ارسال به دیگران پرینت

پول هست‌ ولی برای ما نه

امروز همان روز مباداست. ما ایرانی‌ها، در عمرمان چنین هراس عمومی را تجربه نکرده بودیم؛ حتی سخت‌ترین روزهای جنگ که میگ‎های مهاجم عراقی در آسمان شهرهای‌مان جولان می‌دادند، چنین نگران و بدحال نشده بودیم. امیدواریم هرچه زودتر این بلای کرونا، شر خود را از جامعه بشری بکند و برود؛ ولی تجربه‌های گران‌بهایی را برای فرداهای کشور عزیزمان می‌اندوزیم.

پول هست‌ ولی برای ما نه

شرق- 

امروز همان روز مباداست. ما ایرانی‌ها، در عمرمان چنین هراس عمومی را تجربه نکرده بودیم؛ حتی سخت‌ترین روزهای جنگ که میگ‎های مهاجم عراقی در آسمان شهرهای‌مان جولان می‌دادند، چنین نگران و بدحال نشده بودیم. امیدواریم هرچه زودتر این بلای کرونا، شر خود را از جامعه بشری بکند و برود؛ ولی تجربه‌های گران‌بهایی را برای فرداهای کشور عزیزمان می‌اندوزیم.

بخشی از این تجربه مربوط به روابط

دولت- ملت است. مدیران ما در چند دهه اخیر، چنین عادت کرده‌اند که غالبا بگویند همه چیز خوب است و هرچه خلاف آن گفته شده، تکذیب می‌شود. ما خوبیم و هیچ مسئله و مشکلی نداریم. اگر هم مشکلی بوده، آن را به‌سرعت حل کرده‌ایم. چنین مواضع تکراری، باعث شده که مردم به ‌نوعی تفسیر از اظهارات مسئولان امر برای خود پیدا کنند که اکنون جنبه عمومی یافته است. برای مثال وقتی می‌گویند شیوع کرونا شایعه‌ای بیش نیست؛ یعنی کرونا شیوع یافته است! وقتی می‌گویند نگران نباشید، بنزین گران نخواهد شد؛ یعنی چند روز دیگر قیمت بنزین سه برابر خواهد شد! نتیجه چنین ادبیات گفتاری برخی مسئولان که از طرف رسانه‌های رسمی دنبال شده، زوال اعتماد عمومی و خدشه‌دارشدن روابط 

دولت – ملت بوده است.

اعتماد، سرمایه اجتماعی است که برساختن آن خشت‌ به ‌خشت، زمان‌بر و پُرزحمت است؛ اما تخریب این اعتماد به چشم‌برهم‌زدنی اتفاق می‌افتد. اساس پیشرفت جوامع توسعه‌یافته دنیا، بر همین مبنای اعتماد عمومی استوار شده و دروغ و ناراستی، بدترین برخوردهای اجتماعی را با مرتکب آن به دنبال دارد. در گذشته به دلیل محدودیت دسترسی به رسانه‌ها، آگاهی عمومی ضعیف بود؛ اما اکنون با وجود شبکه‌های رنگارنگ اجتماعی و دسترسی گسترده به اخبار و اطلاعات، عرصه بر مسئولان تنگ شده است؛ به‌همین‌خاطر در بحران‌های اجتماعی، مشکلات جدی بروز می‌کند و رتق‌و‌فتق امور جامعه، دچار معضل می‌شود.

دلیل زوال اعتماد، به جز شیوه ارتباط مسئولان با مردم و فقدان صراحت و صداقت کافی در برخی موارد و همچنین نحوه عملکرد رسانه‌های رسمی به‌ویژه رسانه ملی، مسئله بی‌اعتبار‌کردن اشخاص و نهادهایی است که مردم به آنها اعتماد و از آنها نوعی حرف‌شنوی دارند. در جامعه‌شناسی به این افراد یا نهادها، گروه‌های مرجع می‌گویند؛ مثلا در یک روستا، پیش‌نماز مسجد و ریش‌سفیدان، گروه مرجع هستند. در سطح جامعه هم برخی اشخاص و نهادها هستند که در گذر زمان دچار تغییر و تحول می‌شوند. اینها سرمایه اجتماعی هستند که در شرایط بحران به کمک مسئولان می‌آیند و در کنترل افکار عمومی، یاری می‌رسانند. برای مثال شخصی می‌گوید در انتخابات شرکت کنید، همین تکرار شخص، باعث مشارکت عمومی و ارتقای اعتبار جهانی و به تبع آن تقویت امنیت ملی می‌شود. برخی مؤسسات مردم‌نهاد یا ان‌جی‌او‌ها هم چنین شرایطی دارند و در سطح محلی و ملی، دارای اعتبار هستند و گروه مرجع به شمار می‌روند.

اتفاقی که در دهه‌های اخیر در کشور ما رخ داده این است که برخی دانسته و ندانسته همه تلاش خود را معطوف کردند که این اشخاص مورد اعتماد عامه مردم را بی‌اعتبار کنند. مؤسسات مردم‌نهاد، هر‌کدام به بهانه‌ای تعطیل شوند. در یک جامعه انسانی، چنین اشخاص و نهادهای مرجع، پایه‌های استوار اجتماع هستند و در روز مبادا به داد مردم می‌رسند. این اتفاق نامیمون فقط در میان سیاست‌مداران نبوده و در میان نویسندگان، هنرمندان، متفکران اجتماعی، فیلسوفان، مورخان و علما نیز به نحوی حادث شده است.

مسئولان امروز حسرت اعتبار را می‌خورند و به‌درستی شکایت دارند که چرا مردم برعکس خواسته‌های آنها عمل می‌کنند. چرا هشدارها را جدی نمی‌گیرند و در کوچه و بازار هستند و سفر می‌روند و حرف‌ آنها را گوش نمی‌دهند. اگر اعتبار آن اشخاص و نهادهای مورد اعتماد مردم خدشه‌دار نشده بود، هر‌کدام از آنها می‌توانستند گروهی از مردم را متقاعد کنند که به توصیه‌ها توجه جدی داشته باشند. حتی در وضعیت کلی کشور هم که با تحریم‌های ظالمانه آمریکا مواجه است و همه فشارها و ناملایمتی‌ها بر گرده اقشار تهیدست جامعه سنگینی می‌کند، برخی اشخاص اعتبار بین‌المللی دارند و می‌توانند راه‌گشا باشند؛ اما نه‌فقط استفاده نمی‌شوند، بلکه سعی می‌شود همان اعتبار هم زائل شود.

دوره‌ای بود که آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، ارتباط شخصی بسیار محکمی با هیئت حاکمه عربستان سعودی ایجاد کرده بود؛ به‌نحوی‌که امیرعبدالله، در سفر به تهران به منزل شخصی ایشان آمده بود. در دوره دولت نهم و بروز مشکلات منطقه‌ای و اعلام آمادگی مرحوم هاشمی برای ایفای نقش در راستای بهبود روابط، چنین فرصتی فراهم نشد و روابط به حدی تخریب شد که امروز بخش مهمی از مشکلات سیاست خارجی ما مربوط به همین مسئله است و ضرباتی کاری بر تعاملات بین‌المللی ما زده است.

بحران‌هایی که پشت سر هم از شماره خارج شده و مردمان کشورمان را مستأصل کرده، به امید خدا رفع خواهد شد؛ اما باید از این بحران‌ها درس بگیریم تا در روزهای سخت، برای گذر از آن استفاده کنیم. واقعیت این است که نظام مردمی ما، ظرفیت کافی برای همه فکرها، سلیقه‌ها، قرائت‌ها و رویکردها دارند و محدودکردن آن به‌نحوی‌که فقط گروه اندکی را در بر بگیرد، کمکی به قوام و دوام نظام نمی‌کند. درس‌مان از روز مبادایی که درگیرش هستیم، آن باشد که از اشخاص و جریان‌های مورد اعتماد مردم، بخواهیم تا وارد عرصه عمومی شوند. مؤسسات مردم‌نهاد را ارج نهیم و کمک‌شان کنیم تا در چنین شرایطی از اعتبارشان بهره‌مند شویم و حسرت فقدان اعتماد را نخوریم.

 

 

 

با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه