ارسال به دیگران پرینت

طرح صیانت؛

از نصیحت مرحوم نظامی گنجوی تا تله انفجاری برای نظام

من که فکر می کنم، این طرح، تله ای است برای هل دادن نظام به سمت آشوب، حال در کجا پخت و پز شده و کدام دشمنان دانا در کنار دوستان نادان پیگیرش هستند، موضوعی است که نهادهای اطلاعاتی باید بدان ورود کنند؛ کسی چه می داند شاید هنوز "شکدم" هایی باشند که ماموریت شان، زدن جرقه بر بنزین نارضایتی های انباشه شده است.

از نصیحت مرحوم نظامی گنجوی تا تله انفجاری برای نظام

 جعفر محمدی - فضای مجازی را بیش از همه ، آن نماینده مجلس لمس کرده که روزی وارد خط ویژه شد و با سیلی زد به صورت سرباز بی نوای وطن؛ غافل از آن که قصه اش، تا ساعاتی دیگر، موبایل به موبایل می چرخد و همه جای مملکت می شود حرف و حدیث آن تخلف و این سیلی و ماه ها درگیر تناقض گویی و دادسرا و دادگاه و کابوس فضای مجازی ئی می شود که ول کن هم نیست، لامصّب!

فضای مجازی را آن مدیر اتوکشیده یقه بسته پرشیای شیشه دودی سوار خوب می فهد که یک روز منشی اش با اضطراب، موبایش را به سمت رئیس محترم برد و با صدای لرزانی گفـت: "فیش حقوقی تون کانال به کانال داره می چرخه و همه دارن از حقوق نجومی تون حرف می زنن". و آن مدیر، که تا دیروز جانماز خدمت به ملت را آب می کشید، حالا باید مثل مرغ پرکنده، ضجه و مویه و ماستمالی کند و آخر، هم کسی باور نکند و هم آبرویش برود و هم از این پس با یک پنجم فیش دوست داشتنی قبلی بسازد، چوت رئیس بالا دستی گفته است آبرویمان در خطر است فیتیله را بکش پایین رفیق!

فضای مجازی را آن مسؤول تهرانی می فهمد که در ویلایش نه با یک زن غریبه که با گروهی از نسوان زیبای آرایش کرده کم لباس، همزمان آن کار دیگر می کرد و فضای مجازی هم برایش کم نگذاشت و بیچاره، رفت که رفت و پشت سرش را هم دیگر نگاه نکرد که روی نگاه کردن هم نداشت!

طرح صیانت؛ از نصیحت مرحوم نظامی گنجوی تا تله انفجاری برای نظام

فضای مجازی را آن جوان تازه به منصب رسیده ای درک می کند که هنوز سر برج نشده، پیج به پیج می چرخد که چون فامیل فلانی است بدون شایستگی و تحصیلات و تجربه مرتبط، کرسی اش داده اند و طفلک، هنوز حقوق اول را دشت نکرده، ناگزیر کنار می رود و نوع خاصی از جوان ناکام می شود.

فضای مجازی را آن نماینده کم دانش مجلس می فهمد که حتی بلد نبود NPT را درست بنویسد یا تلفظ کند ولی با آن مخالفت می کرد و مردم کلی در تلگرام و اینستاگرام و واتساپ، درباره اش حرف زدند و خندیدند و متاسف شدند و او احتمالا با خود گفت که اگر این فضای مجازی نبود، تشت رسوایی کسی که با چیزی مخالف است که حتی اسمش را هم بلد نیست، چنین پر صدا از پشت بام نمی افتاد.

فضای مجازی را آن رئیس بسیار ارشد می داند که سال ها در ویلای لواسان که مال بیت المال بود، زندگی می کرد و حالش را می برد و بعد، نه به زور اجرائیه دادگاه که با قدرت موبایل هایی که این رسوایی در آنها می چرخید، مجبور شد از آن باغ ویلای خاطره انگیر و میوه های آبدار و رنگارنگ و تازه اش دل بکند و لعنت بفرستد به مخترع بی ادب اینترنت و شبکه های بی ادب تر اجتماعی که نمی گذارند آدم در ویلای خودش - یا چه فرقی می کند، ویلای بیت المال - نفس راحتی بکشد و حالش را ببرد که دنیا دو روز است و دریاب دمی که با طرب می گذرد و از این حرف ها!

فضای مجازی را آن فرمانداری می فهمد که بادی به غبغب انداخت و خبرنگار را تهدید به تو دهنی کرد ولی توفان فضای مجازی، در کمتر از 24 ساعت، تومار عزلش را پیچید و خودش تو دهنی خورد.

فضای مجازی را خیلی ها می فهمند و چون یا خودشان خاطره بدی از آن دارد یا دیده اند که چطور دوستان خطاکارشان رسوای این فضا شده اند و می دانند که ممکن است روزی هم خطا و شاید خیانت خودشان سوژه شود، سعی دارند که سر چشمه را با بیل بگیرند که اگر دیر بجنبند دیگر "نشاید که بستن به پیل".

فضای مجازی، با همه اشکالاتی که دارد، آینه ای است که بسیاری از واقعیت ها را عیان می کند و عیب داران، به جای اصلاح عیوب خود، سنگ برداشته اند که آینه را بشکنند و بریزند زمین.

جواب شان را خدا بیامرز نظامی گنجوی - که نور به قبرش ببارد - در "مخزن الاسرار"َش و در یک بیت گفته است، مختصر و مفید و البته محکم و حکیمانه:

آینه گر نقش تو بنمود راست

خود شکن آیینه شکستن خطاست

 

 

منبع : عصر ایران
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه