ارسال به دیگران پرینت

تجاوز | تجاوز به مرد جوان

از دوستی تا تجاوز به مرد جوان | دوستم به من تجاوز کرد، او را کشتم

او از من فیلم تهیه کرده بود و تهدید می‌کرد اگر به خواسته‌هایش تن ندهم فیلم را پخش می‌کند و آبرویم را می‌برد. من ناچار بودم همیشه تسلیم خواسته او شوم

از دوستی تا تجاوز به مرد جوان |  دوستم به من تجاوز کرد، او را کشتم

تجاوز به مرد جوان

این متهم بعد از وارد کردن ضربه‌ای به سر مقتول در یک مکانیکی از محل فرار کرده بود، اما ماموران او را بازداشت کردند و در نهایت در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.

گزارش قتل در مکانیکی

مرداد ۱۴۰۰ به دنبال کشته شدن پسر جوانی به نام امین در یک مکانیکی در شرق تهران و با توجه به گزارش صاحب مغازه تحقیقات ماموران آغاز شد. صاحب مکانیکی که با پلیس تماس گرفته بود گفت: من سال‌هاست مکانیکی بزرگی در شرق تهران دارم.

امین و دوستش فرید از چند ماه قبل به‌ عنوان شاگرد در مغازه‌ام مشغول به کار شدند. آنها می‌گفتند از شهرستان به تهران آمده‌اند و جایی برای خواب ندارند ‌به همین خاطر از من خواستند در مکانیکی کار کنند و شب‌ها نیز همان‌جا بخوابند. 

من هم قبول کردم. صبح برای باز کردن در مغازه به آنجا رفتم و با صحنه وحشتناکی روبه‌رو شدم. جسد امین خونین در گوشه‌ای افتاده و خبری از فرید نبود.

دستگیری شاگرد مکانیک و تجاوز به مرد جوان

با اطلاعاتی که این مرد به پلیس داده بود ماموران راهی مکانیکی مورد نظر شدند و جسد خونین امین با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد. شواهد نشان می‌داد فرید نیز همزمان با کشته شدن دوستش ناپدید شده است.

فرضیه دست داشتن فرید در این جنایت قوت گرفته بود که ماموران پلیس او را در یک پارک در همان حوالی ردیابی و بازداشت کردند.

پسرجوان به قتل دوستش اعتراف کرد و به بازسازی صحنه جرم پرداخت. او در نهایت در  شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند.

می‌خواستم از تجاوز جلوگیری کنم

متهم ۲۱ ساله در دادگاه به تشریح ماجرا پرداخت و گفت: من و امین مدتی بود یکدیگر را می‌شناختیم. ما با هم در مغازه مکانیکی شروع به کار کردیم؛ اما مدتی قبل او مرا مورد آزار و اذیت قرار داد.

او از من فیلم تهیه کرده بود و تهدید می‌کرد اگر به خواسته‌هایش تن ندهم فیلم را پخش می‌کند و آبرویم را می‌برد. من ناچار بودم همیشه تسلیم خواسته او شوم. او درشت‌هیکل بود و من نمی‌توانستم مقاومت کنم.

 

متهم در حالی که سرش را پایین انداخته بود ادامه داد: من از کارهای امین خسته شده بودم و حتی چند بار به خودکشی فکر کردم. آخرین بار او سراغم آمد و می‌خواست بار دیگر مرا آزار دهد که مقاومت کردم. او مثل همیشه مرا تهدید کرد فیلم را پخش می‌کند و آبرویم را می‌برد. من هم برای دفاع از خودم میله‌ای را که روی زمین بود برداشتم و ۶ ضربه به سر او زدم. 

وقتی امین روی زمین افتاد بلافاصله وسایلم را جمع کردم و فرار کردم. نمی‌دانستم کجا بروم. می‌خواستم به شهرستان برگردم، اما خجالت می‌کشیدم واقعیت را به خانواده‌ام بگویم. به همین خاطر ترسیدم و به شهرستان نرفتم. به پارکی در همان حوالی رفته بودم که از سوی ماموران پلیس بازداشت شدم. باور کنید من قصد کشتن امین را نداشتم.

فقط می‌خواستم مقاومت کنم تا بار دیگر مرا آزار ندهد. من از این زندگی خسته شده بودم؛ اما او دست از تهدید برنمی‌داشت. من که کنترلم را از دست داده بودم در آن لحظه با میله چند ضربه به سرش زدم. او مستحق مرگ بود.

قضات با پایان دفاعیات متهم وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.

 

منبع : خبر فوری
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه