ارسال به دیگران پرینت

پوست شیر | سریال پوست شیر

نوید محمودی: پوست شیر سخت‌ترین کار زندگی ما دو برادر بود

برای اطلاع از صحبت‌های تهیه‌کننده سریال پوست شیر در ادامه این خبر باما همراه باشید.

نوید محمودی: پوست شیر سخت‌ترین کار زندگی ما دو برادر بود

بررسی سریال پوست شیر

برای اطلاع از صحبت‌های تهیه‌کننده سریال پوست شیر در ادامه این خبر باما همراه باشید.

 «پوست شیر» را شاید بتوان یکی از بهترین سریال‌های سال 1401 دانست که تا چند هفته دیگر کنار مخاطبانش خواهد بود. حالا چرا آن‌قدر مخاطبین آن را دنبال می‌کنند؟  این نکته را می‌توان در سِیر داستانِ «پوست شیر» و سازندگان این اثر دنبال کرد. نکته‌ای که کمتر در سریال‌های این روزهای تلویزیون و حتی نمایش‌خانگی می‌توان دنبالش بود.

سریالی که هر قسمتی پیش می‌رود مخاطب به این نتیجه می‌رسد که نمی‌تواند سرانجامش را پیش‌بینی کند. گویی سازندگان این اثر یک قدم پیش‌تر از مخاطب می‌روند؛ متأسفانه این فضا را کمتر در سریال‌های دیگر می‌بینیم که سریال‌سازان به این نکته توجه ندارند چطور جذاب باشند و چطور جذاب و ماندگار پیش بروند؟

امروزه احترام به مخاطب یک اصل تمام عیار برای یک فیلم یا سریال است و وقت و هزینه مخاطب باید برای فیلمساز مهم باشد. اگر یک فیلمساز توانست این اصول را رعایت کند بلاشک فیلم آن فیلمساز با استقبال عمومی رو به رو خواهد شد و اگر نتوانست این اصول ابتدایی را رعایت کند فیلم آن در بین مخاطب جایگاهی پیدا نخواهد کرد.

نخستین شاخصه یک فیلم خوب برخورداری از یک سناریوی قوی و بدون هجویات است که امروز در بین تماشاگران پروپاقرصِ سینما و تلویزیون یا اصطلاحاً فیلم‌بازان معروف به آب بستن است. یعنی هرچه قدر که سناریو قوی و داستان دارای محتوا باشد آن فیلم موفق خواهد بود که این مورد در ساخته جمشید محمودی کاملاً دیده می‌شود. چرا که اگر ساختار «پوست شیر» درست نبود امروز این سریال اقبال خوبی پیدا نمی‌کرد.

نوید محمودی تهیه‌کننده این سریال شبکه نمایش‌خانگی است. او به همراه برادرش بارها کارگردان و تهیه‌کننده بسیاری از مجموعه‌های تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی بوده‌اند. توفیقات بسیاری را در این مسیر کسب کرده‌اند. نوید از سال 1375 ابتدا کار هنری را از تلویزیون با ساخت برنامه‌های ترکیبی آغاز کرد و سپس با ورود برادرش جمشید، وارد تئاتر و کارهای نمایشی و تله‌فیلم شد. همان زمان محصول همکاری مشترک برادران محمودی، چهار تله‌فیلم برای تلویزیون شد.

جمشید و نوید  دو کارگردان و نویسنده فیلم با هم برادرند و چون برادر بودند، کم‌کم از همان‌جا بین مردم این فضای «برادران محمودی» ایجاد شد. در «چند متر مکعب عشق» و سریال سایه بان، این قضیه جدی‌تر شد و کم‌کم فعالیت‌هایشان را تفکیک نکردند و نوشتند «کاری از برادران محمودی». دلیلش هم این بود که خیلی از کارهای این سریال را با هم انجام دادند.

نوید علاوه بر کارگردانی و تهیه‌کنندگی، طبع شعر نیز دارد و نویسندگی هم می‌کند و تاکنون چند مجموعه اشعار را در قالب کتاب به چاپ رسانده است که از جمله می‌توان به «سنگریزه» در سال 1383 و مجموعه شعر «تا حالا بخاطر دلت سرتو به دیوار زدی»، «شهریور مردودی» ، مجموعه داستان «قصه» ، «برای پرنده چه فرقی می‌کند» ، «من تو خیابان» ، «در من باران می‌بارد» ، «من سه شنبه آخر ماه مردم» و … اشاره کرد.

توهین و بی احترامی‌ها به قسمت جدید سریال پوست شیر تمامی ندارد | پیش بینی یک قصه‌ی همیشه تکراری... + ویدئو

 در وهله اول شاید بسیاری دوست داشته باشند بدانند «پوست شیر» چگونه «پوست شیر» شد؟

قرار بود قصه‌ای را کار کنیم و مدتی روی آن تمرکز کرده بودیم، تا اینکه جمشید برادرم گفت به قصه جدیدی رسیده است. روی این داستان که در ابتدا اسمش «ساحل» بود تمرکز کردیم. قصه آدمی که بعد از سال‌ها از زندان بیرون می‌آید و دختری که همسرش بعد از گرفتن حضانت ازدواج کرده و به یک خانواده دیگری رفته بود؛ دختری که حس می کند پدر دیگری دارد و مثل یک پدر دوستش دارد. در حقیقت ما می خواستیم قصه ای با این مضمون که در مورد خانواده و حس پدر و فرزندی است، داشته باشیم که در نهایت به قصه‌ای که دیدید، رسیدیم.

من از 13 سالگی در تلویزیون بودم؛ می‌دانستیم چه کار کنیم

منتقدین در عین حال که سریال شما را تحسین می‌کردند به این نکته اشاره داشتند «پوست شیر» تابوهایی را شکست؛ حتی خیلی هوشمندانه بحث خشونت را در سریال دارید که برخی نوشتند این نگاه از تجربه شناخت قاب تلویزیون می‌آید. آیا این رفتار برادران محمودی از این تجربیات برمی‌گردد یا ماجرا به گونه‌ای دیگر است؟

واقعیتی وجود دارد و آن هم این است آنچه که از شما ساخته می‌شود برعکس چیزی است که جامعه به مرور در رفتار و کردار و زندگی شما می‌آورد و شما کم‌کم به آدمی تبدیل می‌شوید که رفتارهای جامعه روی شما تأثیر دارد؛ این یک واقعیت است و ما هم به دلیل اینکه در تلویزیون کار کرده بودیم، این موضوع را می‌دانستیم و در فیلمنامه به کار بستیم. باید اشاره کنم که من از 13 سالگی و از دوران نوجوانی در تلویزیون بودم.

ما می‌خواستیم در قصه راجع به موضوعاتی گپ بزنیم که شاید تصور شما این باشد که اینها تابو است، اما یک واقعیت اجتماعی است؛ یعنی ما نمی‌توانیم بگوییم تجاوز وجود ندارد یا نمی‌توانیم بگوییم این رفتارهای خشنی که در فیلم می‌بینید وجود ندارد و .... آقای محمودی به عنوان کارگردان همه تلاشش را کرد با گفت‌وگو و تجربه‌ای که در این سال‌ها داشتیم، با ظرافت چیزهایی را نشان بدهد. تجربه سالها فیلمسازی را کنار هم گذاشتیم و رسیدیم به جایی که تمامی حرف‌هایی که می‌خواستیم را بزنیم اما به کسی برنخورد.

نکته دیگری که برخی از روانشناسان و کارشناسان اجتماعی به آن اشاره می‌کردند به موضوع «طلاق» در سریال برمی‌گردد. می‌گفتند ای‌کاش می‌شد طلاق را در سریال به گونه‌ای دیگر نشان می‌دادید.

یک نکته‌ای وجود دارد و آن هم این است که ما داریم در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که این واقعیت‌ها وجود دارد؛ لیلا زن نعیم برای اینکه رفتار خودش را نسبت به همسرش پنهان کند به فرزندش دروغ‌هایی گفته است؛ مثلاً اینکه پدر تو آدمی بد بوده، آدم سالمی نبوده و ما از آن زندگی بیرون آمدیم تا یک زندگی جدیدی را تجربه کنیم و در این بین آینده خوشایندی برایشان اتفاق افتاده است.

همسر پولداری نصیبش شده و زندگی خوبی دارد. در اینجا به رفتار این خانم نقد داریم که اگر این دروغ‌ها را نمی‌گفت زندگی‌شان این‌طوری نمی‌شد، اما از طرف دیگر می‌گویم آن زن بالأخره حق ادامه زندگی داشته است. نعیم 15 سال زندان بوده است. روزهای کمی نیست.

در کل، به آن دروغ‌هایی که به دخترش گفته انتقاد کردیم؛ ما می‌گوییم می‌توانست آن دروغ‌ها را نگوید و زندگی اینها یک طور دیگر رقم بخورد. ما آدم‌هایی داشتیم که یک خلافی را مرتکب می‌شدند اما همسرشان منتظر می‌ماندند و بعد از آن زندگی می‌کردند.

این واقعیتی است که در جامعه وجود دارد

یک مسئله دیگر که در سریال دنبال کردید نماینده‌هایی از زن‌های بی ‌سرپرست نشان دادید از لیلا زن سابق نعیم تا زن رضا پروانه که صیغه‌اش را تمدید می‌کند و در بخش‌هایی از سریال بارها می‌بینیم که از رضا پروانه می‌خواهد تنهایش نگذارد. چه شد که این پیرنگ داستانی را هم در سریال قرار دادید.

اگر شما تجربه زیستی متفاوتی داشته باشید و این آدم‌ها را در جامعه دیده باشید، می‌توان کاری کرد تا برای مخاطب هم واقعی جلوه کند. تجربه زیستی جمشید برادرم و آقای بهاروند به عنوان نویسنده بسیار کمک کرده تا این داستان متفاوت شکل بگیرد. بازهم تأکید می‌کنم این واقعیتی است که در جامعه وجود دارد. برای همین است که مردم دوستش دارند و در ذهن مخاطب می‌ماند.

منبع : تنسیم
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه