آناهیتا همتی متولد 1 مرداد 1352 در تهران ، بازیگر سینما و تلویزیون است
تحصیلکرده دیپلم رشته علوم تجربی می باشد که از 20 سالگی با تئاتر شروع کرد و اکنون ساکن اکباتان می باشد و عاشق طبیعت ، حیوانات و دوچرخه سواریست
تحصیلکرده دیپلم رشته علوم تجربی
فیلم سینمایی
● افسانه پوپک طلائی – 1376
● عشق کافی نیست – 1377
● دختری به نام تندر – 1379
● قلب های ناآرام – 1381
● چند می گیری گریه کنی – 1384
● یک جیب پر پول – 1388
● نردبان چوبی – 1390
● قهرمانان کوچک – 1395
● سلفی با رستم – 1398
● دبیرستان خضراء – 1373
● چشم دل – 1374
● بهشت گم شده – 1375
● کهنه سوار – 1376
● هتل – 1377
● تلفن مشترک – 1377
● امواج جادویی – 1378
● سال های خاکستری – 1378
● پدرخوانده – 1378
● کریم خان زند – 1378
● چراغ جادو – 1379
● برگ بار – 1379
● روزهای مهتابی – 1379
● خانه آرزوها – 1380
● کلانتر – 1381
● طلسم شدگان – 1382
● آهوی ماه نهم – 1382
● خانه به دوش – 1383
● قلب – 1383
● سقوط – 1384
● آفتاب سرد – 1385
● ترش و شیرین – 1385
● یک وجب خاک – 1386
● پنچره – 1386
● آرزوهای شیرین – 1386
● پاتوق – 1387 – 1386
● خط شکن – 1387
● لطفاً دور نزنیم – 1388
● قفسی برای پرواز – 1388
● توطئه فامیلی – 1389
● ماجراهای پوتک – 1389
● ناز و نیاز – 1390
● رادیو 7 قصههای نامی – 1390
● شب های روشن – 1390
● باغ سرهنگ – 1392
فیلم تلویزیونی
● بر بال های خوشبختی – 1387
● روزی که مرد شدم – 1389
● بندرعباس – 1393
نمایش خانگی
● فالگیر – 1377
● رویای مرد مرده – 1383
● دزدترین دختر شهر – 1387
● رد پولو بگیر و بیا – 1387
● کت و شلوار دامادی – 1388
● نردبان چوبی – 1390
● لبخند در مراسم ترحیم – 1391
● نیمه تاریک ماه – 1392
● کوچه مروارید – 1393
● سیگنال موجود است – 1393
در زایشگاه خیابان سلسبیل به دنیا آمدم ، پدرم کارشناس کشاورزی و مادرم حسابدار است و یک برادر بنام آرین دارم که 14 سال از من کوچکتر است
بخاطر شغل بابا مدتی در خرم آباد و در شهر لنگرود زندگی کردیم
در کودکی وحشتناک شیطون بودم از شکستگی دست و پا بگیر تا دررفتگی کتف و … اما درسم خیلی خوب بود ، خیلی هم دوست داشتم بازیگر تئاتر شوم و هنوز وقتی می روم تئاتر ببینم قلبم می لرزد
عکس آناهیتا همتی و مادرش
در سال 72 وقتی 20 ساله بودم به اداره تئاتر رفتم و کلاس های بازیگری استاد هادی مرزبان را گذراندم ، اولین کارم هم تئاتر تنبور نواز خود آقای مرزبان بود
بعد از چند کار تئاتر برای تست سریال «دبیرستان خضرا» به دفتر خواجویی کارگردان رفتم و قبول شدم با همین سریال سال 1373 وارد قاب تلویزیون شدم
آناهیتا همتی اولین بار با فیلم سینمایی «افسانه پوپک طلائی» در سال 76 وارد سینما شد اما شهرت او بیشتر از سریال «خانه به دوش» سال 1383 شروع شد
مردم دیگر علاقمند به دیدن سریال های تلویزیونی نیستند، از سویی هم فیلمنامه ها خوب نیست و از زندگی واقعی همه ما دور و متفاوت است که قابل پذیرش نیست
به جای آن تئاتر کار می کنم و گهگاهی در سینما حضور دارم
من کاملا به قهوه معتادم، مدتی تصمیم گرفتم دمنوش گیاهی و سنتی استفاده کنم اما در میانه روز دست ها و چانه ام می لرزد تا جایی که مامانم می گوید :
آناهیتا همتی قهوه ات را بخور ، اینها به خاطر نخوردن قهوه است ، خلاصه نتوانستم ترک اعتیاد کنم (می خندد)
آناهیتا همتی که هنوز ازدواج نکرده و مجرد است ، می گوید تابحال فرد ایده الم را پیدا نکردم
دیگر در تلویزیون کار نمی کنم و دوست ندارم همکاری داشته باشم چرا که فیلمنامه ها خوب نیستند و آن چیزی که ساخته می شود به اندازه ای از زندگی واقعی همه ما دور و متفاوت است که قابل پذیرش نیست
منابع : ویکی پدیا و فتوکده