ارسال به دیگران پرینت

دو پرسش در تعامل دولت ها با آموزش و پرورش ؛ از کاهشِ دخالت تا افزایش حمایت

نمی شود هم ادعای کشور اول منطقه شدن را داشته باشیم و هم کيفيت زیست اداری و حرفه ای معلمان چندین برابر پایین تر از زیست حرفه ای برخی کارکنان سایر دستگاه ها باشد.

دو پرسش در تعامل دولت ها با آموزش و پرورش ؛ از کاهشِ دخالت تا افزایش حمایت

۵۵آنلاین :

مرتضی نظری* - اگر روی تجارب مثبت در خط مشی گذاری برای نظام رسمی آموزش و پرورش تأمل کنیم، خالی از فایده نیست. فی المثل در برخی کشورها که دست بر قضا در زمره کشورهای برتر در شاخص های توسعه یافتگی و پیشرفت هم هستند؛ حقوق معلم، استخدام معلم، پاداش، ارتقا، ادامه یا قطع همکاری با معلم و ... غالباً در اختیار شورای مدرسه و یا انجمن شهر است. مدیر مدرسه در پروسه ای بسیار دشوار منصوب می شود و البته اختیارات ویژه دارد و تعداد مداخله کننده ها در کار حرفه ای او بسیار اندک است. یعنی از در و دیوار و از صبح تا شب کسانی وظیفه‌ی تعيين تکليف براي مدیر و همکاران او در مدرسه ندارند. شاخص ها مشخص است و معلم می داند سیستم اجتماعی، خانواده، مدیر و نظام آموزشی از او چه انتظاری دارد و البته چون بر سر کیفیت حرفه ای تعارفی وجود ندارد و معلم و مدرسه می دانند اگر به کیفیت مطلوب نرسند، سال بعد همکاري اش تمدید نمی شود. دو پرسش در تعامل دولت ها با آموزش و پرورش ؛ از کاهشِ دخالت تا افزایش حمایت در واقع سیستمی که با آزاد گذاشتن دست معلم و مدیر مدرسه و حمایت و پشتیبانی کامل، دخالت ها به اقلّ خود رسیده و این وضعیت در بسياري از نظام هاي آموزشي جهان اتفاق افتاده است. از معلم در تمام ابعاد رفاهی و علمی، و از مدرسه در تمام اَشکالِ کالبدی و تجهیزاتی، پشتیبانی کامل انجام می شود و مدرسه براي امکانات و تجهيزات لنگ نمی ماند چون ستاد و اداراتِ مربوط به عنوان نمايندگان حاکميت فقط نقش لجستیک و پشتیبانی کننده دارند نه نقش دستور دهنده و صد البته نظام ارزیابی و نظارت حرفه ای حذف نمی شود. به تعبير فراستخواه، مدرسه، ادامه جامعه و محله است. آیا اینگونه نیست که در نظام های موفق آموزشی، دولت ها، نقش خود را از دخالتگریِ محض به حمایتگری های سازگار با چشم انداز خود تغییر داده اند؟ دولت هایی که برای آموزش و پرورش فقط بار خاطر نیستند که یار شاطرند.

نمی شود هم ادعای کشور اول منطقه شدن را داشته باشیم و هم کيفيت زیست اداری و حرفه ای معلمان چندین برابر پایین تر از زیست حرفه ای برخی کارکنان سایر دستگاه ها باشد.

دنیای نو و نگرش هاي تحولي به سرعت به سمت حذف بوروکراسی های زائدِ پیرامون مدرسه رفته و اینکه کسانی در یک اِمارت گاه هایی به نام منطقه، اداره کل و ۵۰ هزار پُست اداری، نسبتِ بالابه پايين و به تعبير حسن عشايري در موضعِ «از _ به» نسبت به مدرسه قرار داشته باشند، مانع شکوفايي و آزادشدن نيروهاي سازنده مدرسه است.

تمام مأموریت های آموزشی و پرورشی در مدرسه انجام می شود و به دست ارکان مدرسه طراحی و باز توسط همان ها که درون مدرسه زیست می کنند، اجرا می شود. دو پرسش در تعامل دولت ها با آموزش و پرورش ؛ از کاهشِ دخالت تا افزایش حمایت

شاید بتوان به این اشتراک رسید که این جریان پُر جاذبه، پیچیده، ظریف و جهانی(=تربیت) در مدرسه روی می‌دهد و اگر محوریتی هست مربوط به مدرسه و اگر اُبهتی هست، متعلق به مدرسه است نه وزارت و ادارات و صندلی های بیرونِ مدرسه!

پیشنهاد می کنم پیش از داغ کردنِ مسأله «گزینه» برای وزارت، خود را با دو پرسش مهم تر مواجه سازیم:

۱ - چگونه دولت ها و سازواره های حاکمیتی باید در ارتباط با آموزش و پرورش متوجه این نکته مهم بشوند که موضع دخالتیِ خود را به موضع حمایتی تغییر دهند؟

۲ - چگونه وزرا و تیم های مدیریتی او در پهنه آموزش و پرورش ممارست کنند تا اُبهتِ مدرسه را بر دیوان سالاری خود ترجیح داده و مدرسه را برای چیرگی بر بحران کارکرد و اثربخشی همراهی کنند؟

منبع : عصرایران
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه