ارسال به دیگران پرینت

رضا بنفشه خواه:

ابراز تاسف رضا بنفشه‌خواه بابت بازی در «نیسان آبی»

بیننده سریال «نیسان آبی» باشید حتما نام این بازیگر باسابقه را در تیتراژ آن دیده اید، هرچند ممکن است او را در این مجموعه ندیده باشید.

ابراز تاسف رضا بنفشه‌خواه بابت بازی در «نیسان آبی»

به سراغ رضا بنفشه خواه رفتیم تا درباره حضور در این سریال و مدت ها کم کاری او صحبت کنیم. این چهره نام آشنا شبیه نقش هایش سریع و کوتاه صحبت کرد و به هرکدام از سوالات ما هم پاسخ هایی دقیق، اما کوتاه داد.

این روزها کجا هستید؟

خبری نیست. فعلا سرکار نیستم. یک فیلم نامه دستم دارم که مشغول بررسی آن هستم. بیشتر در خانه استراحت می کنم، کتاب می خوانم، فیلم می بینم و موسیقی گوش می کنم.

نام تان در تیتراژ نیسان آبی هم آمده است.

بله متاسفانه!

چرا متاسفانه؟

در قراردادی که با من بسته بودند، گفته بودند که ۸ تا ۱۰ روز فیلم برداری داریم یعنی قرار است نقشی هرچند کوتاه بازی کنم، اما نه آن قدر کوتاه که در چند دقیقه من را بکشند و از سریال خارج کنند! من قبول کردم که در این سریال حضور داشته باشم، اما بعد دیدم که در همان قسمت اول فوت کردم و کارم تمام شد.

اتفاقا ما هم تعجب کردیم که چطور یک بازیگر باسابقه برای لحظات کوتاهی در سریال بازی کرد و دیگر اتفاقی نیفتاد.

همکاران و سازندگان نیسان آبی هم گفته بودند که سریال، فلاش بک دارد و پس از این که شما در سریال فوت کردی، دوباره به سریال برمی گردی و ما به بازی شما نیاز داریم. اما در ابتدای سریال بسیاری از سکانس ها را حذف کردند و نوشتند که فلان بازیگر، حضور افتخاری داشته است. البته این موضوع برایم خیلی مشکل حادی نبود و من غصه نمی خورم، اما از بازی در آن متاسفم.

ابراز تاسف رضا بنفشه‌خواه بابت بازی در «نیسان آبی»

گفتید که فعلا کاری ندارید. یعنی در روزها و ماه های آینده قرار نیست در تلویزیون، سینما یا نمایش خانگی شما را ببینیم؟

من در این مدت دو سریال کار کردم که یکی از آن ها قرار است عید نوروز پخش شود و یکی هم در ماه رمضان روی آنتن می رود. یکی از سریال ها «از سرنوشت» است که تا الان سه فصل از آن پخش شده و چهارمین فصل آن هم قرار است روی آنتن برود. سریال دیگر هم «جنابعالی» است که یکی از این ها قرار است در ماه رمضان و دیگری هم در عید نوروز پخش شود.

نام شما را که در اینترنت جست و جو می‌کنیم، انگار چندین سال هیچ اثری نداشتید. علت کم کاری تان چه  بود؟

هم کرونا سبب شده بود هرکار مفصلی را قبول نکنم و هم مشکل فیلم نامه ها بود که دلم نمی خواست در سریال یا فیلم هایی با فیلم نامه ضعیف حضور داشته باشم. در بعضی کارها هم   مبلغ قراردادها را نمی‌پسندیدم. در این راه پیر شده ایم، اما با این مبالغی که بعضی ها پیشنهاد می دهند، واقعا نمی توان کار کرد. به طور کلی از شرایط راضی نبودم که کاری را قبول نکردم. مدتی در خانه نشستم و خودم را سرگرم کردم. البته به نظر خودم کم کار نبودم. در سال های گذشته چند تله فیلم بازی کردم که آن ها را به رسانه های تصویری دادند. چند فیلم کوتاه هم بازی کردم که برای جشنواره فیلم کوتاه کن ، سانفرانسیسکو و... فرستادند. شاید مردم کمتر من را دیده باشند، اما من در عمل کم کار نبودم.

بیژن فرزند شما هم بازیگر است. چقدر با همدیگر رابطه کاری دارید؟

ما وقتی پیش همدیگر هستیم، اصلا درباره مسائل کاری صحبت نمی کنیم. دیدار ما هیچ وقت دیدار دو همکار هنرپیشه نیست. دیدار ما دیدار پدر و فرزندی است. هیچ کاری نداریم که الان درگیر چه کاری هستیم. قبلا درباره این موضوع صحبت کردیم و با هم به توافق رسیدیم که دیگر در باره مسائل کاری در دیدارها و مهمانی ها صحبت نکنیم.

با توجه به سابقه کاری تان انتظار می رفت که بیژن درباره قبول پیشنهادهای هنری اش با شما مشورت کند.

یک بار قبلا به بیژن گفتم که فکر کن مهران غفوریان یا جواد رضویان هستی که هیچ کسی در خانواده شان بازیگر نیست. تو هم فکر کن که پدرت بازیگر نیست. می خواهم مستقل باشی. دوست ندارم هرجایی رفتی، بعضی فکر کنند به پیشنهاد فرد دیگری در آن جا حضور داری.

یعنی هیچ وقت با هم در باره این که پسرتان در چه کارهایی حضور دارد، صحبت نمی کنید؟ این به خاطر اختلاف سلیقه است یا دلیل دیگری دارد؟

نه در باره کارمان هیچ وقت کاری به همدیگر نداریم. من اصلا خبر ندارم که او در چه زمانی در چه فیلم یا سریالی بازی می کند. ما با هم ارتباط داریم و فقط در صورتی از شرایط کاری همدیگر خبردار می شویم که از اخبار یا دیگران متوجه این موضوع شویم. این به دلیل اختلاف سلیقه نیست. هیچ دلیلی ندارد که کار و بارمان را به دید و بازدیدهایمان بکشانیم. اگر هم از همدیگر نظرخواهی کنیم، بعد ممکن است بعضی ها منت بگذارند که چون پدرت بازیگر است و با هنرمندان دوست و رفیق است، به تو پیشنهاد کاری می دهند.

ار ناراحتی تان درباره بازی در سریال «نیسان آبی» متوجه می شویم که تجربه خوبی در این فضا نداشتید. آیا در پیشنهادهای کاری مهم است که برای سینما، تلویزیون یا نمایش خانگی و در کنار چه کسی بازی می کنید؟

نه، هر آدمی در زندگی تجربیات مثبت و منفی زیادی دارد و همین ها باعث می شود درس بگیریم تا هرکاری و هر پیشنهادی را قبول نکنیم. گفتم که از «نیسان آبی» متاسفم، اما در ادامه هم گفتم که از بازی در آن ناراحت نیستم. برای بازی در پلتفرم ها و تلویزیون و سینما و... تفاوتی قائل نمی شوم و اتفاقا در باره این سوال ها می گویم که مقایسه نکنید. چون کار خوبی نیست. بعضی حتی می پرسند نسل جوان و امروزی را چطور می بینید؟ فقط می گویم این مقایسه ها را نکنید.

 

نیسان آبی سانسور شد

بدترین اتفاق برای یک اثر هنری | سانسور نیسان آبی

سحر قریشی می گوید: «آقای "طارمی" از اقواممون هستند» و صدای کلمه طارمی را حذف کرده‌اند! واقعا سانسور سانسور که می‌گفتن، این بود؟!

بدترین اتفاق برای یک اثر هنری | سانسور نیسان آبی
 

سحر قریشی می گوید: «آقای "طارمی" از اقواممون هستند» و صدای کلمه طارمی را حذف کرده‌اند! واقعا سانسور سانسور که می‌گفتن، این بود؟!

کاوه معین‌فر - در میان خبرهای فرهنگی، هنری چند روز گذشته می‌خوانیم : نیسان آبی سانسور شد/ واکنش کارگردان به ساترا: دلواپسان نگران نباشید! / گله منوچهر هادی از ساترا برای سانسور و ممیزی «نیسان آبی»/ خویشاوندی سحر قریشی و مهدی طارمی سانسور شد!

 

همچنان بر این باورم که بدترین اتفاق برای یک اثر هنری، یک فیلم و یا سریال ضربت قیچی سانسور بر آن است بنابر این هیچ صاحب اثری تمایل ندارد در چنین موقعیتی گرفتار شود. نهادهای نظارتی مد نظر داشته باشند که واقعا این اقدامات و جرح و تعدیل‌ها تا چه اندازه مفید بوده، مفید است و یا می‌تواند باشد؟ آن هم در زمانه امروز؟

 

نیسان آبی در زمان مقرر هفتگی پخش نمی‌شود و منوچهر هادی کارگردان آن در اعتراض به این قضیه در صفحه اینستاگرامش نوشت :

 

««ماسکم برای کرونا نیست. بگذارید در سکوت و با احترام کارمان را انجام دهیم. دلواپسان نگران نباشید "نیسان آبی" میز و موقعیت شما را به خطر نمی اندازد. نمی توانید همه مخاطبین را راضی نگه دارید. نیسان آبی در سلامت متن و اجرا مورد استقبال واقع شده و فقط قصد دارد لحظات شادی را برای مخاطب فراهم کند، همین به والله همین و بس. امیدوارم ساترا که تا اینجا همراه ما بوده از این به بعد هم با ما همراه باشد. از همه مخاطبین نیسان آبی بابت تاخیر به واسطه ممیزی و سانسور توسط ساترا عذرخواهی میکنم.»  

 
 

منوچهر هادی

البته منوچهر هادی بعدا این پست را از صحفه‌ اینستاگرامشان حذف کردند!

 

امروز آن بخش از سانسور سریال نیسان آبی در فضای مجازی پخش می‌شود که سحر قریشی می گوید: «آقای "طارمی" از اقواممون هستند» و صدای کلمه طارمی را حذف کرده‌اند! واقعا سانسور سانسور که می‌گفتن، این بود؟!

توقف پخش سریال و این همه خبر، اعتراض کارگردان و ... فقط برای یک کلمه "طارمی"؟ واقعا یا کسانی که در ساترا (نهاد نظارتی صداوسیما بر سریال‌های نمایش خانگی) هستند خود را به خواب زده‌اند یا اینکه کاسه‌ای زیر نیم کاسه است؟ اگر حساسیت ساترا به این کلمه باعث توقف پخش سریال شد که وامصیبتا! اما بیشتر یک "تئوری توطئه" در ذهن شکل می‌گیرد که همه این اتفاقات یک بازی تبلیغاتی است.

 

واقعا مضحک است اگر بگویم سانسور به یک بازی برد - برد برای ساترا و صاحبان آثار تبدیل شده است. هم ساترا در گزارشش اشاره می کند که ما هم بیکار نبوده‌ایم و کارمان را انجام داده‌ایم و هم بعضی از فیلمسازان دست به دعا هستند تا یک جرح و تعدیلی به فیلم یا سریالشان وارد شود تا سریع واکنش نشان دهند که : سانسور کردند و ... واقعا روزگار غریبی‌ست!

بهرام بیضایی در سال ۱۳۷۱ نامه‌ای در اعتراض به توقیف و سانسور فیلم «مسافران» به وزارت ارشاد منتشر کرد که اعتراض به سانسور را می توان در سطر سطر آن دید، شنید و لمس کرد. او دربخشی از این نامه نوشته است:

 

«هر فیلم را می شود آن قدر دید تا در آن عیبی یافت ؛ و شما که با رفتارتان رای شورا را هدایت می کنید [ چنان که هر کدامشان بعد می گویند شخصا موافق رای نیستند ] حتما این را خوب می دانید . تماشاگر یکی دو بار می بیند و بدبینی شما را هم ندارد . اخلاقی ترین فیلم جهان را بدهید تا من در آن صد عیب نشان بدهم .

ولی شما حتی همین را هم در مسافران نیافته اید و ناچار حالا دیگر سانسور سَبک می کنید . یعنی چه تعدیل این صحنه یا آن ؟ این فیلم یک سال قبل ساخته شده و تدوین شده و تمام شده و در مرداد گذشته از شما پروانه نمایش گرفته و پرونده اش بسته شده و در شهریور و مهر گذشته طبق جدول شما باید نشان داده می شد . کجائید ؟ و یعنی چه که هر روز به ما دستور می دهید ازتان درخواست کنیم که فیلممان را ویران کنید ؟ چرا باید دستور داده می شدیم تقاضا کنیم نمایش فیلممان عقب بیفتد ؟

 

بهرام بیضایی

 

[...] حالا نُه ماه از نمایش مسافران در جشنواره فیلم فجر می گذرد ؛ فیلمی که احدی با آن مشکل نداشت . شما نُه ماه مسافران را نگه داشته اید تا بلکه در آن معنایی پیدا کنید . چرا ؟ و هیئت های متعددی به قصد و یا ماموریتِ یافتن اشکال آن را نو به نو بررسی کرده اند . چرا حتما باید اشکالی در آن می یافتید ؟ چرا تصمیم گرفته اید حتما در فیلم بیضایی باید اشکالی باشد ؟

فیلم های دیگر جشنواره که همزمان با مسافران ارائه شده بودند همه یکی دو هفته بعد با پروانه نمایش شما در جشنواره های بیرون کشور نشان داده شدند . چرا باید حتما اجازه ی نمایش مسافران را نُه ماه کش می دادید ؟ چرا من باید نُه ماه مضطرب می بودم و زندگیم آفتاب تا آفتاب فلج می بود ؟ پیدا کردن اشکال این همه طول می کشد ؟ و حتما باید نُه ماه می گذشت تا به ماموران شما مشکلاتی در فیلم من الهام شود ؟ من تا کی باید خسارت جو ساختگی بیرون را بپردازم ؟

 

از زمان نمایش مسافران در دهمین جشنواره فجر تاکنون ، شورا چندین بار حرف خود را در مورد اشکالات دروغین فیلم مسافران عوض کرده ؛ و این نشانه ی روشنِ بی پایه بودن اشکالات ساختگی شورایی است که می دانند مشکلی در فیلم نیست و مشکل در جو بیرون است.»
 
این نمونه ای از درد و رنج بیضایی از سانسور و توقیف است، اما در موارد اخیر مانند همین نمونه سریال نیسان آبی و گیر دادن به یک کلمه و تاخیر در پخش و ... دیگر یک موقعیت به تمام معنا گروتسک است. گروتسک، مخاطب را در میان این دو نوع از حالات معلق می‌گذارد. تردید بین خندیدن یا وحشت کردن. موقعیت هم خنده دار است و همه لبریز از اشک. معلق میان گریستن یا خندیدن! موقعیت ما با این وضعیت فقط چنین حالی است که با دیدن چنین اتفاقی دقیقا این است که واقعا نمی دانیم باید بخندیم یا گریه کنیم؟!
 
این موقعیت‌های گروتسک ترجیع بند زندگی امروزمان گشته است.

 

منبع : افکارنیوز
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه