ارسال به دیگران پرینت

گفت و گوی «۵۵ آنلاین» با علی یوسفی؛ جامعه شناس

پایگاه اجتماعی دولت روحانی چگونه آسیب دیده است؟ | اگر رئیس جمهور شفاف صحبت کند، سرمایه اجتماعی احیاء می شود

در سال های اخیر، مباحث مربوط به سرمایه اجتماعی، در کنار سرمایه های اقتصادی و مالی و انسانی، اهمیت پیدا کرده و مورد توجه قرار گرفته است. سرمایه اجتماعی در چند سطح، قابل ردیابی بوده و یک سطح ان بین دولت و مردم است.

پایگاه اجتماعی دولت روحانی چگونه آسیب دیده است؟ |
اگر رئیس جمهور شفاف صحبت کند، سرمایه اجتماعی احیاء می شود

 

55 آنلاین- در سال های اخیر، مباحث مربوط به سرمایه اجتماعی، در کنار سرمایه های اقتصادی و مالی و انسانی، اهمیت پیدا کرده و مورد توجه قرار گرفته است. سرمایه اجتماعی در چند سطح، قابل ردیابی بوده و یک سطح ان بین دولت و مردم است.

وقتی که بین مردم و دولت، اعتماد و اعتماد متقابل وجود دارد، برنامه های دولت بهتر پذیرفته شده و با هزینه کمتری اجرایی می شود. در حالتی که سرمایه اجتماعی یا اعتماد مردم و دولت اسیب دیده باشد، هزینه ها بالا می رود و مردم از اجرای سیاست های دولت حمایت نمی کنند یا بی تفاوت می شوند.

در گفت و گوی «55 آنلاین» با دکتر علی یوسفی، جامعه شناس و استاد دانشگاه، وضعیت کنونی سرمایه اجتماعی بین دولت حسن روحانی و مردم، مورئ کنکاش قرار گرفته است.

*****

 

*برخی فعالان سیاسی و جامعه شناسان اعتقاد دارند که سرمایه اجتماعی دولت آقای روحانی، کاهش پیدا کرده است. چنین نظری در مورد این دولت مطرح شده. جنابعالی به عنوان جامعه شناس، در این زمینه چه دیدگاهی دارید؟

 

-شواهد هم تا یک حد زیادی کاهش سرمایه اجتماعی دولت را نشان می دهد. چون وقتی می گوییم سرمایه اجتماعی، یعنی این که مردم چقدر به دولت و به طور خاص به قوه مجریه، اعتماد دارند، چقدر حرف و سخن و تدبیر دولت را می پذیرند و چقدر به سخن دولت، عمل دولت و تصمیمات دولت، اعتماد می کنند.

حدس من هم این است که با یک کاهش محسوس اعتماد اجتماعی به ویژه در نزد رای دهندگان به آقای روحانی مواجه هستیم یعنی دولت با یک کاهش اعتماد روبرو شده است. در مورد این که آیا این کاهش اعتماد یا بی اعتمادی مردم، نسبت به دولت و عملکرد دولت، همه به خود دولت وابسته است یا نه، می توان بحث کرد.

من فکر می کنم شواهد زیادی وجود دارد که نشان می دهد یک نارضایتی و بی اعتمادی نسبت به دولت، رشد پیدا کرده و نسبت به شروع این دولت، به شکل محسوسی این اعتماد کاهش پیدا کرده است.

 

*در سال 1396 برخی چهره های معروف و سرشناس نسبت به رای دادن خودشان به آقای روحانی در سال 1396 اظهار پشیمانی کردند. الان و در سال 1399 هم برخی از کسانی که ادعا می کنند به آقای روحانی رای داده اند نسبت به عملکرد ایشان انتقاد می کنند و می گویند آقای روحانی، آرزوهای ما را بر باد داده است.

اساساً رای دهندگان چه انتظاراتی از آقای روحانی داشتند که در حال حاضر شما هم می گویید اعتماد عمومی کاهش پیدا کرده و به طور  دقیق تر تشریح می کنید که چه اتفاقی رخ داده است؟

 

-یک بخش به وعده هایی برمی گردد که در زمان انتخابات مطرح شده و انتظاراتی که شخص آقای روحانی، در شعارهای انتخاباتی و برنامه انتخاباتی خودش به مردم و به ویژه به رای دهندگان خودش، ایجاد کرده است.

همه این وعده ها، عملی نشده. اولاً اگر خاستگاه رای آقای روحانی را بررسی کنیم، یک بخش قابل توجه از رای آقای روحانی و پشتوانه حمایتی ایشان، به نیروها و جریانات اصلاح طلب در جامعه برمی گردد یعنی احزاب اصلاح طلب، با رهبری آقای خاتمی، از آقای روحانی حمایت کردند.

نیروهای اصلاح طلب، توقعاتی داشتند و در سخنان انتخاباتی آقای روحانی هم، برجسته شده بود. یک تلاش گسترده و سازمان یافته برای رای آوری آقای روحانی، توسط احزاب و نیروهای اصلاح طلب انجام گرفت.

آقای روحانی، وعده هایی مثل وعده بهبود شرایط به مردم داد و تاکید بر این بود که با تداوم فعالیت این دولت و انتخاب مجدد این دولت، شرایط جامعه رو به بهبود می رود ولی در عمل چنین اتفاقی رخ نداده است.

البته هر اتفاقی که در جامعه رخ می دهد، نمی توان آن را به دولت آقای روحانی نسبت داد یعنی هم به شرایط قوای دیگر و هم به شرایط خارجی که وجود دارد و فشارهایی - از جمله تحریم و اقدامات آمریکا- که به کشور ما وارد می شود، بستگی دارد و همه این عوامل دست به دست هم می دهند و دولت را در تحقق اهداف خودش ناکام می کنند.

به هر صورت، دولت در همان حدی که در مقدورات خودش بوده و در چارچوب وعده های انتخاباتی خودش بوده، به درستی عمل نکرده و عدم وفای به عهد، اتفاق افتاده است. دولت آقای روحانی، نزد رای دهندگان خودش انتظاراتی ایجاد کرد و وعده هایی داد ولی موفق نشد به این وعده ها عمل کند. در نتیجه یک نوع یأس و سرخوردگی از دولت و شخص رئیس جمهور، در بدنه رای دهندگان به وجود آمده است.

نمی خواهم بگویم به آن شدت که برخی گفتند پشیمان هستیم ولی آقای روحانی و دولت ایشان، ریزش رای و ریزش اعتماد داشته است. عملاً آقای روحانی، در تحقق خیلی از آن خواسته ها و مطالبات اصلاح طلبانه موفق نشد و در چینش کابینه و عملکرد کابینه خودش، موفق عمل نکرد. حتی در آن اوایل دولت آقای روحانی، اوضاع به گونه ای بود که انگار دولت، اراده کافی در انتخاب برخی از وزرای خودش ندارد و در خیلی از وزارتخانه ها، گزینه های دست چندم انتخاب شدند.

 

*آقای روحانی، حامل تفکر جناح راست بوده و اصلاح طلب ها از او حمایت کردند و در انتخابات رای آورد. آیا درست است که مردم انتظار داشته باشند که او به یک شکل جدید عمل کند و اگر فرضاً این طور است چند دهه سابقه سیاسی آقای روحانی چه می شود؟

 

-آقای روحانی به این نکته توجه داشته و کاملاً شرایط را می دیده. آقای روحانی می دانسته که رای او و پیروزی در انتخابات، دقیقاً با پشتوانه و حمایت جریانات اصلاح طلب بوده و نقش آنها در نتیجه انتخابات، تعیین کننده بوده است.

البته آقای روحانی، این موارد را اظهار کرده و مشخص کرد که نیروهای پیرامون خودش و نیروهایی که از ایشان طرفداری کردند چه کسانی بودند. ستادهای انتخاباتی آقای روحانی، عمدتاً توسط اصلاح طلبان، اداره می شد و حمایت اصلاح طلبان، حمایت مشروط هم نبوده و اعتقادشان این بوده که آقای روحانی نسبت به رقیب خودش، وضع بهتری را در کشور ایجاد می کند.

آقای روحانی، اصلاح طلب نیست و در هیچ جا نگفته که من اصلاح طلب هستم ولی آقای روحانی در زمان انتخابات، می گفت اهداف اصلاح طلبانه را محقق می کند. بر این اساس هم، آقای روحانی وعده داده است. در عمل، دولت آقای روحانی به چنین آرمانی و چنین تعهدی عمل نکرد و دولت، خیلی از انتظارات رای دهندگان را در عمل تامین نکرد.

بنابراین، الان دولت با یک نارضایتی و یک بی اعتمادی، در گام اول در بین رای دهندگان خودش روبرو شده است. یک بخش به عملکرد خود دولت و نوع مواجهه خود شخص رئیس جمهور، با مسائل جامعه و مطالبات اجتماعی برمی گردد و این که چقدر به انتظاراتی که ایجاد کرد و وعده هایی که داد، وفادار ماند.

به نظر من، دولت یک مقدار نسبت به عهدی که با رای دهندگان خودش داشت، به خوبی عمل نکرده است و این وضع، باعث ریزش رای و ریزش اعتماد نسبت به دولت شده. البته شرایط پیرامونی، فشارهای بین المللی و فشار رقبای دولت هم، در زمینگیر کردن دولت، بی تاثیر نبوده است.

به اضافه این که دولت، انگار یک سپر بلا در جامعه است و مجموع اقدامات نظام، به نام دولت تمام می شود. برای مثال، خیلی از تصمیمات است که اساساً از اراده دولت خارج است. خیلی از رقبای دولت، به شکل هایی تلاش زیادی در محدود کردن دولت داشته اند و انگار، دست و بال دولت را هم بسته اند.

با این وجود، دولت در همان محدوده آزادی عمل خود، نتوانست خیلی از نظرات و انتظارات رای دهندگان را تامین کند. من فکر می کنم شواهد نیز، همین موضوع را نشان می دهد و بعضی نظرسنجی ها، همین وضع را نشان می دهند. بر این اساس است که من می گویم دولت با یک ریزش گسترده اعتماد عمومی، به ویژه در میان رای دهندگان خودش مواجه است.

این که دولت آقای روحانی، در شکل گیری چنین وضعی چقدر مقصر است و چقدر در ریزش رای و کاهش اعتماد، مقصر است، بحث دیگری است. به هر صورت، بخشی از این مسئولیت متوجه خود دولت و به ویژه شخص آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور و نوع چینش نیروهای کابینه و وزرا و همین طور دست اندرکاران و کارگزاران دولت در سطوح مختلف برمی گردد.

بعضی از این توقعات و دیدگاه های اصلاح طلبانه که خود آقای روحانی اعلام کرده بود و ستادهای انتخاباتی او، آنها را به مردم وعده دادند، عملاً به سطح پایین جامعه و به استان ها و شهرستان ها، سرایت پیدا نکرد یعنی دولت، اراده خودش را به کُل بدنه دولت تسری نداد.

بنابراین، بسیاری از نیروها و مسئولانی که در مناصب میانی و مناصب محلی هستند، کسانی هستند که خیلی در چارچوب اراده دولت، عمل نمی کردند. انگار دولت، یک اراده واحد یا اراده اصلاح طلبانه دولت، در بدنه دولت و در همه سطوح جریان پیدا نکرد.

دولت این توانایی و این اقتدار لازم را نداشت که حتی دولت، سازمان دولت و دستگاه های دولتی را کاملاً در چارچوب اراده خودش قرار بدهد. یک نوع ناهماهنگی، در سطوح مختلف در این دولت، دیده شد و نقش برخی وزرا نیز در ایجاد این مضیقه ها و محدودیت ها نسبت به بقیه، بیش تر بوده و هست.

