رضا رئیسی | رئیسی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی
درسهای حماس برای تحلیلگران رسانه ملی | چرا تحلیلهایمان غلط از آب درمیآید؟ | رئیسی: تحلیلهای شما برای کشور هزینهساز بوده است
رضا رئیسی در یادداشتی با اشاره به فقدان شناخت تحلیلگران رسانه ملی از جریان مقاومت، این رویکرد را دلیل هزینههای سنگین کشور در منطقه خواند.

فارغ از اینکه یک تحلیلگر باید براساس داده ها و بازخوردها از سیر و روند تحولات، به ابراز نظر پرداخته و در این میان علقه و علاقه های فردی و شخصی و پیش فرض های ایدئولوژیک و سوگیری های شخصی خود و رسانه متبوع را در جهت گیری و تحلیل خود دخالت و اصالت ندهد، کاری که به طور معمول در رسانه ملی رعایت نمیشود، این حد از فقدان شناخت نسبت به عملکردهای طیفی که آن را جریان مقاومت میخوانیم و ادعای نزدیکی و قرابت فکری با آنان داریم و وضعیت حاکم بر اتمسفر ژئوپلیتیکی منطقه و جهان هم در نوع خود جالب توجه و شایسته تامل است و نشان می دهد که چرا در طول چند سال گذشته در منطقه با همین ادراک نادرست و تحلیل های اشتباه، متحمل هزینه های بسیار شدهایم و به هیچ روی نتوانستهایم منطبق بر سیر تحولات به بازنگری و تأمل و تدقیق نسبت به رویکردهای بهنگام و سنجیده نیل یابیم.
به هنگامی که جنبش حماس، به طرح ٢٠ مادهای دونالد ترامپ پاسخ داد، این خبر به سرعت برق و باد به سر تیتر خبرهای رسانه های بین المللی تبدیل شد اما در ایران این خبر چند پیشوند و پسوند جالب توجه هم داشت، رسانه های داخلی با تعابیری چون:شوک، غافلگیری، اقدام غیرمنتظره و تعابیری اینچنینی نسبت به تصمیم راهبردی جنبش حماس واکنش نشان دادند.
البته این غافلگیری محدود به موعد اعلام این خبر نبود و پس زمینه های جالبی داشت که علت چنین واکنش هایی را هویدا می کند.
به عنوان مثال شامگاه سه شنبه ٨ مهرماه، درست یک روز بعد از کنفرانس خبری مشترک ترامپ و نتانیاهو که در آن از طرح صلح ٢٠ مادهای ترامپ رونمایی رسمی شد و ضرب الاجل برای حماس تعیین شد، در شبکه خبر با حضور چهار تن از تحلیلگران سیاست خارجی این موضوع مورد واکاوی و نقد و تحلیل قرار گرفت.
حمله به عراقچی پیش از امضای توافق | سوپرانقلابیهای بهارستان چه میخواهند؟
فارغ از کم و کیف اظهارات حاضران در جلسه که جملگی نقدهای جدی به طرح داشتند و آن را در راستای اهداف خاص ترامپ ارزیابی می کردند و کوچکترین اشارهای به این نکته نشد که طرح فوق الذکر با استقبال کشورهای اسلامی روبرو شده و از این سمت هم پالس مثبتی داشته است، دو تن از کارشناسان حاضر که در زمره تحلیلگران نزدیک به طیف محافظه کار و مورد اقبال در صدا و سیما قرار داشتند، مسئله را حیثیتی دیده و با چنان جدیت و اصرار و پافشاری هرگونه پذیرش این طرح توسط حماس را منکر و بلا موضوع و فاقد اصالت و اعتبار و شأنیتی دانسته و عنوان کردند که گویی در دورترین محالات ذهنی خود نیز ناچیز شانسی برای پاسخ مثبت حماس به طرح صلح پیشنهادی ترامپ قائل نبودند.
فارغ از اینکه یک تحلیلگر باید براساس داده ها و بازخوردها از سیر و روند تحولات، به ابراز نظر پرداخته و در این میان علقه و علاقه های فردی و شخصی و پیش فرض های ایدئولوژیک و سوگیری های شخصی خود و رسانه متبوع را در جهت گیری و تحلیل خود دخالت و اصالت ندهد، کاری که به طور معمول در رسانه ملی رعایت نمیشود، این حد از فقدان شناخت نسبت به عملکردهای طیفی که آن را جریان مقاومت میخوانیم و ادعای نزدیکی و قرابت فکری با آنان داریم و وضعیت حاکم بر اتمسفر ژئوپلیتیکی منطقه و جهان هم در نوع خود جالب توجه و شایسته تامل است و نشان می دهد که چرا در طول چند سال گذشته در منطقه با همین ادراک نادرست و تحلیل های اشتباه، متحمل هزینه های بسیار شدهایم و به هیچ روی نتوانستهایم منطبق بر سیر تحولات به بازنگری و تأمل و تدقیق نسبت به رویکردهای بهنگام و سنجیده نیل یابیم.
کاری که حماس نشان داد، حداقل بهتر از ما بلد است و منطبق بر شرایط، قدرت تحلیل و انعطاف و بروزرسانی در راستای انتفاع حداکثری نسبت به شرایط موجود را دارد.
اینگونه می شود که در داخل کشور ما، با اعلام موضع حماس نسبت به طرح پیشنهادی ترامپ، دچار غافلگیری شده و رسانههای متعلق به جریان اصولگرا با تعابیر پیش گفته به استقبال آن میروند یا در رویکرد پسینی همانها که طرح را در راستای تامین بی چون و چرای اهداف رژیم غاصب می خواندند و آن را نامنطبق با منافع اردوگاه مقاومت یا ملت فلسطین به یکباره با چرخشی عجیب در تحلیل های خود مدعی می شوند که طرح ترامپ برای فرار از شکست رژیم صهیونیستی و هزینه های گزاف جنگ در غزه طرح و ارائه شده است.
تحلیل های فرافکنانه و فاقد اعتباری که هیچ ارزش و آوردهای نداشته و موجبات اعوجاج ذهنی و در پیامدش واکنشی و عملکردی در مواجهه با رقبای منطقهای و دشمنان در سطوح خرد و کلان تصمیم گیری را رقم زده و کار ما را طی چند سال اخیر در منطقه به اینجا کشانده است.
مرور محورهای پاسخ حماس، البته خود میتواند کلیدی و راهگشا باشد، جایی که حماس نگرش های طیفی و منافع سازمانی خود را به کناری نهاده و در راستای منافع جمعی و خیر عمومی ملت فلسطین به طرحی پاسخ مثبت می دهد که عملا موجودیت نظامی و اهرم تعیین کننده خماس را از حیز انتفاع ساقط میکند.
حماس همچنین با درک درست از بازی دشمن و اهداف آن در پیشنهاد صلح، با پذیرش طرحی که برخی تحلیلگران آن را غیر ممکن میدانستند توپ را به زمین آنان بازگرداند، اجازه بهره برداری تبلیغاتی از آنان را سلب کرد، دست بالا به حامیان ملت فلسطین در جنگ تبلیغاتی بخشید و حامیان منطقهای خود را نیز خشنود و راضی در برابر دشمن مشترک قرار داد.
در دیگر سو بر لزوم حفظ اتحاد و همبستگی جمعی میان طیف های مختلف فلسطینی تاکید کرد و سرمایه نظامی خود را که هزینه های بسیاری بابت آن پرداخته بود، پشتوانه پیشبرد تحولات سیاسی آتی در راستای منافع ملت فلسطین ساخت و بهانه تجاوزگری و حملات وحشیانه را از دشمن گرفت، ضمن آنکه تضمین های لازم جهت جبران مصائب و مشکلات جنگ را از دوش مردم غزه فراهم کرد، ایثارگری که بعید است تا نسل های متمادی از دهن و خاطر فلسطینیان زدوده شود و بطور قطع در آینده نقش تعیین کنندهای در سیر تحولات آتی خواهد داشت.
اگر نیک به این بیانیه نگریسته شود، آن را نباید خارج از منظومه فکری و عملکردی حماس در طول این چند دهه دانست، آنگاه که لازم بود با غریو موشک و نفیر گلوله در طوفان الاقصی صدای مظلومیت فلسطین را به گوش جهانیان رساند و مسئله فراموش شده فلسطین در روند مرگ فرسایشی طراحی شده اسرائیل را شکسته، آنگونه عمل شد و اکنون که دنیا در این دو سال شاهد شقاوت و جنایات بی سابقه صهیونیست ها بوده و إن را به عینه دیده با این رویکرد تازه با پذیرش صلح پیام لازم به دنیا مخابره شده و دریچهای تازه به سوی ملت فلسطین گشوده شده است.
چه خوب است، تحلیلگران رسانه ملی و عزیزانی که خود را حامی جبهه مقاومت می دانند بدور از آن تحلیل های فانتزی و غیرواقعی و باسمهای که هیچ دردی را دوا نمی کند و جز ایجاد غافلگیری از سوی دوست و دشمن ثمری ندارد، با توجه به واقعیات میدانی و لحاظ منافع ملی به تحلیل شرایط بپردازند و تصمیم گیران را دچار اشتباه محاسباتی نسازند.
دیدگاه تان را بنویسید