لادن طباطبایی بازیگر ایرانی است
آدم آهنی (رحیم بهبودی فر، ۱۳۹۱)
سوت پایان (۱۳۸۹)
من همسرش هستم (مصطفی شایسته، ۱۳۹۰)
خاطره (نادر طریقت، ۱۳۸۷)
شبانهروز (کیوان علیمحمدی، ۱۳۸۷)
راز پنهان
۱۳۹۰ شام ایرانی
۱۳۹۰ ویدئویی «خیابان یک طرفه»
۱۳۹۰ ویدئویی «حرفه ای»
۱۳۸۹ ویدئویی انتظار
۱۳۸۹ همنشین
۱۳۸۹ ویدئویی «الم شنگه»
۱۳۸۷ روزهای زیبا
۱۳۸۷ فاکتور هشت
۱۳۸۵ به رنگ برف
۱۳۸۵ من نه منم بازیگر
۱۳۸۰ خواب و بیدار
۸۰–۱۳۷۹ ویدئویی «گام های لرزان»
۱۳۷۹ نیستان
۱۳۷۷ باد و شقایق
۷۹–۱۳۷۵ ولایت عشق
۱۳۷۵ کوتاه ویدئویی «ناگفته ها»
۱۳۷۵ سرنخ د
۱۳۷۴ عیاران
۱۳۷۴ دزدان مادربزرگ
۱۳۷۳ یک داستان بازیگر
۱۳۷۳ نیمه پنهان ماه
۱۳۷۲ یک سؤال و چند جواب
۱۳۷۰ عطر و گلاب بپاشید
لادن طباطبایی بازیگر ایرانی در ۹ اردیبهشت سال ۱۳۴۹ در تهران متولد شده و فارغ التحصیل رشته تئاتر می باشد
مادرش فرهنگی و دبیر آموزش و پرورش و پدرش حافظ شناس و عاشق و اهل موسیقی بوده و در سال ۱۳۹۴ به همراه دخترش سها به آمریکا مهاجرت کرد.
اولین بار در سال ۱۳۷۰ با سریال عطر و گلاب بپاشید وارد بازیگری شده و در قاب تلویزیون دیده شد و در سال ۷۴ با فیلم سایه به سایه ، وارد گیشه های سینما شد
او با سریال ولایت عشق (امام رضا) در سال ۷۵ و خواب و بیدار مهدی فخیم زاده به شهرت رسید.
خانم طباطبایی تجربه دو بار ازدواج دد زندگی شخصی خود دارد که هر دو ازدواج به جدایی انجامیده است
همسر اول از بستگانش یعنی پسر عمه اش بود که حاصل این ازدواج یک پسر به نام شاهین است.
۱۸ساله بودم که در دانشگاه قبول شدم، اما ثبت نام نکردم
در آن زمان دخترها یا باید درس میخواندند یا ازدواج میکردند.
پس خانواده صلاح دانستند که با پسرعمهای ازدواج کنم که دانشجوی خارج از کشور بود. چون پدرم اجازه نمیداد من تنها برای ادامه تحصیل بیرون از ایران بروم.
بعد از مدتی با همسرم به ایران برگشتیم و در دانشگاه ثبتنام کردم و در همان دوره باردار شده بودم.
با این حال ادامه تحصیل دادم و وارد رشته تئاتر شدم.
وی بعد از جدایی از همسر اولش با سعید تهرانی بازیگر ایرانی ازدواج کرد و دارای یک دختر به نام سها می باشد که به بیماری اوتیسم مبتلاست
این ازدواج بعد از چند سال به جدایی انجامید
در آن دوره از توی خیابان بازیگر پیدا نمیکردند. کارگردانها به محیط دانشجویی میآمدند و چهره پیدا میکردند.
آن موقع یک سینمای جوان بود و دانشگاه.
کلاس بازیگری متداول نبود.
اولین کارگاه خصوصی فیلمسازی در ایران خیابان وزرا بود. این کلاس به نام آقای فریدون جیرانی تاسیس شد.
من به خاطر اختلال اوتیسم فرزندم از ایران مهاجرت کردم اما مهمترین مشکلی که در این زمینه وجود داشت و باعث شد مهاجرت کنم، مشکل قانونی بود.
یک کودک مبتلا به اوتیسم نیاز مبرم دارد که آموزش تخصصی داشته باشد و این آموزش است که میتواند او را در ارتباط گرفتن با اطرافش کمک کند.
اگر این آموزشها نباشد رفتارهای ناخودآگاهش بیشتر میشود و چون نمیتواند با اجتماع ارتباط برقرار کند، دچار پرخاشگری میشوند
من نمیخواستم این اتفاقها برای دخترم بیفتد، میخواستم از کودکی دورههای آموزشی را طی کند اما پدر او مخالف این موضوع بود و نظر شخصی ایشان این بود که آموزش فایدهای ندارد و مایل نبود که دخترم در فضای آموزشی قرار داشته باشد.
حرف تازه