ارسال به دیگران پرینت

درباره زندگی و کارنامه حسن انوشه، پژوهشگر تاریخ و ادبیات و ایران‌شناس ‏

از شرق تا غرب در جست وجوی ادب فارسی

انوشه می‌گفت هیچ دائره‌المعارفی کامل نیست، اما این را اشکال نمی‌دانست و می‌گفت: «دائره‌المعارف باید یک ویژگی داشته باشد و آن این است که بدون غلط باشد. اگر ناقص بود، اشکالی ندارد، این نقص در چاپ‌های بعدی می‌تواند کامل شود.»

از شرق تا غرب در جست وجوی ادب فارسی

[شادی خوشکار]    می‌گویند کتابخانه او یکی از بی‌نظیرترین کتابخانه‌های ایران است و خوش‌ترین بوی جهان برای حسن انوشه بوی کتاب بود. حسن انوشه، نویسنده و پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی و ایران‌شناس پس از ۷۶‌سال زندگی درگذشت.

یاد او را کتاب‌هایی که نوشت و ترجمه کرد، مجموعه‌های دانشنامه‌ای که سرپرستی و تدوین کرد و ۵۰‌هزار جلد کتابی که در کتابخانه شخصی‌اش منتظر اهدا بودند، زنده نگه می‌دارند.

از محله کوزه‌گرها در بابل تا دفتر کار در بلوار مرزداران تهران و هرجا که زبان فارسی گسترده است و جان دارد. هر جا کلمه‌ای از فارسی در گویش مردم پیدا می‌شود، انوشه سرزد و نوشت و پژوهش کرد تا دانشنامه ادب فارسی را تدوین کند و از روزگاری بگوید که از شرق تا غرب می‌شد با دانستن زبان فارسی با دیگران سخن گفت.

او بارها درباره زبان فارسی گفته است که زبان فارسی، زبان عشق و دل است، نه زبان شمشیر و هر که این زبان را یاد گرفت، به خاطر جاذبه آن و پیامی بود که در آثار بزرگان گویندگان این زبان وجود داشت. در گفت‌وگویی با روزنامه ایران گفته است: «اینکه چرا فارسی درجا زد یا از دامنه نفوذش کم شد، برای این است که ما درجا زدیم، ما ماندیم و دیگران رفتند.»

معلمی که دانش‌آموزان را بیدار می‌کرد
 انوشه در خانواده‌ای کشاورز و پراولاد در کاسه‌گر محله بابل به دنیا آمد، جایی که بیشتر ساکنانش سفالگر و کوزه‌گر بودند. پدرش کشاورزی بود که بر زمین‌های دیگران کار می‌کرد.

پدر و مادرش می‌گفتند تمام گرفتاری‌هایشان از نداشتن تحصیلات است و می‌خواستند همه فرزندان درس بخوانند تا مشکلات کمتری داشته باشند. در خانه‌ دیوان حافظ، قرآن و نهج‌البلاغه بود و کتاب حسین کرد شبستری و چند کتاب دیگر. برای کتاب‌های بیشتر باید پول‌هایش را جمع می‌کرد تا هر ماه بتواند با ۱۰ شاهی کتابی از کتابفروشی شهر کرایه کند.

درس خواندن آن زمان در خانواده‌ای با ۱۰ فرزند با کار همراه بود و انوشه کشاورزی را دوست داشت.
در یکی از گفت‌وگوها گفته است: «روزی اگر حسن انوشه فعلی نبودم، حتما کشاورز می‌شدم. کشاورز می‌شدم، اما کتاب هم می‌خواندم.» بعد از دیپلم برای تحصیل در رشته زبان و ادبیات عرب وارد دانشگاه شد.

دوران دانشجویی سخت او سه‌سال‌ونیم طول کشید. در این دوران ذبیح‌الله صفا و جلال‌الدین همایی استادانی بودند که از نظر علمی بر او تاثیرگذار بودند. در زمانه‌ای به گفته انوشه همه جوانان به دنبال عدالت اجتماعی بودند که در جامعه گم شده بود: «ما هر که را که با قدرت مسلط جامعه درمی‌افتاد می‌ستودیم.» زمانی که با ماهی صد تومان زندگی می‌کرد، ٣٠ تومان برای اجاره‌خانه و باقی خرج زندگی و همه زندگی‌اش هم خواندن و خواندن بود. در تمام دوران دانشجویی برای هر کتابی که می‌خواند نقد می‌نوشت.
از دوران دانشجویی با نوشتن مقاله‌هایی برای دایره‌المعارف تشیع کار دانشنامه‌نویسی را تجربه کرد و جزو نویسندگان اصلی این مجموعه شد. در مجموع ٣‌هزار مقاله برای دایره‌المعارف تشیع نوشته است. پس از لیسانس زبان و ادبیات عرب از دانشگاه تهران در‌ سال ١٣٤٨ وارد خدمت سربازی شد. در دانشگاه و پس از آن سربازی با کسانی آشنا شد که یار همیشگی‌اش ماندند: جمع چهارنفره او با بهاءالدین خرمشاهی، کامران فانی و سعید حمیدیان که یکسره کتاب می‌خواندند و انوشه درباره این جمع گفته ‌است:   «راه زندگی‌ام را عوض کردند.» پس از سربازی وارد آموزش‌وپرورش شد و در سال‌های دهه ٥٠ در دبیرستان‌های قائمشهر و بابل درس داد.

شاگردانش می‌گویند او نسلی از دانش‌آموزان را بیدار و کتابخوان کرد. آنها را به کتابخانه‌های عمومی شهر برد و در نمایش فیلم‌های مهم همراهی‌شان کرد. پس از چند ‌سال تدریس به تهران بازگشت و با تالیف و ترجمه روزگار گذراند.‌ سال ۱۳۵۶ نخستین اثر ترجمه‌اش را در انتشارات امیرکبیر منتشر کرد. همان زمان ایرج افشار او را به «تالیف» تشویق کرد.
زبان فارسی از شرق تا غرب
چرا در میان ایرانیان شادی اهورایی و اندوه اهریمنی است؟ این سفارش به شادی و پرهیز دادن از اندوه‌گساری از کجا مایه گرفته است؟ انوشه می‌گفت پاسخ این سوالات را نه فقط با خواندن متون تاریخی صرف بلکه با بررسی منابع ادبی می‌توان به دست آورد.
روزهای زندگی انوشه در ١٢ ساعت کار می‌گذشت. او در گفت‌وگویی که در بنیاد ملی نخبگان منتشرشده گفته است: «کار که می‌گویم، یعنی اینکه ١٢ ساعت تمام روی این صندلی و پشت این میز می‌نشینم. منابع را می‌خوانم و بعد می‌نویسم. از جایم بلند نمی‌شوم مگر به ضرورت.» مهم‌ترین نتیجه سال‌ها تلاش او دانشنامه ادب فارسی است.

در روزگاری که می‌گفت آنچنان که باید از دایره‌المعارف‌‌نویسی حمایت نمی‌شود. نوشتن این دانشنامه از دهه ۷۰ شروع شد. فکر تدوین دانشنامه مدت‌ها با او بود تا زمانی که با احمد مسجدجامعی مطرح کرد و این ایده اجرایی شد. انوشه در گفت‌وگویی با روزنامه ایران گفته است فکر منطقه‌ای‌ کردن کتاب و اختصاص دادن هر جلد به یک منطقه با مسجدجامعی بود و همین امر باعث شد هر منطقه‌ای خودش یک دانشنامه کامل داشته باشد. انوشه ادب فارسی را در این دانشنامه در آسیای میانه، افغانستان، شبه‌قاره، قفقاز، آناتولی و جهان‌عرب جست وجو کرد.

به این ترتیب جلد اول به ادب فارسی در آسیای میانه یعنی کشورهای ترکمنستان، ازبکستان، قزاقستان، تاجیکستان، قرقیزستان و استان سین کیانگ در مغرب چین پرداخت، جلد دوم که پرحجم‌ترین جلد هم به شمار میرود، فرهنگ‌نامه زبان فارسی و شرح اصطلاحات، موضوعات و مضامین ادب فارسی است، جلد سوم ادب فارسی در افغانستان است، جلد چهارم دو مجلد در شبه‌قاره شامل کشورهای هند، پاکستان، بنگلادش، سریلانکا، میانمار و تبت است، در جلد بعد سراغ ادب فارسی در قفقاز رفت که شمال جمهوری‌های آذربایجان، ارمنستان، گرجستان و جمهوری خودمختار داغستان از فدراسیون روسیه بود، سپس در جلد دیگر سراغ اروپا رفت و ادب فارسی را در آناتولی و بالکان بررسی کرد و جلدی هم به ادب فارسی در جهان عرب اختصاص داد. جلدهای بعدی که هنوز منتشر نشده‌اند به فارسی‌پژوهان و مراکز فارسی‌پژوهی و درنهایت چهار جلد به ادب فارسی در مرزهای امروزی ایران پرداخته است. این دانشنامه تخصصی گستره زبان فارسی را بررسی کرده است. خودش درباره آن گفته است: «در این دانشنامه هر چیزی که به طریقی به ادب فارسی مربوط می‌شود (یعنی مجموعه آثاری که به زبان فارسی است ) آمده است.»
انوشه می‌گفت هیچ دائره‌المعارفی کامل نیست، اما این را اشکال نمی‌دانست و می‌گفت: «دائره‌المعارف باید یک ویژگی داشته باشد و آن این  است که بدون غلط باشد. اگر ناقص بود، اشکالی ندارد، این نقص در چاپ‌های بعدی می‌تواند کامل شود.» حسن ذوالفقاری، نویسنده و پژوهشگر ادبیات و استاد دانشگاه در سایت شهر کتاب گفته است: «هرگاه بخواهم دانشجویان ایرانی و غیرایرانی را به وسعت زبان فارسی توجه دهم، آنان را به این دانشنامه و مطالعه و حداقل تورق آن هدایت می‌کنم.» به گفته او انوشه به قلمروی زبان فارسی در افغانستان دل‌بسته بود و کتاب «فارسی ناشنیده» که فرهنگ واژگان و اصطلاحات فارسی و فارسی‌شده کاربردی در افغانستان است و «افغانستان در غربت، زندگینامه و نمونه سروده‌های شاعران تبعیدی افغانستان» که با همکاری حفیظ الله شریعتی منتشر شده، گویای این علاقه است. فارسی ناشنیده، کتابی است با حدود ١٠‌هزار لغت که در افغانستان کاربرد روزانه دارد و در ایران اصلا مردم معمولی آنها را نمی‌شناسند.
انوشه درباره اهمیت منابع ادبی زبان‌های گوناگون در مقاله‌ای در کتاب ماه هنر نوشته است: «با بررسی متون ادبی می‌توان گوشه‌های تاریک بسیاری از ابعاد زندگی جامعه‌ای را که آن متون در میان مردم آن پدید آمده است، روشن کرد و در دیدرس تاریخ آورد. مثلا حضور واژه‌هایی از یک زبان در زبانی دیگر تاریخ‌نگاران و جامعه‌شناسان را یاری می‌دهد تا دریابند که گونه مناسبات‌دهندگان این واژه‌ها با گیرندگان آنها چه بوده، چه کالاهایی میان آنها آمد و شد می‌کرده.»

ترجمه تاریخ
انوشه در دانشگاه ادبیات عرب خوانده بود و اعتنایی به زبان انگلیسی نداشت، اما در همان سال‌ها جمله‌ای از کامران فانی این نگاهش را تغییر داد: «حسن اگر می‌خواهی با استعمار مبارزه کنی، باید زبان‌شان را بلد باشی و فرهنگ‌شان را بشناسی.» شب و روز تا پایان دوره سربازی به خواندن این زبان گذشت. پس از دوره سربازی بود که به پیشنهاد فانی و خرمشاهی ترجمه تاریخ غزنویان را در انتشارات فرانکلین انجام داد و کار ترجمه‌ را شروع کرد. انوشه پس از نزدیک به ۲۰‌هزار صفحه ترجمه گفته است دلیل تسلطش به زبان انگیسی علاقه‌ای است که به تاریخ ایران دارد.  یکی از مهم‌ترین آثار ترجمه او، ترجمه سلسله کتاب‌های «تاریخ ایران و کمبریج» است و پنج جلد این مجموعه را ترجمه کرد.  ذوالفقاری درباره این مجموعه گفته است: «در ترجمه توانا بود و سلیس و معیار ترجمه می‌کرد. براثر غور در متون و خواندن بسیار، به کارش مسلط بود. ترجمه‌های او با تاریخ ایران کمبریج شروع شد. پنج جلد را ترجمه کرد: از ظهور اسلام تا آمدن دولت سلجوقیان، از سلوکیان تا فروپاشی دولت ساسانیان، از آمدن سلجوقیان تا فروپاشی دولت ایلخانان.»

کتابخانه‌ای برای بابل
انوشه اعتقاد داشت کلید قفل اطلاعاتی که ما نیاز داریم در دایره‌المعارف نهفته است و اهمیت دانشنامه‌ برای او هیچ‌گاه کمرنگ نشد. او دوست داشت دوباره به زادگاهش بازگردد و آنچه تجربه کرده در بابل بنیانگذاری کند. یکی از فعالیت‌های اخیرش طرح تدوین دانشنامه‌ مازندران بود. این دانشنامه که هنوز منتشر نشده است، در بنیاد مازندران‌پژوهشی انوشه در سه جلد و هر جلد ‌هزار صفحه منتشر خواهد شد. یکی از آرزوهای انوشه این بود که کتابخانه شخصی‌اش را به بابل منتقل کند. کتابخانه‌ای مرجع که گفته می‌شود به‌خصوص در حوزه جهان ایرانی یگانه است و پژوهشگران این حوزه از آن دست خالی بازنمی‌گشتند. او می‌خواست با این کتاب‌ها برای بابل یک کتابخانه خوب بسازد. اما آن‌طور که می‌خواست در زمان زنده بودنش این اتفاق نیفتاد و این هم یکی از کارهایی است که دغدغه انجام‌شان را داشت. در یکی از گفت‌وگوها وقتی از او درباره مهم‌ترین دغدغه‌اش پرسیده‌اند گفته است: «مهم‌ترین دغدغه من این است که به فکر برد فرهنگ‌مان باشیم.»

انوشه را نمی‌شود محدود کرد

ابوالقاسم اسماعیل‌پور ‌ اسطوره‌شناس و استاد دانشگاه

مرحوم انوشه از نظر پژوهشی از توان بسیار بالایی برخوردار بودند، به این دلیل که در چند حوزه ایران‌شناسی، زبان و ادب‌فارسی و ‌تاریخ فعالیت داشتند. در هر بخش هم آثار ارزشمندی از ایشان به‌جا مانده است. در بخش ایران‌شناسی حوزه کارشان بسیار وسیع بود ‌و در حوزه تاریخ و فرهنگ ایران و میراث باستانی ایران نیز آثاری منتشر کردند. دانشنامه ادب فارسی حاصل تلاش ایشان در حوزه ثبت مداخل مهم ایران‌شناسی است که در ‌طول سی چهل‌ سال و شاید بیشتر داشتند. دانشنامه‌ای بسیار گسترده که نه‌تنها شامل حوزه زبان ‌و ادب فارسی در خود ایران بلکه شامل شبه‌قاره هند، حوزه ماوراءالنهر و آسیای میانه و حوزه ادبیات و فرهنگ افغانستان و ‌مناطق دیگر هم می‌شود. بنابراین حوزه کار ایشان گستردگی بیشتری داشت که ما می‌توانیم اسم آن را ایران فرهنگی بگذاریم نه ایران ‌جغرافیایی. در سال‌های دور با ایشان همکاری داشتم و بیش از ۳۰ مدخل این دانشنامه را به من واگذار کرده بودند و در حوزه ‌ایران‌شناسی کارهای مشترک هم داشتیم‎.
در حوزه ادبیات فارسی تمام موضوعات ادبی اعم از معرفی شاعران و نویسندگان و محققان حوزه ادب فارسی و همین‌طور معرفی ‌نسخه‌های کهن فارسی را انجام دادند. انوشه را نمی‌شود محدود کرد به اینکه درباره شعر فارسی کار کرده است، بلکه متد دانشنامه‌ای که ‌داشتند، ناگزیر می‌شدند که در همه این عرصه‌های تاریخی و ادبی حرکت کنند. حتی در حوزه‌هایی که خودشان تخصص نداشتند از ‌متخصصان این حوزه استفاده می‌کردند و از آنها مقاله می‌گرفتند و با آنها همکاری علمی داشتند و باعث شد این مجموعه ماندگار از ‌ایشان به یادگار بماند.‌
 در حوزه تاریخی مجموعه تاریخ کمبریج که آثار بسیار ماندگار و جاودانه‌ای است از ایشان باقی مانده که هم شامل تاریخ ایران پیش از ‌اسلام و هم تاریخ ایران بعد از اسلام است. یک ویژگی مهم کار ایران در بخش تاریخی نثر فاخر ایشان است که هر مترجمی از آن ‌برخوردار نیست. آن نثر تاریخی ایشان حاصل مطالعات تاریخی ایشان است. سال‌های‌سال تاریخ ایران، تاریخ طبری و تواریخ کهن اسلامی ‌ایرانی را دقیق مطالعه می‌کردند و در حوزه مداخل تاریخی از آنها استفاده می‌کردند باعث شد به نثر فخیم زیبا در عین حال ساده و ‌سلیس تاریخی برسند که می‌شود گفت این نثر خاص انوشه است و اهل فن می‌دانند چه کرده است.‌‎ ‎

آخرین کار دانشنامه‌ای ایشان در چند‌سال اخیر همین دانشنامه مازندران است. ایشان مدیریت کار را برعهده گرفتند و با تیم مجهز و ‌گسترده‌ای از نویسندگان و محققان مازندران و شمال ایران طرح پژوهشی این دانشنامه را ریختند.
این دانشنامه نامش دانشنامه مازندران ‌است اما بیشتر از این استان را دربرمی‌گیرد و شامل شمال ایران می‌شود. عمرشان کفاف نداد این دانشنامه را به سرانجام برسانند ولی ‌افرادی در موسسه انوشه بابل تربیت کردند و محققانی در آنجا کار می‌کنند که این کار را به سرانجام برسانند.
پیش از این هم ‌دانشنامه‌هایی در بعضی از استان‌ها انجام شده ولی چون بیشتر کارهایی که در استان‌ها انجام می‌شود را محققان بومی انجام می‌دهند و از ‌آنجایی که بیشتر آنها احاطه و تخصص لازم را برای تألیف دانشنامه ندارند با اشکالاتی همراه می‌شود.
کاری که انوشه انجام داده مطابق ‌جدیدترین موازین دایره‌المعارف‌نویسی دنیاست و این کار یک حرفه تخصصی است. کاری که ایشان بنیان‌گذاری کرده می‌تواند برای همه ‌مناطق و دانشنامه‌های منطقه‌ای متد قرار گیرد. اگر آن قاعد و شیوه‌نامه‌ای که تدوین کرده‌اند و در همان موسسه انوشه موجود است به ‌کار بگیرند می‌توانند یک کار علمی و آکادمیک و به روز انجام دهند.
جا دارد که موسسه انوشه نه فقط در حوزه دانشنامه مازندران بلکه ‌موسسه‌ای در حوزه دانشنامه‌شناسی  و فراگیرتر شود‎.‎
افزون بر تألیفات و ترجمه‌هایشان تجربه ایشان خیلی مهم بود. ایشان با اینکه محقق رسمی دانشگاهی نبود ولی تجربه‌ای در طول سی ‌چهل‌سال کسب کرده بود که خیلی از پژوهشگران دانشگاهی نداشتند، چون مثل انوشه عملا با تحقیق عملی و کاربردی مواجه نشده ‌بودند. ایشان در تألیف مداخل و مقالات بسیار وسواس داشتند و هر کسی را انتخاب نمی‌کردند.
افزون بر اینکه خودشان در دفتر ‌کارشان را انجام می‌دادند جوان‌هایی را هم تعلیم می‌دادند و آنها را با متدولوژی پژوهش و تحقیق آشنا می‌کردند یا اینکه از متخصصان کمک ‌می‌گرفتند و  به آنها تعلیم می‌دادند و این منجر به شیوه‌نامه می‌شد. با وجودی که عموما کار جمعی در ایران با شکست یا کاستی‌هایی همراه ‌است ایشان کار گروهی در دانشنامه را سال‌های‌سال انجام دادند و به نظر من موفق بودند.
کار دانشنامه در همه جای دنیا نواقصی دارد ‌و از همین روست که همه دایره‌المعارف‌ها هر ١٠سال یک بار به روز می‌شود. دانشنامه ایشان هم نیاز به بازنگری دارد که باید در همان ‌موسسه پیگیری و در چاپ‌های بعد اصلاح شود. از نظر شخصیتی ایشان بسیار آدم خوش محضری بودند و از مصاحبت با او لذت ‌می‌بردیم. خنده از لبانش جدا نمی‌شد و با حکایت‌ها و طنزهای تاریخی آدم را علاقه‌مند می‌کرد که با نگاه دیگری وارد تاریخ بشود. برای ‌هر موضوعی که پیش می‌آمد درجا یک طنز تاریخی از قرن‌های گذشته، تاریخ طبری یا تاریخ بیهقی داشتند و تعریف می‌کردند. ذهن ‌خیلی پویا و آماده‌ای داشتند که برای من خیلی خاطره‌انگیز بود و همین باعث می‌شد تمام نشست‌هایشان‎ ‎با خنده و شادی و در عین ‌حال با آموزش تاریخی همراه باشد.

منبع : شهروند
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه