ارسال به دیگران پرینت

معلولیت،محرومیت‌ نیست.

معلولین هر جامعه چشم بینای آن جامعه می باشند،بدین تعبیر که حکمت و مصلحت الهی در ظرفیت وجودی آن ها به عنوان موجودی باعزت و با ظرفیت در تحمل مصائب زندگی، متجلی گشته است.

معلولیت،محرومیت‌ نیست.

۵۵آنلاین :

سید محمد حسین کاظمی

پژوهشگر

معلولین هر جامعه چشم بینای آن جامعه می باشند،بدین تعبیر که حکمت و مصلحت الهی در ظرفیت وجودی آن ها به عنوان موجودی باعزت و با ظرفیت در تحمل مصائب زندگی، متجلی گشته است.

معلولین جسمی و حرکتی قشری از جامعه معلولین می باشند که اکثرا ذهن سالم و پویایی دارند خصوصا اینکه ضایعات جسمی نیز در آن ها به عنوان انگیزه عمل می نماید و موتور شتابان ذهن شان را خوب آب دیده می کند، فلذا قدرت استدلال و استنباط فکری و تفکر صوری در این عزیزان خیلی بالاست و اکثرا هم به مراحل عالی پیشرفت تحصیلی دست پیدا می کنند و اگر هم ناکامی باشد مطمئنا موانع محیطی بوده است که نگذاشته استعداد آن ها شکوفا شود.

ولی درعمل وجود یک سری موانع در مسیر زندگی این عزیزان احتمال آسیب های جدی را هم برای آنان و هم برای جامعه متصور می نماید.

در واقع هنگامی که از معلولیت حرف به میان می آید، ذهن افراد به بیماری مادام االعمر و از کارافتادگی معطوف می شود و به این موضوع با دید منفی نگاه می شود.

بررسی ها نشان می دهد که بیش از 80 درصد افرادی که معلول هستند، از بدو تولد به این ناتوانی مبتلا نبوده اند و پس از رخ دادن اتفاقی به این ناتوانی مبتلا شده اند، مثلا در اثر ابتلا به یک بیماری خاص و یا حادثه ای مانند تصادف.

معلولیت عبارتست از محدودیت دائمی در زمینه های مختلف جسمی، حسی یا ذهنی و روانی که شخص مبتلا به آن را در زندگی روزمره در مقایسه با سایر افراد جامعه دچار مشکل یا محدودیت می سازد.

البته مشخص است که زندگی یک فرد در اثر معلولیت کاملا دچار تغییر می شود، اما می توان با پشتیبانی صحیح از افراد معلول و تامین نیازهای مادی و غیر مادی آن ها، باری از مشکلات آن ها برداریم و آن ها را به زندگی معمولی بازگردانیم.

مهم‌ترین، شایع‌ترین و موثرترین مشکل در جامعه معلولین ایران، این است که بیش از نیمی از معلولین، شغل ندارند و بیکارند. بیکاری معلولین در فقدان درآمد و نداشتن بودجه، در معیشت و زندگی خلاصه و محدود نمی شود، بلکه این معضل، ابعاد مختلف روانی، اجتماعی، حقوقی، اقتصادی و خانوادگی دارد. پیامدها و تاثیرات آن در همه جوانب زندگی از قدیم چنان مشهود بوده که در ضرب المثل‌های فارسی، عربی و دیگر فرهنگ ها، ده‌ها قطعه زیبا و آموزنده می یابیم، مثل بیکاری ام الفساد است، بیمار باشی به که بیکار باشی و.... حداقل ترین تاثیر بیکاری ناراحتی های روانی مثل افسردگی است زیرا توان تامین مخارج خانوادگی و فردی را ندارد و همواره باید نزد همگان خجالت زده باشد. از این‌رو دچار افسردگی ها و مشکلات روحی و روانی خواهد شد.

بر مبنای آمار معلولین و آسیب دیدگان اجتماعی ایران، حداقل پنجاه درصد معلولین بیکار هستند یا حداقل شغل مناسب با حداقل حقوق را ندارند. از این رو آمار بیکاران معلول از همه اقشار بیشتر است. البته بعضی آمار معلولین بیکار را تا هفتاد یا هشتاد درصد گفته اند. اما فقط با تحقیقات موردی و میدانی، می توان به نتایج قطعی دست یافت.

اما دفتر فرهنگ معلولین مطالعه‌ ای را درباره اشتغال معلولین انجام داده است و کشورهایی که در این حوزه موفق بوده‌اند را بطور ویژه بررسی کرده است و به راهکار های مهمی به لحاظ نظری دست یافته است. این راهکارها مبتنی بر این مقولات است:

1ـ اشتغال معلولین، با توجه به اینکه معلولین حدود ده درصد جامعه را تشکیل می دهند یک معضل ملی است و نیاز به بسیج ملی دارد.

2ـ بسیج ملی برای حل مشکل بیکاری معلولین قبل از هر چیز نیاز به طرح و برنامه جامع دارد، همه عوامل و عناصر که بخشی از مشکل را می توانند مرتفع کنند، در این برنامه مطالعه و مشخص خواهد شد.

3ـ برای طرح و برنامه جامع، نخست باید آمارهای معلولین در زمینه شغل و اشتغال جمع آوری و در یک سامانه اینترنتی منتشر شود.

4ـ بسیج افکار عمومی از جمله ملزومات این پروژه است، اما بسیج افکار عمومی از طریق رونق بخشیدن به اشتغال پژوهی معلولین با انتشار کتاب، مقاله و انواع محصولات فرهنگی در این باره ممکن است.

5ـ تدوین نظام مشاغل معلولین و اینکه در چه مشاغلی می توانند ورود داشته و در چه مشاغلی نمی توانند وارد شوند، ضرورت دیگر است.

6ـ فرهنگ سازی و الگوپردازی با ارائه مستندات و نمونه ها در اینکه معلولین توانایی انجام مشاغل مصوب را دارند، بخشی از طرح و برنامه جامع است.

7ـ مهارت افزایی و آموزش معلولین برای ارتقای دانش و تخصص آن ها از طریق توانبخشی شغلی معلولین بر پایه اقتضائات بومی ایران.

8ـ تجارب و دانش کشورهای مدرن در این زمینه اخذ و پس از بومی سازی بر اساس اقتضائات ملی و مذهبی وارد شبکه فرهنگ و جامعه هدف گردد.

9ـ بهره گیری و استفاده از ظرفیت های مذهبی و ملی ایرانیان و تدوین این امکانات مثل وقف، نذورات و احیا و آبادی و....

10ـ ایجاد سامانه های خودگردان و حذف واسطه ها برای اینکه معلولین با اتکاء بر ظرفیت و استعداد خود، به روش خود جوش، اشتغال زایی و درآمد زایی داشته باشند، مثل تاسیس بانک اطلاعات، تاسیس بازارچه ها و هنرسرا و هنرکده ها و راه اندازی حراجی ها در سطح وسیع.

این ده سرفصل گویای خطوط کلی طرح و برنامه برای حل مشکل اشتغال معلولین است. این سرفصل ها گویای این است که اقدامات مقطعی و دوره ای، فعالیت های زودگذر نه تنها به حل بیکاری معلولین کمک نمی کند بلکه مشکل را پیچیده تر می نماید. نخست باید اتاق فکری از نخبگان مردمی و کارشناسان دولتی تشکیل گردد و ظرف چند ماه به تدوین استراتژی بپردازد، سپس وظایف همه تشکل‌ها و مراکز و مدیریت ها را تعیین و شرح وظایف را در اختیار آنان قرار دهند.

همانطور که گفته شد بر اساس واقعیت های دریافتی و شواهد متقن، کاملا روشن است که معلولیت هرگز به معنای محرویت نیست، هیچ انسانی فقط به دلیل داشتن نقص یا کاستی جسمی از حقوق انسانی و بشری خود محروم نمی گردد و هیچ کسی حق ندارد که حقوق و کرامت شخص دارای معلولیت را زیر سوال قرار دهد. بلکه در مقابل همه افراد جامعه مسئولیت دارند که در احترام نهادن و رعایت حقوق یکدیگر و حفظ کرامت و شخصیت هم مساعدت جدی بخرج دهند. در این راستا کاملا طبیعی و مهم به نظر می رسد که جامعه برای دسترسی افراد دارای معلولیت به حقوق انسانی شان و منزلت شایسته انسانی معلولین در جامعه بایستی راهکارهای مناسب و سهولت های لازم را فراهم گردانند.

متاسفانه با وجود همه ادعاهایی که مسئولین در رابطه با معیشت‌ و اشتغال معلولین در جامعه دارند،اما هم اکنون معلولین کشور یکی از آسیب پذیرترین و فراموش شده ترین قشرهای جامعه بشمار می روند. آنان در شرایط و حالت های بسیار سخت و آزاردهنده به سر برده و زندگی می نمایند. این گفته های مقام های حکومتی و ذیربط برای بهتر شدن وضعیت معلولین در حالی مطرح می شود که هنوز هم هزاران معلول با وضعیت رقت بار در خیابان ها و کوچه های پایتخت و ولایات بسر می برند و تاکنون تغییری مشهود در وضعیت آن ها هویدا نشده است.

واقعیت روشن آنست که جامعه معلولین نیازمند توجهات جدی است، زیرا بدلیل مشکلات شدید آنان از قبیل بی سرپناهی و مشکلات اقتصادی و در نتیجه تحصیل این قشر در معرض فشار های شدید روحی و روانی اند. آنان بعنوان شهروندان جامعه نباید چنین احساس نمایند که معلولیت جسمی سبب محرومیت آنان از حقوق انسانی و قانونی شان می گردد. حکومت و نهادهای ذیربط حقوق بشری و در ارتباط با جامعه معلولین مسئولیت دارند که تمهیدات لازم را فراهم گردانند. یکی از اقدام های اساسی این است که بعنوان پیش درآمد برای تامین جایگاه شایسته اشخاص دارای معلولیت در جامعه، کارهای فرهنگی یا فرهنگ سازی حقوق معلولین صورت گیرد. مسئولین بایستی یک تعریف تازه و مطابق به واقعیت از معلولین برای جامعه معلولین و کل جامعه ارائه دهند و‌ باید به جامعه فهمانده شود که اصولا معلولیت یک قهر الهی و یک طاعون مخوف اجتماعی نیست و معلول، انسانی مفلوک، عاجز و شایسته تنهایی نیست، بلکه معلولیت اتفاقی است که در مسیر روابط طبیعی، علی‏ و معلولی رخ می دهد.

بنابراین، زمانی‏که معلول به خوبی شناخته شود و توانایی و ضعفش به درستی در جامعه انعکاس یابد، حقوق و تکلیف او نیز مشخص می‏ شود، به عبارتی حقوق و تکلیف را ویژگی‏ های یک نقش تعیین می‏ کند. لذا حقوق و تکلیف شخص معلول نیز در سایه ویژگی‏ های نقش او تعریف ‏می گردد. در این‏جاست که تحقیر و ترحم در مورد معلول بی‏ معنا می‏ شود و این نتیجه به دست‌ می آید که معلولیت هرگز توجیه کننده محرومیت نیست.

با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه