۵۵آنلاین :
سفر یک روزه به غروب آفتاب نزدیک میشد که از پیچوخم جادهای مرتفع عبور کردیم و به این منطقه رسیدیم. وقتی در بام قزوین یا همان مرتفعترین نقطه این منطقه ییلاقی وسیع و بلند رسیدیم، رگههای نارنجی و سرخ دلربا آسمان بود که چشم نوازی میکرد. تماشا غروب از چنین منظرهای آن هنگام که نسیم خنکی هم از پوستتان عبور میکند، نوید یک گشتوگذار هیجانانگیز را میدهد. در این منطقه سوییتهایی است که میتوان برای ساعتهایی در دنجی و راحتی آنها استراحت کرد و سپس برای پیادهروی و دشت نوردی و بازدید از مرکز کمنظیر نگهداری از حیوانات به راه افتاد.
پس از دقایقی استراحت و نوشیدن چای، به سمت اتوبوس زیبا و جذاب گردشگری قزوین که دو طبقه و بدون سقف است به راه میفتیم. اتوبوسی که به تازگی توسط شهرداری قزوین برای بازدید گردشگران از این منطقه خوش آب و هوا به کار افتاده است. امری خلاقانه و ضروری به خصوص برای مناطق طبیعی و گردشگری طبیعت.
پس از طی کردن مسیری کوتاه و حظ بردن از هوا در طبقه بالا اتوبوس، به محلی میرسیم که شاید در نگاه اول هر بینندهای تصور کند خب اینجا هم باغ وحش دارد. اما آنجا از این خبرها نیست. مرکزی وسیع برای نگهداری گونههای مختلف حیوانات اما با دلایل متفاوت است. ابتدا که وارد این منطقه میشوید تصور نمیکنید قرار است با چه صحنههای عجیب و خارقالعاده و بکری از ارتباط بین انسان و حیوان روبهرو شوید. صلح و صمیمیت و دوستی بین انسان و حیوانهایی که در طبیعت به آنها وحشی میگویند. اینجا حیواناتی را نگهداری میکنند که یا بیماری دارند و برای درمان میآیند یا آسیب دیدهاند و دیگر نمیتوانند به طبیعت وحشی بازگردند یا برای ازدیاد نسل نگهداری میشوند یا از گونههای کمیابی هستند که در خطر انقراضند. نوری پیرمردی مهربان با صدایی بم و پرمهر است که مسئول این پارک است. چهره و صدا او تداعیکننده اینانلو مرحوم است. او به عنوان راهنما ما وارد بخشهای مختلف نگهداری از این حیوانات میشود و همه چیز را از نوع و دلیل نگهداری این حیوانات به ما توضیح میدهد. اما جذابترین بخش صحنههایی است که رفاقت و صمیمت عجیب خود با حیوانات آنجا را به ما نشان میدهد.
اگر تا پیش از ملاقات با این حیوانات و بازدید از باراجین تصورتان از حیوان همان موجود فاقد شعور و فهم بوده، اینجا دیگر از این خبرها نیست. وقتی واکنش و برخوردهای حیوانات را ببینید، دلتان میلرزد از سطح فهم و محبت و عاطفهای که درونشان است. هنگامی که به منطقه نگهداری از پرندگان میرسید؛ با محوطهای عظیم و سقفی بلند روبهرو میشوید که پرندگان زیادی در آنجا رها و آزادانه پرواز میکنند و با یک سوت این مربی فوقالعاده به روی شانههایش مینشینند یا میدوند برای غذا خوردن. انواع و اقسام پرندگان در این جا نگهداری میشوند. برخی از آنها در قفسهای کوچکتری حالت قرنطینه دارند که به دلیل بیماریشان است برای اینکه به دیگر پرنده ها آسیبی وارد نشود، در قفس جداگانه میمانند.
نخستین دیدار عجیب این پیرمرد و حیوان در ملاقات با قوی سیاه و جفتش رخ م دهد. قوی سیاه نسبتا وحشی است و اجازه نزدیک شدن کسی به جفتش را نمیدهد. این پیرمرد به او نزدیک میشود نامش را صدا میزند. (اینجا همه حیوانات بر اساس جنسیت خود اسم دارند و به همان اسم صدا میشوند.) قوی سیاه سرش را به سوی او خم میکند و چنان صداهای پیدرپی از خودش در میآورد، تو گویی خبری مهم به پیرمرد مربی میدهد و از حالوروز آنجا صحبت میکند.
او معتقد است همه حیوانات با او حرف میزنند. در خلال توضیحات به ما و باقی گردشگران عنوان میکند که اینجا بسیار منطقه کمآبی بوده است و از زمانی که این دهکده و مرکز ایجاد شده است هم آب فراوانتر شده و هم فضا سبز گستردهتر شده است. در واقع به نوعی برکت در اینجا افزایش یافته و این را به دلیل حضور همین حیوانات در این منطقه میداند. از هر نژادی که تصور کنید حیوان در اینجا نگهداری میشود. اما شگفتانگیزی بازدید فقط به قوی سیاه ختم نمیشود و تازه از اینجا به بعد آغاز میشود. آنجا که پیش یک گاو از نژادی متفاوت میرویم و وقتی مربی با او صحبت میکند، نعرههایی میزند که تاکنون مشاهده نشده است. یا آن هنگام که شترهای سفیدی که نامشان قندوشکر است را به ما معرفی میکند و شترها با شیطنت از میان مردم میدوند و میروند. اما در نقطهای دیگر به یک گراز میرسیم. گرازی که وقتی کوچک بوده زخمی میشود و توسط زنی در گرگان نگهداری میشود و به هنگام بزرگ شدن تحویل این منطقه داده میشود. این گراز اساسا با انسانها بزرگ شده و آنقدر به انسان وابسته است که به راحتی و بدون هیچ خطری بین آدمها میچرخد و میدود و بازی میکند که تصور کردن آن دشوار است.
اما نقطه عطف بازدید هنگامی است که قرار است توله خرسهایی را ببینیم که مادرشان را از دست دادهاند و از کودکی در این منطقه زندگی و رشد کرده و بزرگ شدهاند. توله خرسها صدای مربی مهربانشان را که میشنوند شروع به کوبیدن به در میکنند. همان هنگام از شدت ضربههای خرس به در با خود فکر میکنید نکند به پیرمرد حمله کند؟ چه اتفاقی ممکن است بیفتد؟ مربی ابتدا دریچه کوچک بالا قفس را باز میکند و توله خرس او را با هیجان وافر میبوسد. سروصدا و شور و هیجانی به پا میکند که گویی اتفاقی خارقالعاده برایش رخ داده. در را که باز میکند خرسها یکی پس از دیگری پیرمرد را در آغوش میگیرند و او را میبوسند و لیس میزنند و او هم به آنها میوه و عسل میدهد. مشاهده چنین صحنههایی برای ما به قدری عجیب و باورنکردنی است که همچون کودکان در اردوی دانش آموزی بازدید از باغ وحش، حیرت زده نگاه میکنیم و لبخند میزنیم. به قفس شیرها و ببر و گرگ هم که میرسیم همین اتفاق تکرار میشود. در کنار مارهای عظیمالجثهای هم که قطر بدنشان به اندازه جثه یک انسان متوسط است، همین صحنههای محبت و بوسه بر حیوانات تکرار میشود. شاید هیچ کس فکرش را نمیکرد بتوان گرگی را در آغوش گرفت و او با انسان بازی کند و او را لیس بزند و این میزان محبت کند. اما همه این صحنهها را ما دیدیدم و ساعتهای لذت بخشی را گذراندیم که تاکنون تجربه نکرده بودیم. پیرمرد مهربان دهکده طبیعت در پاسخ به سئوال یکی از خبرنگاران مبنی بر اینکه آیا تاکنون توسط حیوانات زخمی شده است و آیا پیش آمده که روزی محبت را پس بزنند و بنابر غریزه خود به شما حمله کنند که توضیح میدهد: همه جا بدنم کبود است اما نه به دلیل حمله این حیوانات یا آسیب دیدن عمدی از سوی آنها. بلکه به دلیل اینکه وقتی آنها با من بازی و محبت میکنند چون به صورت غریزی و غی ارادی چنگال و دندانهای تیزی دارند، من زخمی میشوم. مثلا ببر وقتی مرا بغل میکند با آن دندانهایش انتظار دارید چه کند؟ اینجا همه کارکنان و مربیان به شیوه پیرمرد آموزش دیدهاند. با حیوانات به همان اندازه مهربان هستند و این را از بازیهای بزغاله و "لاما" با مربی دیگری که به آنها غذا میدهد میتوان فهمید. میزان وابستگی این حیوانات به انسان، خارج از حد تصور و هیجانانگیز است. بازدید ما از این منطقه با بدرقه پیرمردی که خودش به همراه همسرش در این پارک زندگی میکند! و از کنار حیواناتی که این همه به آنها علقه و وابستگی دارد دور نمیشود، شب هنگام به پایان میرسد. به واقع شهرداری با راهاندازی این دهکده طبیعت با صرف هزینه بالا، قطب مهمی در گردشگری کشور برای جذب هزاران نفر از مردم سراسر کشور و حتی گردشگران خارجی میتواند باشد. به شرط آنکه این توجه و رسیدگی از سوی او و شهرداران آینده ادامه پیدا کند.
اگر به قزوین سفر کردید و از دهکده طبیعت گردی باراجین دیدن نکردید، در واقع سفر شما نیمه کاره مانده و باید آن را تکمیل کنید. دیدن چنین منطقهای آنقدر جذاب و مفید است که برای ساعتها به معنا واقعی در لحظه حال زندگی خواهید کرد و لذت خواهید برد. صلح با حیوانات را ببینید و حظ ببرید.
منبع : اسکان نیوز
دیدگاه تان را بنویسید