۵۵آنلاین :
چرخه اقتصادي تحصيلات و کنکور در ايران به چه صورت است؟
در مورد گردش مالي موسسات آموزشي در کشور آمار ضد و نقيض به گوش ميرسد که با توجه به عدم شفافيت مالي بسياري از اين موسسات امکان ارزيابي دقيق ميسر نيست، اما آمارهاي اعلامي از سوي مراجع ذيربط در مورد چرخه کنکور عددي بالغ بر 30 تا 40 هزار ميليارد تومان را بهصورت سالانه شامل ميشود. در مورد درآمد موسسات انتشارات کتابهاي کنکور نيز عددي بالغ بر هزار ميليارد تومان بهعنوان حداقل برآورد ميشود. جداي از اين آمارها هم اکنون 11 درصد از 14 ميليون دانشآموز کشور در مدارس غيردولتي تحصيل ميکنند. که طبق برنامه ششم توسعه اين رقم بايد به 15 درصد برسد، اگر هر کدام از آنها به طور ميانگين 6 ميليون تومان شهريه بدهد، گردش مالي شهريه مدارس غيرانتفاعي به 9 هزار و 240 ميليارد تومان ميرسد. اين در حالي است که کل بودجه آموزش و پرورش در سال 97 ،35 هزار و 984 ميليارد تومان بود و سال 98 به 56 هزار ميليارد تومان رسيده است. بعد از مدارس غيردولتي نوبت به پديده جديد اين روزهاي کشور يعني فروش و تبليغ فيلمهاي آموزشي و کمک آموزشي ميرسد. اين موسسات بهطور معمول با خريد آنتن از صداوسيما و تبليغ روشهاي خاص که معمولا فقط در شکل خاصي از سوالات و تستها کاربرد دارند، سعي در ايجاد اين حس در مخاطب دارند که با خريد محصولات آن موسسه با کمترين تلاش و بدون زحمت زياد امکان موفقيت خواهند داشت. از آفات کار اين موسسات همين بس که باعث ميشوند دانشآموزان بهجاي توجه به علم و علمافزايي تنها به ديدي سطحي جهت حل تست و کسب نمره بسنده کنند. ايجاد دوگانگي با برنامههاي تدريس مدرسه و القاي تفکر عدم اعتماد به دانش معلمان مدرسه از ديگر آسيبهاي اينگونه موسسات است. گردش مالي صدها ميلياردي اينگونه از موسسات زماني مشخص ميشود که سهم ميلياردي صداوسيما از محل تبليغات اين موسسات، مهر تاييدي بر اين ادعاست، بهطوريکه شنيدهها حاکي از آن است که فقط در مورد يک مورد خاص اين موسسات مبلغي بالغ بر 600 ميليارد تومان در ازاي پخش 13 برنامه در يک ماه پرداخت داشتهاند. هرچند بايد توجه داشت که چرخه مالي کنکور و تحصيلات فقط به اينجا ختم نميشود. امروزه با توجه به عطش جامعه براي قبولي در رشتههاي خاصي همچون پزشکي و کمبود ظرفيت دانشگاههاي داخلي به نسبت شرکتکنندگان، گروهي از داوطلبان براي رسيدن به رشته دلخواه تصميم به مهاجرت و ادامه تحصيل در دانشگاههاي خارج از کشور ميگيرند. وجود اين نياز به ايجاد موسسات اعزام دانشجو منتهي شده است. شيوه کار اين موسسات و مبالغ دريافتي از داوطلبان بسته به کشور، دانشگاه، رشته و مقطع متقاضي متفاوت است. بسياري از اين موسسات کلاسهايي را در قالب آمادگي براي شرکت در آزمونهاي اين دانشگاهها برگزارميکنند. برگزاري کلاسهاي زبان و هوش و استعداد تحصيلي وغيره از ديگر کلاسهايي است که بار مالي مضاعفي را بر داوطلبان تحميل ميکند. از گردش مالي اين موسسات اطلاعات دقيقي در دست نيست ولي با توجه به آمار اعلامي از سوي رئيس بنياد ملي نخبگان مبني بر تحصيل 48000 هزار دانشجوي ايراني در خارج از کشور، عدد قابل توجهي براي درآمد اين موسسات ميتوان متصور شد.چرخه درآمدي دانشگاه آزاد و دانشگاههاي غيرانتفاعي بههمراه درآمدهاي ميلياردي حاصل از انتخاب رشته سالانه بيش از يک ميليون داوطلب کنکور، کلاسهاي تقويتي و تجديدي، درآمد موسسات مشاوره و برنامهريزي تحصيلي و... همگي قسمتي از چرخه مالي تحصيلات و کنکور را در کشورمان شکل ميدهند.
دلايل افزايش تمايل افراد به ادامه تحصيل چيست؟
همانطور که قبلا اشاره شد دلايل فرهنگي يکي از عوامل گرايش به تحصيلات عالي در کشور ما بوده است.ايرانيان از ديرباز اهل مطالعه و کسب دانش بودهاند و وجود دانشمندان و مشاهير بزرگ علمي و ادبي خود بزرگترين گواه اين مدعي است، اما در چند دهه گذشته اين گرايش بيشتر به سمت مدرکگرايي سوق پيدا کرده و کمتر به علماندوزي و توليد علم پرداخته است. عطش کسب مدرک به اميد کسب جايگاه شغلي و اجتماعي بهتر و کسب درآمد بالا، يکي از نکات منفي چرخه معيوب تبليغات مراکز آموزشي تجاري است. اينگونه مراکز مقوله تحصيل را تبديل به يک شاخه اقتصادي کردهاند. اين تبليغات چنان قوي عمل ميکند که امروزه اگر والديني براي فرزند خود از خدمات اينگونه موسسات، انتشارات، مدارس، آموزشگاهها و محصولات استفاده نکنند، دچار نوعي عذاب وجدان ميشوند گويي که در مسير موفقيت فرزند دچار اهمال و کمکاري و سستي شدهاند. دامنه اين موضوع امروزه نه تنها در عرصه کنکور و تحصيلات دانشگاهي بلکه به کودکان پيشدبستان و دبستان نيز رسيده است و تبليغات فلان موسسه آموزشي در تلويزيون نشان ميدهد که اکثر رتبههاي برتر آموزشي بيش از10 سال در آزمونهاي آن موسسه شرکت داشته و موفقيت را مشروط به استفاده از خدمات و محصولات خود شرطيسازي ميکنند.
آيا حذف کنکور در عمل شدني است؟
در سالهاي اخير از زبان بسياري از مسئولان اخبار و وعدههاي بسياري را در رابطه با حذف کنکور شنيدهايم ولي واقعيت ماجرا اين است که تقريبا کنکور براي رشتههاي پرمتقاضي هيچگاه حذف شدني نخواهد بود.با توجه به اينکه کنکور تابع اصل عرضه و تقاضاست و همچنين بسياري از رشتههاي دانشگاهي بهعلت پذيرش بيرويه فاقد جايگاه شغلي مناسب در بستر جامعه هستند شاهد کمشدن تقاضا براي بسياري از رشتهها بودهايم. شعار حذف کنکور در واقع ظرفيت خالي رشتههاي کم متقاضي را شامل ميشود که ديگر توان فعاليت با تمام ظرفيت را ندارند. جايگزين کردن شرط معدل و سوابق تحصيلي بهعنوان جايگزين کنکور هم که راهکاري تقريبا جهاني بهعنوان جايگزين کنکور محسوب ميشود در سايه اجراي نامتوازن در سيستم آموزشي کشور ما تبديل به کنکوري پرپيچ و خمتر از کنکور سراسري خواهد بود. تصور کنيد که مدارس غيردولتي با فراهم نمودن بسترهاي مناسبتر تحصيلي همچون امکانات و اساتيد و فضا و آزمون، کنکور را از آزموني چند ساعته به ماراتني چند ساله تبديل خواهند کرد که هدف آن بالابردن معدل دانشآموزان خواهد بود و از قبل اين ماجرا چرخه مالي بسيار بيشتري از چرخه کنکور ايجاد خواهد شد که در آن سيدي فروشها بهجاي يکسال چند سال را براي دانشآموزان هدفگذاري خواهند نمود و انتشاراتيها هم به همين نحو عمل خواهند کرد .
کنکور چه تاثيرات منفي بر روح و روان جوانان برجا ميگذارد؟
هر ساله بالغ بر حدود 600 هزار نفر در کنکور رشته تجربي شرکت ميکنند که قسمت اعظم آنها خواهان ورود به رشتههاي گروه پزشکي هستند.نگاهي گذرا به ظرفيت 3 رشته پرمتقاضي پزشکي، دندانپزشکي و داروسازي در دانشگاه سراسري و آزاد حاکي از پذيرش حدود 10 هزار نفري از خيل مشتاقان ورود به اين رشتههاست. يعني تقريبا از هر 60 داوطلب يک نفر شانس ورود به اين رشتهها را داراست.آيا تابهحال از حس شکست و سرخوردگي که در 59 نفر باقيمانده در اين ماراتن نفسگير ايجاد کردهايم، تحقيقي صورت گرفته است؟ تعداد زيادي از جوانان و نوجواناني تقريبا تا قبل از کنکور حضور در يک نقش اجتماعي پررنگ را تجربه نداشتهاند و شکست در کنکور را مساوي با شکست در تمام آرزوها و آمال خود ميپندارند.
منبع : آرمان ملی
دیدگاه تان را بنویسید