مجموعه این عوامل، باعث شد وقتی بسیاری از فعالان و طرفداران و کسانی که در ستادهای انتخاباتی آقای روحانی فعالیت کرده و مایه گذاشته و با عشق و علاقه تلاش کردند، دیدند که صدای شان به جایی نمی رسد و مطالبات شان تامین نمی شود، دچار بُریدگی و گسیختگی از دولت  شدند و این شکاف بین  دولت و طرفداران و ستادهای اقای روحانی، ایجاد شد.

بر این اساس، دولت آقای روحانی، یک مسیر کاملاً متفاوتی را تعقیب کرد. لذا من فکر می کنم، سهم و نقش دولت در این کاهش اعتماد و ریزش اعتماد، بیش از سایر عوامل است. از طرفی، برجام می توانست گشایش ایجاد کند ولی از درون هم با چالش های خیلی جدی روبرو شد.

 

*جنابعالی اشاره کردید به این که رای دهندگان به آقای روحانی و پایگاه رای، انتظار بهبود شرایط داشتند. این بهبود شرایط به چه معنایی است و از نظر اقتصادی، به طور مشخص چه خواسته هایی وجود داشت؟

 

-اصلاً بهبود شرایط، جزو وعده های دولت بوده و مردم به یک شرایط بهتر از نظر اقتصادی نسبت به دولت قبل، امید پیدا کردند. توقعات و انتظارات مردم، در حوزه بهبود شرایط اقتصادی، خیلی شفاف بوده و آقای روحانی، در زمان انتخابات، بر بهبود و بهتر شدن و چشم انداز روشن تر از نظر اقتصادی و سیاسی و فرهنگی تاکید کردند ولی دولت به خیلی از وعده هایی که داد نتوانست عمل کند.

در این دوره، محدودیت ها و مضیقه هایی خصوصاً از نظر اقتصادی دامنگیر جامعه شد. صرف نظر از این که دولت، به تنهایی مقصر باشد یا نباشد، نارضایتی ها متوجه دولت شد و به همین دلیل، دولت به یک سپر بلا می ماند.

 

*آقای روحانی در سال 1398 گفتند وعده هایی که در زمان انتخابات داده اند در شرایط عادی و صلح بوده و الان وارد جنگ شده ایم. آیا شما این استدلال را می پذیرید یا نه؟

 

-اولاً دولت برای حالت های مختلف باید برنامه داشته باشد. بخشی از مشکلاتی که به وجود آمده، قابل پیش بینی بوده است. در جایی که در مقدورات دولت بوده، دولت می توانست نیروهای کاملاً وفادار به خودش را در سطوح مختلف بچیند که اراده دولت را در همه سطوح تامین کنند.

انجام چنین کاری در دست دولت است. دولت تصمیم می گیرد که چه فردی را به عنوان وزیر انتخاب کند و چه فردی را به عنوان استاندار یا فرماندار منصوب کند. دولت، فاقد یک نیرو و یک سازمان یکپارچه، در جهت اراده و جهت گیری های انتخاباتی خودش بود.

 

*در همه سال ها و دهه های اخیر همیشه این طور بوده که نمایندگان هر استان در مجلس، در تعیین استاندار استان خودشان نقش اساسی دارند و این طور نبوده که فقط دولت آقای روحانی به این شکل عمل کند.

 

-درست است و آن فشارها و مطالباتی که از طریق نمایندگان مجلس و دیگران صورت می گیرد، همیشه بوده و هست، اما به نظر من، دولت آقای روحانی، نسبت به دولت آقای احمدی نژاد و همچنین دولت آقای خاتمی، یکپارچه نبود و یکپارچکی دولت آقای روحانی، خیلی آسیب دید.

دولت نتوانست خودش و نیروهای خودش را در همه سطوح بچیند یعنی دولت با همه سطوح و نیروهایش، در چارچوب اهداف انتخاباتی و وعده های رئیس جمهور بسیج نشد.

انجام این کار تا حد خیلی زیادی، در چارچوب اراده دولت بوده است. رئیس جمهور می توانست این شجاعت را هم در انتخاب وزرا، هم در انتخاب استانداران و هم انتخاب فرمانداران و مدیران کل و بدنه دولت به خرج بدهد. دولت و آقای روحانی، نتوانست، سرشاخه های دولت را منسجم و همسو کند.

بسیاری از نیروهایی که در دولت حضور دارند، آن طور که شایسته است، دولت را نمایندگی نکردند. یکی از عوامل و شرایطی که باعث بی اعتمادی شد، خود این ناکارآمدی ای است که از طریق این تیم و این چینش نیرو و عدم یکپارچگی دولت در سطوح مختلف بوایجاد شده است.

اگر یک دولت منسجم، در سطوح مختلف و با یک اراده جدی برای پیگیری اهداف انتخاباتی رئیس جمهور، در سراسر کشور فعال می شد و از بدنه اجتماعی و حمایت های اجتماعی لازم هم برخوردار می شد، شرایط متفاوتی رقم می خورد.

اگر چه که ما قبول داریم که بعضی از اقدامات و شرایطی که در جامعه ما رقم خورده است، از اراده دولت خارج است و حتی دولت در مذاکره هم حضور نداشته است.

 

*برخی فعالان سیاسی می گویند که دولت آقای روحانی با بدشانسی هایی مثل سیل، زلزله و کرونا مواجه شد. این فعالان، می گویند چنین مشکلاتی باعث شده که اداره دولت دوم آقای روحانی دشوار شود. طرح چنین دلایلی را چگونه تحلیل می کنید؟

 

-البته این مشکلات را نمی شود انکار کرد. حوادث طبیعی پی در پی هم اتفاق افتاد و مخارج خیلی سنگینی را بر دولت و بر جامعه تحمیل کرد. اگر شرایط دولت آقای روحانی را با شرایط مشابه در دولت آقای احمدی نژاد مقایسه کنیم، می شود گفت که این حوادث در دولت آقای روحانی، قدری بیش تر اتفاق افتاده است.

با این حال، من فکر می کنم بیش از این که سیل، ریزگرد و زلزله، تعیین کننده باشد، نوع مواجهه و برخورد دولت آقای روحانی و رابطه دولت با مردم و به ویژه با بدنه رای خودش و مخصوصاً با حامیان و پشتیبانان انتخاباتی خودش اهمیت دارد. در مجموع، دولت آقای روحانی در این زمینه، خیلی ضعیف و خیلی بد عمل کرده است.

با روی کار آمدن دولت، عملاً پیوند دولت با حامیان خودش و با لایه های پشتیبانی اجتماعی خودش که در انتخابات کمک کردند، کاملاً گسیخته شد یعنی این بی تدبیری در دولت کاملاً به طور محسوس وجود داشت. خود این مشکل، خیلی از سرمایه اجتماعی دولت را از بین برد. به نظرم، ارتباط دولت با حامیانش قطع شد و این حامیان، دسترسی لازم را به دولت نداشتند.

 

*آقای ربیعی سخنگوی دولت و دستیار ارتباطات اجتماعی رئیس جمهور، اخیراً و در شهریور امسال گفت دولت با درک سختی های تحمیل شده بر زندگی مردم، امیدوارانه به سوی آینده ای روشن تر برای مردم ایران حرکت می کند.

در مدت کمتر از یک سال و کمتر از 11 ماهی که تا پایان دولت مانده است، دولت چه کاری می تواند انجام بدهد که نتیجه و ثمره بهتری برای مردم داشته باشد؟

 

-البته دولت آقای روحانی، تلاش زیادی داشته است و من این تلاش ها را انکار نمی کنم ولی ناکامی ها و فشارهایی که در جامعه ما رخ داده، متوجه دولت است. هر چند که این طور نیست که دولت، عامل همه مشکلات جامعه باشد.

البته شکل گیری چنین وضعی، فقط اختصاص به دولت آقای روحانی هم ندارد ولی در این شرایط و در زمان این دولت است که تحریم های ظالمانه و همه جانبه، جامعه را تحت فشار قرار داده است. این مشکلات، در زمان این دولت وجود دارد ولی این محدودیت ها، بیش تر به این دولت نسبت داده می شود وگرنه ما می دانیم که دولت، کارهای ارزشمندی زیادی در همین شرایط محدود انجام داده است.

ما امیدوار هم هستیم که اقدامات دولت آقای روحانی، تشریح شود. وقتی که توضیح داده شود و باز شود که چه اتفاقاتی در شرایط تحریم، افتاده و چه اتفاقاتی در شرایط محدودیت منابع رخ داده، ممکن است بخشی از این اعتماد از دست رفته جبران شود.

یک بخش هم مربوط به این است که دولت، اقداماتی را انجام داده ولی مردم پذیر نشده و این وضع به دلیل نحوه مواجهه دولت با خود مردم است. برای مثال، می شود رئیس جمهور با مردم صحبت کرده و مسائل را باز کند.

درست است که همه رئیس جمهورها و به ویژه آقای روحانی، محذورات و ملاحظاتی دارند ولی اگر آقای روحانی، به طور صادقانه همین محدودیت ها را با مردم در میان، بگذارد مردم متوجه می شوند که دولت در فلان جا مقصر است و در فلان جا مقصر نیست. یک بخش از این نسبت دادن محدودیت ها و ناکامی ها، تا حدی به دولت و غیر دولت تسری پیدا کرده است.

به نظر من دولت، یک برخورد و رابطه خیلی شفاف  با مردم نداشت و در موارد مختلف، مردم انتظار داشتند که رئیس جمهور توضیح بدهد که چرا فلان اتفاق افتاد ولی می دیدیم که رئیس جمهور صحبت نمی کند. ما می دانیم بعضی از ناکامی ها و تصمیماتی که در حوزه اقتصادی اتفاق افتاده است، تا حد زیادی به تدابیر دولت بستگی دارد.

لذا در همین مدت باقی مانده تا پایان دولت، خصوصاً اگر در مورد برجام و مذاکراتی که انجام می شود به مردم توضیح داده شود، در شرایط کنونی دولت، می تواند گشایش ایجاد کند و اگر به نقطه آخر برسد و مسدود شود، شرایط را بدتر می کند.

من فکر می کنم جای امیدواری وجود دارد و اگر دولت تلاش کرده و بنا به دلایل مختلف، به نتیجه دلخواه نرسیده، باید به مردم توضیح بدهد. برای مثال، قرار بود گشایشی در عرصه روابط خارجی و مناسبات ما در چارچوب برجام ایجاد شود. وقتی که دولت با مردم درباره مشکلات پیش آمده صحبت کند، ممکن است یک دفعه تفسیر مردم را نسبت به خیلی از اقدامات ما قبل، تغییر بدهد و تاثیر مثبت ایجاد کند.

امکان دارد یک اقبال مجدد، نسبت به دولت و تلاش های دولت به میزان زیادی به وجود بیاید و هنوز فرصت هست که چنین اتفاقی بیفتد. هر تلاشی که دولت خصوصاً در بخش سیاست خارجی و برای رفع تحریم ها انجام می دهد بلافاصله بر افزایش اعتماد یا کاهش اعتماد به دولت، تاثیر می گذارد.

بنابراین، اگر گشایش اتفاق بیفتد، ممکن است انبار خالی شده اعتماد به دولت، به سرعت ترمیم شود. این احتمال وجود دارد که یک دفعه با گشایشی که در مناسبات خارجی ایران اتفاق می افتد چهره آسیب دیده دولت، ترمیم شود و تا یک حدی، جبران شود.

من فکر می کنم امیدواری دولت، بیش تر به این است که روزنه هایی برای بهبود، در همین شرایط تنگنا و تحریم وجود دارد. من تصور می کنم دولت، چنین چشم اندازی دارد. 

با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه