ارسال به دیگران پرینت

قاتل هم‌خانه توانست پس از ٤‌ سال از مجازات اعدام نجات پیدا کند

بخشش به شرط زندگی بدون خلاف

متهم: روز حادثه درحالی‌که کلت در دست من بود، ناخواسته یک گلوله شلیک شد و به کتف صاحب‌خانه برخورد کرد. چند دقیقه بعد یک پیک موتوری ٣٠هزار دلار آورد. من جسد را به اتاق خواب بردم و در را بازکردم. او با خودش ٣٠‌هزار دلار آورده بود و پولش را می‌خواست. نمی‌دانستم باید چه کار کنم. وقتی پیک موتوری جسد را دید، می‌خواست با اسپری اشک‌آور به من حمله کند که کلت را به طرفش گرفتم و با تهدید دست و پایش را بستم، بعد از آن هم با برداشتن دلارها فرار کردم

بخشش به شرط زندگی بدون خلاف

سارق جنایتکاری که برای ٣٠‌هزار دلار هم‌خانه‌اش را به قتل رسانده بود، در روزهای آخر توانست رضایت اولیای‌دم را جلب و از مرگ نجات پیدا کند. این درحالی است که اگر متهم قول بدهد و قسم بخورد که بعد از آزادی زندگی بدون خلافی را ادامه دهد، یکی از اولیای‌دم از حق دیه خود نیز می‌گذرد.
عصر روز هفتم اردیبهشت ‌سال ٩٤ بود که این حادثه رخ داد. آن روز مردی با مأموران کلانتری ١٣٤ شهرک‌غرب تماس گرفت و از جنایتی در خانه‌ای در خیابان طاهرخانی خبر داد. بلافاصله مأموران به همراه بازپرس ویژه قتل در محل حادثه حاضر شدند. قتل در طبقه دوم ساختمانی پنج طبقه رخ داده و مقتول هم صاحب‌خانه پنجاه‌وشش ساله به نام سعید بود. بررسی‌های پلیسی نشان داد که کتف مقتول هدف شلیک گلوله قرار گرفته و رشته‌ای پلاستیکی هم به دور گردنش پیچیده شده است. کسی که پلیس را خبر کرده بود هم در خانه حضور داشت. مردی که داخل یکی از اتاق‌ها دست و پا بسته حبس شده بود. تحقیقات از این مرد آغاز شد و او درباره جزئیات این ماجرا گفت: «من پیک‌موتوری یکی از صرافی‌ها هستم. ساعتی قبل به این خانه آمدم تا ٣٠‌هزار دلار را تحویل سعید بدهم. او به صورت تلفنی دلار را سفارش داد و رئیسم در صرافی مرا به همراه دلارها به این خانه فرستاد. وقتی زنگ خانه را زدم، مردی با آیفون در را باز کرد و خواست دلارها را به داخل آپارتمان ببرم. وقتی وارد خانه شدم همه جا سکوت بود، تا اینکه ناگهان با مردی مسلح مواجه شدم. او با اسلحه مرا تهدید کرد و گفت که ساکت‌شوم، بعد جسد این مرد را به من نشان داد و خواست به اتاق بروم. او دست و پایم را با نوار پلاستیکی بست و ٣٠‌هزار دلار را از من گرفت و فرار کرد. در حالی که با جسد تنها مانده و ترسیده بودم، متوجه شدم مدیر صرافی با تلفن همراهم تماس گرفته است. در همان حالت توانستم ماجرا را با گوشی هندزفری به او خبر بدهم و بعد از آن هم پلیس در جریان ماجرا قرار گرفت.»
با این اظهارات بلافاصله تحقیقات برای دستگیری متهم آغاز شد. پلیس در نخستین گام از تجسس‌های خود به بررسی فیلم ضبط‌شده دوربین‌های مداربسته ساختمان پرداخت و توانست تصویر قاتل را به دست آورد. تحقیقات بعدی نشان داد که این مرد کارمند یک شرکت کامپیوتری است و از مدتی قبل با مقتول هم‌خانه شده بود. تلاش‌ها برای دستگیری این فرد ادامه یافت تا اینکه پلیس دریافت او قصد پرواز به سمت آبادان را دارد. عامل جنایت نوزدهم خردادماه هنگامی که سالن ترانزیت فرودگاه مهرآباد را ترک می‌کرد و قصد داشت سوار هواپیما شود، بازداشت‌شد.
این مرد پس از دستگیری در همان بازجویی‌های اولیه به قتل و سرقت اعتراف کرد و درباره جزئیات این ماجرا به پلیس گفت: «با همسرم اختلاف داشتم، برای همین به دنبال خانه‌ای مجردی می‌گشتم که با مقتول آشنا شدم. او به دنبال هم‌خانه بود و قرار شد با هم زندگی کنیم. تازه به آن خانه رفته بودم که یک روز به من گفت احساس ناامنی می‌کند و خواست برای او اسلحه کلت کمری بخرم. من هم این کار را کردم. روز حادثه درحالی‌که کلت در دست من بود، ناخواسته یک گلوله شلیک شد و به کتف صاحب‌خانه برخورد کرد. چند دقیقه بعد یک پیک موتوری ٣٠هزار دلار آورد. من جسد را به اتاق خواب بردم و در را بازکردم. او با خودش ٣٠‌هزار دلار آورده بود و پولش را می‌خواست. نمی‌دانستم باید چه کار کنم. اول فکر کردم خودم به پیک پول بدهم، ولی پولی نداشتم. بعد به اتاق رفتم و به جسد سر زدم. با این فکر که شاید زنده باشد و سروصدا کند، از ترسم تسمه‌ای پلاستیکی دور گلویش بستم. همان موقع پیک صرافی به من مشکوک شد و داخل اتاق آمد. وقتی جسد را دید، می‌خواست با اسپری اشک‌آور به من حمله کند که کلت را به طرفش گرفتم و با تهدید دست و پایش را بستم، بعد از آن هم با برداشتن دلارها فرار کردم. باور کنید من قصد کشتن صاحب‌خانه را نداشتم و این ماجرا اتفاقی بود.»
با این اعترافات بازپرس کیفرخواست پرونده را صادر کرد و پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در جلسه محاکمه متهم با اشک اظهار پشیمانی کرد. در پایان هیأت قضائی نیز قاتل را به قصاص محکوم کردند. درحالی‌که متهم به ایستگاه آخر نزدیک شده و قرار بود حکم به اجرا دربیاید، خانواده مقتول با حضور در دادسرا اعلام رضایت کردند و درخواست دیه دادند. این درحالی بود که یکی از اولیای‌دم از حق دیه خودش نیز گذشت، به شرط اینکه متهم قول بدهد و قسم بخورد که در زندگی‌اش خلاف نکند و بعد از آزادی زندگی سالمی را شروع کند. قاتل با این شرط و رضایت خانواده مقتول توانست در روزهای آخر زندگی‌اش از مرگ نجات پیدا کند.

 

منبع : شهروند
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه