ارسال به دیگران پرینت

تهدید امروز ایران و میراث شاهنامه

پنجشنبه هفته گذشته، ۲۵ اردیبهشت، روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی بود و برنامه‌هایی نیز در ایران و برخی کشورهای جهان برگزار شد؛ اما باید به این موضوع از زوایایی پرداخته شود که تا حدی مغفول مانده است.

 تهدید امروز ایران و میراث شاهنامه

تورج فرهادی:

 

 پنجشنبه هفته گذشته، ۲۵ اردیبهشت، روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی بود و برنامه‌هایی نیز در ایران و برخی کشورهای جهان برگزار شد؛ اما باید به این موضوع از زوایایی پرداخته شود که تا حدی مغفول مانده است. هویت و جایگاه ایران و فرهنگی به گستره تاریخ در جغرافیای سیاسی جهان تداوم دارد و اوج تلاش‌ها برای تعریف و صورت‌بندی هویت ایرانی را در پهنه تاریخ در قالب و قامت حکیمی بزرگ مانند فردوسی و اثر فاخرش شاهنامه می‌توان صورت‌بندی کرد. شاعر و حماسه‌سرای بزرگ ایران که خالق شاهنامه به‌عنوان حافظ واقعی سنت‌های ملی و هویت ایرانی است، در تاریخ ما جایگاهی ارزشمند دارد به‌گونه‌‌ای که اثر ماندگار او را نمی‌توان صرفا محصور و محدود به جنبه‌های ادبی و خیال‌انگیز و شاعرانه‌اش دانست، بلکه باید آن را آینه‌‌ای تمام‌قد و تبارنامه‌‌ای از آرزوها، خواسته‌ها و مطالبات ملتی کهن نامید که در همه ادوار تاریخ و در فراز و نشیب‌ها و اوج و حضیض‌های زندگی فردی و اجتماعی و تاریخی خود همواره نیکویی، خردمندی و نور و روشنایی را ستوده و با ظلمت و تباهی و تیرگی سر ستیز داشته است. اهمیت این حکیم بزرگ در ادبیات فارسی به حدی است که می‌توان گفت اگر فردوسی از خاک سرزمین ایران سر برنمی‌آورد و شاهنامه را نمی‌سرود، زبان شورانگیز، عمیق و غنی فارسی در میانه نبرد‌های فکری، انحطاط‌های تاریخی و انحراف‌های زبانی از میان برداشته می‌شد. رد پا، تأثیر، اهمیت و نقش سترگ تاریخی و ستبر فرهنگی فردوسی در ادبیات و فرهنگ ایران را در موارد بی‌شماری در سخنان بزرگان ادبیات جهان می‌توان یافت به‌صورتی‌که در نقلی مألوف روایت شده که از حسنین هیکل، نویسنده شهیر مصری، سؤال کردند چرا شما مصری‌ها با آن گذشته و پیشینه درخشان تاریخی عرب‌زبان شدید و او گفت؛ چون «ما فردوسی نداشتیم». این سخن به معنای قیاس زبان اسلامی و دینی با زبان ملی و ایرانی و نزاع و مقابله این دو ساحت نیست که البته امری نادرست و قیاسی مغرضانه است، بلکه روایتی از نقش فردوسی در تداوم و حیات زبان فارسی است که توانست با «زبان فرهنگ» به جنگ سلطه، استیلا و هماوردی با بدخواهی و بدسگالی برود و در برابر برتری‌جویی‌های بیگانگان و سلطه‌طلبی‌های آنان، دفاع از کشور و خاک ایران را در دل‌های ایران زنده کند و پرورش دهد و تاریخ اسطوره‌‌ای ما را احیا کند. امروز که ایران تاریخی و فرهنگی ما در معرض تهدید‌ها و خطرات گوناگون دشمنان و بدخواهان ملک و میهن قرار گرفته، اهمیت و ضرورت توجه به این میراث گران‌بها مورد توجه قرار گرفته است و در قامت پهلوانان و قهرمانانی مانند رستم و سیاوش است که جوانان و غیورمردان ایرانی در عرصه‌های مختلف نظامی و حماسی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در برابر هرگونه توطئه‌‌ای علیه ملت و مردم شجاعانه و خالصانه ایستاده‌اند.

به یک معنا سیاوش‌ها و رستم‌ها نه فقط در واژه‌ها و روایت‌ها که در عرصه‌های عمل و میدان‌های مختلف بازتولید شده‌اند. پهلوانانی که از تمامیت ارضی و مرزهای فرهنگی ایران و ارزش‌های ژرف ایرانی دفاع و در این راه جان خود را نثار می‌کنند. این تفسیر از حماسه عاشقانه نیاز امروز ایران برای برون‌رفت و عبور از بحران‌ها و چالش‌های پیش‌رو است و «ایران» دال مرکزی آن است.

 

 

 

منبع : شرق
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه