ارسال به دیگران پرینت

گشتم نبود، نگرد نیست!

اشتباهات و خطاهای رایج در فضای مجازی که مدام هم دست به دست می‌شود، تا جایی نفوذ کرده که گاه از سوی متخصصان و حتی رسانه‌های رسمی هم ناآگاهانه تکرار می‌شود. و البته مرز میان این اشتباهات و مطالب درست در شرایطی که «کپی پست» جایگزین بهتر و راحت‌تری نسبت به تولید اندیشه تلقی می‌شود، به سختی قابل تشخیص است.

گشتم نبود، نگرد نیست!

۵۵آنلاین :

اشتباهات و خطاهای رایج در فضای مجازی که مدام هم دست به دست می‌شود، تا جایی نفوذ کرده که گاه از سوی متخصصان و حتی رسانه‌های رسمی هم ناآگاهانه تکرار می‌شود. و البته مرز میان این اشتباهات و مطالب درست در شرایطی که «کپی پست» جایگزین بهتر و راحت‌تری نسبت به تولید اندیشه تلقی می‌شود، به سختی قابل تشخیص است.

نمونه‌ی اخیر از این اشتباهات رایج، مربوط به آلبوم مشترک علیرضا قربانی و همایون شجریان است که به اشتباه نام هوشنگ ابتهاج به‌ عنوان شاعر یکی از قطعات این آلبوم درج شده بود. اما نکته اینجاست که آهنگساز این آلبوم پس از عذرخواهی از ابتهاج، این مساله را مطرح کرده بود که «این قطعه در اینترنت سال‌ها است که به اسم استاد ابتهاج ثبت شده و من هم بدون کوچک‌ترین شک و شبهه‌ای فکر می‌کردم که این شعر، سروده ایشان است.»!

و معلوم نیست اگر خوشبختانه خود هوشنگ ابتهاج در قید حیات نبود و متذکر نمی‌شد که این شعر به غلط به او نسبت داده شده است، اصلا این اشتباه روزی اصلاح می‌شد یا خیر. همان‌طور که به کررات اشعار یا جملاتی را به اشتباه به شاعر یا متفکری ایرانی یا خارجی در فضای مجازی نسبت می‌دهند و کسی هم نیست که دادی بستاند.

اما مواجه شدن با اشتباهاتی از این دست، هر بار یک ضرروت را متذکر می‌شود؛ لزوم بالا بردن سواد رسانه‌ای جامعه. ضرورتی که اگرچه تلاش‌هایی برای دستیابی به آن انجام می‌شود اما همچنان حلقه مفقوده فضای مجازی است.

خبرنگار ایسنا این موضوع را با امید علی مسعودی در میان گذاشته و این استاد ارتباطات به پرسش‌هایی مبنی بر اینکه چگونه می‌توان افراد جامعه را به سلاحی به نام سواد رسانه‌ای مجهز کرد و نقش رسانه‌های رسمی در بالا بردن سواد رسانه‌ای چیست؟ پاسخ داد.

مسعودی با اشاره به اینکه در فضای مجازی با اخبار جعلی و اخبار فیک بسیاری روبه‌رو هستیم، می‌گوید: نه تنها اخبار بلکه در حوزه‌های مختلف از جمله ادبیات افراد با ذوق و سلیقه‌ی خود مطالب جذابی را منتشر می‌کنند که جذابیت دارد و آن را به شاعر و نویسنده‌ای نسبت می‌دهند که مردم هم مورد علاقه‌شان است و بعد متاسفانه همین مطلب دست به دست می‌شود. یادم می‌آید مطلبی به قیصر امین‌پور نسبت داده شده بود. من تعجب کردم چرا که سال‌ها با ایشان دوست بودم و در یک دانشگاه مدتی با هم درس می‌خواندیم، هم اتاقی بودیم، در جلساتی که در حوزه هنری برگزار می‌شد، با هم بودیم و خصوصیات و تمام آثار ایشان را به خوبی می‌شناختم، اما از این مطلب بی‌اطلاع هستم. من می‌دیدم برخی از این مطالبی که به او منتسب می‌شود، صحت ندارد. لذا انجمنی درست کردند که در آن صحت و سقم آنچه که به شاعران نسبت داده می‌شود، بررسی شود. این انجمن تا حدودی به حواشی که در این زمینه پیش می‌آمده بود، کمک زیادی می‌کرد.

وی سپس ادامه می‌دهد: بخشی از اتفاقات این چنیی به اخبار جعلی برمی‌گردد که از سوی برخی رسانه‌ها منتشر می‌شود. سواد رسانه‌ای فقط این نیست که ما بدانیم کدام اخبار جعلی است و کدام جعلی نیست. هم باید آنها را بشناسیم و هم بتوانیم تولید محتوای درست داشته باشیم. سواد رسانه‌ای به ما کمک می‌کند که هم در دام دیگران نیفتیم و هم مردم و افکار مردم را به سمت و سویی ببریم که پیام‌های واقعی را دریافت کنند. سواد رسانه‌ای فقط داشتن سواد نیست. گاهی اوقات فلسفه‌ی به کار بردن سواد هم هست. اینکه من چه محتوایی می‌خواهم به مخاطب بدهم، چه تاثیری برای مخاطب دارد و بعد اینکه چه اشکالاتی بر من وارد خواهد شد. بنابراین شما هم باید تولیدگر پیام باشید و هم اثرات آن را بسنجید. چون فضا، فضای محدودی نیست و ممکن است یک میلیارد کاربر آن مطلبی را که مخابره می‌شود، ببینند و خطای یک انسان از دید یک ملت پنهان نیست، بنابراین سواد رسانه‌ای مجموعه‌ای از سوادهاست که شامل سواد اطلاعاتی و بصری است.

این استاد ارتباطات می‌گوید یک فرد باید ۱۱ نوع سواد داشته باشد تا به سواد رسانه‌ای به معنای امروزی علم و آگاهی داشته باشد و ادامه می‌دهد: این ۱۱ مورد سوادهایی از جمله سواد اطلاعاتی، سواد دیجیتالی، سواد رسانه‌ای جدید، سواد آماری، سواد سلامت، سواد علمی، سواد فناورانه و سواد کامپیوتری و سواد انتقادی را شامل می شود. سواد رسانه‌ای در همه‌ی حوزه‌ها به ما کمک می‌کند. نه تنها در حوزه ادبیات بلکه در حوزه سیاست هم ما نیازمند سواد رسانه‌ای هستیم؛ به عنوان مثال در ارتباط با اتفاقات اخیر گرانی بنزین که یک عده هم اعتراض کردند، کسانی موفق بودند که به سواد رسانه‌ای آگاه بودند و کسانی فریب خوردند که فاقد سواد رسانه‌ای بودند؛ بنابراین سواد رسانه‌ای مجموعه‌ای از سوادهاست که در فضای مجازی بهتر بتوانیم اثرگذار باشیم و محتوای درست تولید کنیم. متاسفانه از منابع بی‌اعتبار تاثیرپذیر هستیم در حالی که اگر سواد رسانه‌ای داشته باشیم اعتبارشناسی منابع را خیلی خوب می‌توانیم انجام دهیم. ولی از آن طرف هم سواد رسانه‌ای چیزی نیست که در یک کلاس دانشگاهی آن را یاد بدهیم. می‌شود ولی اگر نهضتی در ارتباط با سواد رسانه‌ای درست شود، سواد رسانه‌ای به خوبی یاد گرفته و پیاده می‌شود؛ به عنوان مثال اگر امام جماعت محله درباره آن صحبت کند، سپس در خانواده پدر و مادر راجع به آن صحبت کنند. در سازمان صداو سیما اگر صحبت شود، مجموعه‌ی آن نهضت سواد رسانه‌ای را تشکیل می‌دهد.

امید علی مسعودی

مسعودی با مهم خواندن نقش رسانه‌ها در بالا بردن سواد رسانه‌ای مخاطب در این زمینه توضیح می‌دهد: رسانه‌ها نقش مهمی دارند اما به تنهایی نمی‌توانند آن را پیش ببرند. وقتی می‌گوییم نهضت، یعنی حضور همه‌ی نهادها و سازمان‌ها و افراد. درست مثل نهضت پیکار با بی‌سوادی که یونسکو در دهه‌ی ۱۹۴۰ تا دهه‌ی ۱۹۵۰ در کشورهایی مثل ایران پیاده کرد و تا حدود زیادی هم موفق بود. سواد خواندن و نوشتن خیلی کاهش پیدا کرد. یکی از مشکلات ما در سواد رسانه‌ای به این برمی‌گردد که افراد از دسترسی به ابزار ارتباطی ترس دارند؛ در حالی که جبر فناوری باعث شده است که به عنوان مثال همه ما گوشی هوشمند داشته باشیم و هر کسی امروزه وارد این فضا نشود خیلی به دردسر می افتد.

وی با اعتقاد بر اینکه یکی از سوادهای رسانه‌ای سواد دینی است، می‌گوید: یکی از مشکلاتی که جوانان ما در حوزه سواد اطلاعاتی اغلب با آن روبه‌رو هستند، نبود سواد دینی است؛ به عنوان مثال اگر فردی وارد حریم خصوصی فردی شود به لحاظ دینی و شرعی چه پیامد و نتیجه‌ای دارد. شاید برای جامعه‌ی اروپا سواد فقهی و دینی ارزشی نداشته باشد ولی ما اولین سوادی که باید در جامعه‌ی خودمان بیاموزیم، سواد فقهی است.

این استاد ارتباطات در پاسخ به اینکه رسانه‌ها چگونه می‌توانند افراد را به سواد رسانه‌ای مسلح کنند؟ اظهار می‌کند: وظیفه رسانه‌ها توجه دادن مردم به ضرورت یادگیری سواد رسانه‌ای است. مرحله دوم هم این است که از خانواده شروع کنیم؛ از مسجد، مدرسه، سازمان‌ها و نهادها و پارک‌های فناوری. ما ابتدا باید ضرورت نهضت سواد رسانه‌ای را بدانیم؛ چراکه تمام دعواهایی که ما داریم در این فضاست. برای مثال الان که من با شما مصاحبه می‌کنم اینترنت ما دچار اختلال شده است، اگر سواد رسانه‌ای وجود داشت، هیچ وقت این اتفاق نمی افتاد که مسوولان مجبور شوند به دلیل حفظ امنیت جامعه، سرعت اینترنت را پایین بیاورند و دسترسی افراد کم شود.

مسعودی در پایان پیشنهاد می‌دهد: دولت مثل طرحی که برای سواد کامپیوتری کارکنانش پیاده کرد، حتما پکیجی از سواد رسانه‌ای را به کارمندانش بدهد و آنها را موظف کند که این طرح را به خانواده‌هایشان هم انتقال و یاد بدهند. از آن طرف دانشگاه‌ها، از طرفی روحانیون در مساجد و به این ترتیب نهضت سواد رسانه‌ای در کشور شکل می‌گیرد. هزینه آن هم کمتر از نهضت پیکار با بی‌سوادی در دهه‌ی ۴۰ و ۵۰ خواهد بود؛ البته این نهضت در برخی از سازمان‌ها و ادارات و نهادها شکل گرفته است و نیازی مبرم است. منتهی نباید دست روی دست گذاشت. بخشی از این موارد به اطلاع‌رسانی در این زمینه برمی‌گردد که وظایف رسانه‌هاست. متاسفانه اعتیاد به اینترنت که افراد جامعه و جوانان ما به آن مبتلا هستند، ناشی از همین فقدان سواد رسانه‌ای است.

منبع : ایسنا
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه