ارسال به دیگران پرینت

گزارش المیادین از روابط سوریه و آمریکا، از گذشته تا امروز؛

استراتژی حافظ اسد و پسرش در قبال واشنگتن

سوریه می‌دانست از زمانی که حافظ اسد امضای معاهده صلح با اسرائیل را نپذیرفت، در زمره اهداف آمریکا در منطقه قرار گرفت. اما در سایه شرایط سخت معیشتی که در نتیجه تحریم‌های آمریکا علیه ملت سوریه ایجاد شده، برخی از سوری‌ها سوال می‌کنند آیا لازم نیست برای خروج از این فشار امتیازاتی به آمریکا داده شود؟


استراتژی حافظ اسد و پسرش در قبال واشنگتن

غسان الاستانبولی در المیادین نوشت: سوریه می‌دانست از زمانی که حافظ اسد امضای معاهده صلح با اسرائیل را نپذیرفت، در زمره اهداف آمریکا در منطقه قرار گرفت. اما در سایه شرایط سخت معیشتی که در نتیجه تحریم‌های آمریکا علیه ملت سوریه ایجاد شده، برخی از سوری‌ها سوال می‌کنند آیا لازم نیست برای خروج از این فشار امتیازاتی به آمریکا داده شود؟

در این جا لازم است به صحبت‌های بشار اسد در سال ۲۰۱۰ اشاره کنیم که گفت: هزینه مقاومت و پایداری هر اندازه که باشد، کمتر از هزینه تسلیم و فرمانبری است. از این رو، می‌توان گفت: از زمانی که حافظ اسد معاهده صلح با اسرائیل را امضا نکرد، همچنان در مرکز توجهات آمریکا و اسرائیل باقی ماند و با حرکات بعدی اسرائیل، سوریه دریافت که جنگ علیه آن، امری ناگزیر است و این کشور در برابر دو گزینه قرار دارد، اول تسلیم و پذیرش خواسته‌های آمریکا در مورد عادی سازی رابطه با رژیم صهیونیستی و تحمل تبعات این تسلیم، تا تحقق هدف اسرائیل در مورد تقسیم سوریه و نابودی دولت آن؛ و گزینه دوم، اینکه آمریکایی‌ها برای رسیدن به هدف عادی سازی سوریه با اسرائیل به قدرت متوسل شوند. از این رو، رهبری سوریه به سمت گزینه سوم رفت که همان مقاومت و مخالفت با خواست‌های آمریکاست. این انتخاب سوریه، نتیجه خوانش دقیق آن از رفتار آمریکا بود و اینکه مطمئن شد آمریکا هر اندازه به امتیاز بیشتری دست یابد، به دنبال امتیاز‌های دیگر خواهد بود، تا به نقشه‌های خود جامه عمل بپوشاند.

برای مثال، در سال ۱۹۸۰، یعنی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، ایالات متحده آمریکا از صدام حسین خواست جنگی علیه ایران به راه اندازد و با واسطه‌ کشورهای حاشیه خلیج فارس از آن حمایت کرد. اما هدف آمریکا پیروزی یکی از دو طرف نبود، بلکه می‌خواست دو ارتش و دو دولت را به کلی نابود کند و برای تکمیل نابودی ارتش عراق و دولت آن، به صدام حسین دستور اشغال کویت را داد، تا راهی برای از بین بردن بخش بزرگی از ارتش عراق داشته باشد و با بهانه استفاده عراق از سلاح شیمیایی، آن را اشغال کرده و تبدیل به کشوری فقیر و نیازمند نمود. در نهایت هم آمریکایی‌ها در بامداد عید قربان سال ۲۰۰۶، صدام حسین را به دار آویختند، تا به این شکل درس مهمی به رهبران عرب مسلمان بدهند.

به همین نحو، ایالات متحده از رئیس جمهور تونس، زین العابدین بن علی، که ابزار خود آمریکا بود، دست کشیده و وی را کنار گذاشت. همانطور که در مورد مصر، حسنی مبارک را زندانی کرد، تا اوضاع در مصر به بدترین حالت خود درآید.

در رابطه با یمن نیز هدف اصلی آمریکا از بین بردن جنبش انصارالله بود، ولو اینکه بهای آن، نابودی کلی این کشور باشد.

در اینجا، بار دیگر این سوال مطرح می‌شود که سرنوشت سوریه که دشمنی با اسرائیل را در پیش گرفته و درگیری‌های زیادی با آن داشته است، چه خواهد شد؟ سوریه‌ای که از تمام حرکات مقاومت حمایت کرده و بار‌ها در برابر اسرائیل به پیروزی رسیده است، امروز به خاری در چشم اسرائیل تبدیل شده که درآوردن آن و بیرون کشیدنش از مرز‌های شمالی با فلسطین، بسیار دشوار شده است.

 

 

منبع : انتخاب
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه