتر وایت" معلم شیمی هستند و با توجه به فشار اقتصادی به سمت خلاف گرایش پیدا می‌کنند (ساخت مواد مخدر). ولی آنچه تا اکنون از هیولا دیده‌ایم زیاد ارتباطی به داستان والتر وایت ندارد.

هیولا یک سردرگمی دیگر دارد که با وجود گذشت 4 قسمت هنوز مخاطب نمی‌داند که آیا شرافت است که تبدیل به یک هیولا می‌شود یا مقصود از هیولا شخصیت کامروا است که با بهره گیری از پول و قدرت به اهداف خود رسیده و شرافت با وجدان را به انسانی دیگر تبدیل می‌کند.

البته قابل پیش بینی است که شرافت از راه نادرست به موقعیتی می‌رسد که تمام آنچه تا به حال به آن اعتقاد داشته است را زیر پا می‌گذارد و آخر سر هم سرش به سنگ خورده و از این اعمالش پشیمان شده و دوباره به راه راست برمی‌گردد. یکی دیگر از دلایل فقدان جذابیت سریال هیولا این است که در چند سال اخیر جامعه شاهد هیولاهایی واقعی بوده است که هر کدام از طرق مختلف میلیاردها تومان پول به جیب زده‌اند، انواع و اقسام کلاهبرداری‌ها و شیادی‌ها انجام داده‌اند به همین دلیل شخصیت‌هایی چون کامروا و شرافت در مقابل آنها مانند قیاس مورچه و فیل است. (همین روزها دادگاهی بعضی از آنها در جریان است)

فرهاد اصلانی طبق معمول همیشه بازی قابل قبولی ارائه می‌دهد، گوهر خیراندیش، شبنم مقدمی، سیما تیرانداز، محمد بحرانی، نیما شعبانی‌نژاد و خود مدیری هم همگی در نقش آفرینی‌هایشان خوب عمل کرده‌اند اما مشکل کار جای دیگری است. چرا هیولای مهران مدیری از قافله عقب است؟

علاوه بر فیلمنامه در کارگردانی این سریال هم نوعی از بی حوصلگی و خستگی دیده می‌شود که انگار وقت و حوصله پرداختن دقیق به موقعیت‌های جذاب دراماتیک را ندارد برای مثال در قسمت چهارم سفر شرافت همراه با خانواده به شمال که در ترافیک مانده‌اند با عبور چند نفر و چند دیالوگ ساده به اتمام رسید در صورتی که چنین موقعیتی پتانسیل پرداخت بسیار بیشتر از این چند دقیقه را دارد. واقعا به مهران مدیری و پیمان قاسم‌خانی باید گفت که در اواخر دهه 90 هستیم و نوع و شکل مناسبات رسانه‌های دیداری و شنیداری‌بسیار تغییر کرده است، چه بسا سریال هیولا اگر در اوایل این دهه ساخته می‌شد بسیار مورد استقبال قرار می‌گرفت ولی در زمانه اکنون این مجموعه خسته، بجامانده و عقب‌تر از زمانه معاصر است.

برای درک بهتر باید گفت مخاطب امروزی که هر هفته با چند ساعت فاصله «بازی تاج و تخت» ( Game of Thrones) را می‌بیند، برای کمدی تئوری بیگ‌بنگ (The Big Bang Theory) می‌بیند، قبل‌تر مردگان متحرک (The Walking Dead) ، آناتومی گری (Grey's Anatomy) ، بریکینگ بد (Breaking Bad) ، فرار از زندان (Prison Break) و ... را دیده است واقعا سریالی چون هیولا هیچ جذابیتی ندارد.

این نوشتار براساس 4 قسمت اول سریال هیولا است و هنوز منتظریم تا ادامه آنرا ببینیم ولی بهرجهت توقع ما از مدیری و قاسم‌خانی بسیار فراتر از آنچه است که تا به حال دیده‌ایم. چه خوب است که خودشان هم این انتظار را از خودشان داشته باشند.

در فضای مجازی برای تبلیغات سریال هیولا ذکر شده است: به قول مهراب قاسم‌خانی «ترکیب پیمان و مهران نیاز به آرزوی موفقیت نداره»! ولی با آنچه که تا کنون شاهد بوده‌ایم برای این ترکیب آرزوی موفقیت می‌کنیم.

منبع : عصرایران
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه