۵۵آنلاین :
مذاکرات اخیر او یک درباره کاهش سقف تولید نفت توجهات زیادی به خود جلب کرده و البته توجه به حقی هم هست، چرا که در کوتاه مدت این امر بر قیمت نفت اثرگذار است. به علاوه در همین زمینه برخی به درستی پافشاری میکنند که کاهش سقف تولید اوپک باید تنها زمانی اعمال شود که سطح تولید به همان سنتیاش رسیده باشد یعنی زمانی که تولید تا نقطه اوج ظرفیت بالقوه بالا رفته باشد.
با این حال، یک نکته مهم وجود دارد که همهمان باید در مسیر بازسازی و توسعه اقتصاد ایران را مد نظر داشته باشیم کسب و کار نفت دیگر آن چیزی نیست که تا همین چند سال پیش بود. دیگر نخواهیم دید که برای سالها قیمت نفت صعود چشمگیری داشته باشد. روزهای نفت ۱۵۰ دلاری، حتی نفت ۱۰۰ دلاری، دیگر گذشته است. دلیل این امر، مسئله استخراج به شیوه شکست هیدرولیکی است، اما اینکه چرا این گونه از استخراج چنان نتایجی داشته، قدری پیچیده است.
نخست این که نفت یک کالاست، و قابل جایگزین میان گونههای مختلف نفت، تفاوت چندانی نیست: همه منبع انرژی هستند. البته پالایشگاهها را باید با گونههای مختلف نفت سازگار کرد، اما اگر از یک دید جهانی و در بلندمدت به موضوع نگاه کنیم و هر بشکه از هر گونه نفتی را با بشکهای از نفتی از گونه دیگر میتوان جایگزین نکرد. برای کالاهایی از این دست، [در شرایطی که امکان تولید بیش از تقاضا وجود دارد] قیمت جهانی را هزینه مارژینال است که تعیین میکند: یعنی کم هزینهترین راه برای تولید نفت بیشتر، این ۱۰ درصد یا پنج درصد آخر تولید است که قیمت باقی نفت تولید شده را مشخص میکند. بله، البته که تفاوت قیمت جزییاتی وجود دارد که منوط است به تفاوت در کیفیت، نیاز به سازگار کردن پالایشگاهها و هزینه حمل و نقل، اما اگر هزینه استخراج پنج درصد آخر تولید حول و حوش ۵۰ دلار باشد، آنگاه قیمت کلی نفت در جهان در حدود ۵۰ دلار خواهد بود. استخراج به سبک شکست هیدرولیکی، فناوریای که امروزه در ایالات متحده به کار گرفته میشود اما میتواند در هر جای دیگری هم به کار آید، حالا فناوری مارژینال تولید شده است.
در نهایت باید بدانیم که نفت کالایی غیر کشسان است. این اصطلاح فنی اقتصاددانان است برای اشاره به پدیدهای که میزان تقاضایش از تغییر قیمت خیلی اثرپذیر نیست. مردم خانهشان، محل کارشان، و خودروشان را هر روز عوض نمیکنند؛ بنابراین اگر قیمت نفت دو برابر شود، در کوتاه مدت تقاضا تغییر چندانی نخواهد کرد.
سالها طول میکشد تا مردم بخواهند محل زندگیشان را تغییر بدهند یا خودرو دیگری بخرند که کم مصرفتر باشید، همه چیز در مدت زمان مناسب به پدیدهای منعطف و کشسان بدل میشود، اما در مورد تقاضای نفت، تغییر در مقابل تغییر در مقابل قیمت سالها طول میکشد.
به صورت سنتی این مسئله در مورد عرضه نفت هم صدق میکرده. کشف، تجهیز، حفر و استخراج یک ذخیره معمول نفتی سالها و بلکه دههها طول میکشیده است. این کار هزینههای چشمگیری دارد. میلیاردها و بلکه دهها میلیارد دلار خرج چنین کاری میشود.
بیشتر این هزینهها در روند امادهسازی برای استخراج نفت خرج میشود - وقتی میدان نفتی در چرخه تولید میافتد هزینههای جاری چنین کاری خیلی پایینتر از کلی هزینهها خواهد بود. این بدان معناست که عرضه سنتی نفت هم غیر کشسان است.
اگر تغییری در قیمت نفت اتفاق بیفتد، خیلی نامحتمل است که در سمت عرضه نیز تصمیمها به سرعت تغییر کند و استخراج نفت از یک میدان نفتی موجود، متوقف شود؛ اما اگر عرضه کننده تصمیم گرفته باشد که آماده استخراج میدان جدیدی بشود اما هنوز دست به کار نشده قیمتها تغییر کند، آنگاه آن تغییر قیمت تصمیم به عرصه را متأثر میکند؛ بنابراین عرضه نفت در مقابل تغییرات قیمت، چندان متغیر نخواهد بود، دستکم چند سال طول میکشد تا تغییری اتفاق بیفتد چرا که چندین سال طول میکشد تا تأثیر شروع نکردن استخراج میدان تازه نفتی، آشکار شود.
ترکیب این دو پدیده، یعنی فعل و انفعال غیر کشسان بودن تقاضا و غیر کشسان بودن عرضه است که میتواند
تحرکات قیمت نفت را در طول دهههای اخیر توضیح بدهد. بدون به حساب آوردن تورم، ما شاهد نفت بشکهای
۴۰ دلار، 10 دلار، 150 و حالا باز 40 و حدود ۴۵ دلار بوده و هستیم. اگر منابع نفتی را همچنان آن میدانهای متعارفی تأمین میکردند که برای استخراجشان دورههای طولانی سرمایه گذاری و مقدار بالای سرمایه گذاری نیاز است، همان دینامیسمی بر بازار نفت حاکم بود که تاکنون حاکم بوده. در چنین حالتی ممکن بود یک یا دو دهه طول بکشد، اما با اطمینان میتوانستیم پیش بینی کنیم که یک جایی دوباره نفت به آن روزهای پرشکوه گذشته برمیگردد و با قیمت بالایش خروارها پولی به حساب اقتصاد ایران واریز خواهد کرد؛ اما به خاطر استخراج به سبک شکست هیدرولیکی چنان پیش بینیای به وقوع نخواهد پیوست. چرا که ضریب کشسانی استخراج شکست هیدرولیکی (یا فرکینگ) به کلی متفاوت است. درجه اثرپذیری عرضه Tight Oil یا نفت نامتعارف شیلی از قیمت نفت به غایت بالاست.
ممکن است برای حفر چاهی ۵ تا ۱۰ میلیون دلار هزینه شود بله، پول واقعی، خیلی بیش از آن چیزی است که من و شما پشت کاناپه هامان گمکردهایم. ولی از دید صنعتی این مقدار پول، پول خرد است، پروژه سرمایهگذاری بزرگی نیست. تولید نفت از همچون چاهی در طولانیترین حالت، شاید دو سال دوام بیاورد؛ و در واقع فقط همان سال اول استخراج است که تولیدش حجم چشمگیری دارد و خیلی سریع مقدار نفت قابل جمعآوری به باریکهای کاهش مییابد. این تکنولوژی جدید استخراج اقتصادی صنعت نفت را به کل تغییر میدهد. حالا دیگر تولید مارژینالمان چیزی نیست که دههها برای قابل عرضه شدنش زمان نیاز باشد، و میلیاردها و میلیاردها دلار خرج بردارد تا قابل عرضه شود. یک شرکت کوچک، شرکتی که واقعاً کارکنانش بیش از ۳۰، ۴۰ نفر نیستند، میتواند یک چاه را در طول سه ماه وارد شبکه نفتی کند؛ و همه نگرانیشان این خواهد بود که قیمت نفت، تنها به مدت یک سالی -کمی کمتر و بیشتر - در سطحی بماند که برایشان سوددهی داشته باشد. در واقع این مسئله تولید نفت حاشیهای را از الگوی معمولی بهرهبرداری منابع به روندی تبدیل کرده که شباهت هر چه بیشتری به «تولید کارخانهای» دارد. حقیقت این است که چندتایی بانک بینالمللی همین حالا هم به این روند میگویند روند تولید کارخانهای نفت. اثرپذیری عرضه مارژینال باعث میشود دینامیسم قیمت در این صنعت تغییر کند.
تخمین معقولی که زده میشود این است که بعضی فرکینگها در امریکا با بشکهای ۵۰ دلار به سوددهی میرسند، و اکثرشان اگر قیمت ۶۰ دلار باشد سود ده خواهند بود، و با قیمت بشکهای ۷۰ دلار دیگر همه فرکینگها در امریکا سود دهاند؛ و این هم باز منعطف است. یک چاه نفتی میتواند سه ماه بعد از این که تخمین زده شد که قیمت نفت برای یک یا دو سال بالای فلان مقدار مربوطه خواهد بود، به بهره برداری رسیده و به شبکه نفتی داخلی شود. پس برای قیمت جهانی نفت، این مقدار سقف خواهد بود.
دیگر قرار نیست ببینیم که قیمت نفت تا ۱۵۰ دلار بالا رفته، دست کم برای مدتی طولانی که چنین نخواهد شد. از این مسئله آشکارا میتوان دریافت که وضعیت ایجاب میکند اقتصاد ایران باید چطور اداره شود. نفت مسلماً بخش مهمی از اقتصاد ایران خواهد بود. احمقانه است که از منابع در دسترسی بهرهبرداری نشود؛ اما حالا دیگر نفت میتواند تنها بخشی از اقتصاد باشد. روزهای استخراج نفت با هزینه ۲۰ دلار، و فروختنش به ۱۵۰ دلار دیگر هرگز برنمیگردد. چشمه پول دیگر دوباره فوران نخواهد کرد؛ بنابراین هر طرحی که برای اقتصاد ایران ریخته میشود باید این واقعیت را در نظر بیاورد.
در آینده نفت تنها بخشی از اقتصاد ایران خواهد بود، نه همه آن، بنابراین باید طرحهامان را حول چگونگی اداره و ترویج دیگر بخشهای اقتصاد تنظیم کنیم، نه این که فقط چشم امیدمان به این باشد که قیمت نفت تغییر کند و همه چیز را سر و سامان و همه زخمها را التیام بدهد.
منبع : ایسنا
دیدگاه تان را بنویسید