هوش مصنوعی | عصر اقتصاد
کار در عصر هوش مصنوعی؛ از ساعت کاری تا معنای وجودی
با ورود هوش مصنوعی، دیگر بزرگترین بحران، از دست دادن شغل نیست؛ بلکه آشکار شدن بیمعنایی بسیاری از نقشهاست. نقشهایی که زمانی ارزشمند بهحساب میآمدند، امروز بهراحتی توسط ماشینها بازتولید میشوند.

- با ورود هوش مصنوعی، دیگر بزرگترین بحران، از دست دادن شغل نیست؛ بلکه آشکار شدن بیمعنایی بسیاری از نقشهاست. نقشهایی که زمانی ارزشمند بهحساب میآمدند، امروز بهراحتی توسط ماشینها بازتولید میشوند.
- ما رسماً وارد عصر اقتصاد بصیرت شدهایم؛ جایی که معیار کار نه ساعات حضور، بلکه توانایی در تفکر انتقادی، تصمیمگیری در شرایط پیچیده و همکاری مؤثر است. با این حال، بسیاری از سازمانها ـ بهویژه در جهان عرب ـ همچنان کارکنان را بر اساس حضور فیزیکی یا تعداد کارهای انجامشده میسنجند.
- مشکل تنها در محل کار نیست؛ بلکه از مدرسه و دانشگاه آغاز میشود. نظامهای آموزشی بیشتر بر تکرار و حفظیات تأکید دارند تا پرسشگری و بازتعریف مسائل. اما بازار جدید به کسانی نیاز دارد که نه فقط پاسخها، بلکه پرسشها را بازآفرینی کنند.
- در این فضا، هوش هیجانی و توان اخلاقی در تصمیمگیری دیگر مهارتهای «نرم» نیستند؛ بلکه شرط بقا هستند. تحلیل داده بدون درک انسانی، تنها اعداد خام خواهد بود. پشت هر الگوریتم جانبداری پنهان است که تنها آگاهی و بصیرت انسانی میتواند آن را آشکار کند.
- آیندهی کار بر اساس تعداد بیکاران سنجیده نخواهد شد، بلکه بر اساس کسانی که تنها به «اجرای وظیفه» بسنده کردند. ارزش در قرن جدید، در معناآفرینی، طرح پرسشهای تازه و اثری است که هیچ ماشینی قادر به بازتولید آن نیست.
- در عصر «کار پنهان»، کسی که معنا نیافریند، نه در نقش کارمند باقی میماند و نه شغلی خواهد داشت که او را ضروری سازد.
دیدگاه تان را بنویسید