۵۵آنلاین :
در یکسال اخیر با توجه به شرایط حاکم بر اقتصاد ایران، اپلیکیشن های نیازمندی اینترنتی با رشد و اقبال عمومی مواجه شدهاند. رشد این استارت آپ ها در بازار دست دوم به نظر میرسد با آثار مثبت اقتصادی، زیست محیطی، اجتماعی و فرهنگی با توجه به خدماتی که ارائه میکنند، همراه بوده اما در این میان با رشد این تکنولوژی چالشهایی هم به وجود آمده که برخی از آنها موانعی بر سر راه فعالیت آنها به وجود آورده است. به این بهانه با بابک حیدری دانشیار کالج مهندسی و مدرسه سیاستگذاری عمومی دانشگاه نورث ایسترن در بوستون آمریکا درباره مکانیسم فعالیت و چالشهای پیشروی کسب و کارهای نوین مبتنی بر پلتفورم به گفت وگو پرداختیم.
- اپلیکیشن های نیازمندی اینترنتی مانند دیوار که بیشتر حجم فعالیتشان در بازار کالاهای دست دوم است، اخیراً با رونق قابل توجهی در ایران مواجه شدهاند. با توجه به این امر ارزیابی شما از کارکرد این نوع استارت آپ ها از بعد تکنولوژی و اقتصادی چیست؟
البته حوزه فعالیت اپلیکیشن هایی مانند دیوار و شیپور فراتر از بازار کالاهای دست دو است، چراکه علاوه بر کالا حوزه خدماتی مانند کاریابی و استخدام و رویدادها را هم در بر میگیرد و همین طور در مبادلات کالا بستری برای مبادله بی واسطه کالاهای نو هم هست اما از اینکه بگذریم، پلتفورم های دیجیتالی از این قبیل هزینههای تراکنش مانند هزینههای جستوجو و ارتباط بین طرفین مبادله و به تبع آن اصطکاک موجود در بازار را کاهش میدهد. این از یکسو باعث انتقال بخشی از آگهیها و مبادلات موجود از پلتفورم های سنتیتری مانند آگهیهای روزنامه یا بنگاههای واسطه به این پلتفورم ها میشود که نمونه آن به خصوص در بازار املاک و خودرو و خدمات استخدام و کاریابی دیده میشود. اما این همه مساله نیست. کاهش هزینههای تراکنش میتواند اصولاً حوزههای جدیدی از مبادلات را که پیش از این ناممکن یا دشوار بود به وجود بیاورد. این به خصوص برای کالاهایی که به دلیل ناهمگون بودن عرضه یا محدود بودن تقاضا بازار استاندارد دست دویی برایشان موجود نیست صدق میکند. نمونههایی مانند سازهای موسیقی، ابزار هنری، کتابهای قدیمی و نایاب و وسایل بچه از این دست هستند که پلتفورم های دیجیتالی در آنها نقش میسرسازی را دارد. اپلیکیشن های بازارهای چندسویه مثال خوبی از سیستمهای پیچیده فنی اجتماعی هستند و به تبع آن از بعد تکنولوژی هم پتانسیل بالایی برای نوآوری و تاثیرگذاری، به خصوص در زمینه طراحی همزمان فنی و چارچوبهای مدیریت و حکمرانی پلتفورم دارند که فکر میکنم در ادامه گفت و گو به آنها بیشتر میپردازیم.
- گفته میشود تعداد آگهیهای اپلیکیشن دیوار از سال گذشته با توجه به شرایط حاکم بر اقتصاد ایران با رشد چشمگیری مواجه شده است. با توجه به اینکه فرهنگ استفاده از کالاهای دست دوم در جامعه ایرانی چندان رواج نداشته، ارزیابی شما از این مساله چیست؟ چقدر شرایط فعلی اقتصاد ایران در این زمینه اثرگذار بوده است؟
اجازه بدهید کمی روی فرضیات این سؤال تأمل کنیم. اول اینکه نبودن بازار گسترده خرید و فروش کالاهای دست دو لزوماً به معنی نبود فرهنگ استفاده از این کالاها نیست، چون پیش از گسترش بازارهای دیجیتال موجود هم حجم قابل توجهی استفاده از بعضی کالاهای دست دو وجود داشت که بیشتر مبادلاتش خارج از بازار و بین فامیل و دوستان بود. طبعاً سرویسی مثل دیوار حجم و گستره این مبادلات را افزایش داده، اما اظهار نظر در مورد میزان تاثیرش بر تغییر فرهنگ نیاز به مطالعه دقیقتر دارد. طبعاً میتوان انتظار داشت که به موازات کم شدن توان خرید جامعه، بازارهایی مانند خدمات تعمیر کالاهای قدیمی با همین بازارهای دست دو رونق بیشتری بگیرد. اما در مورد اینکه چقدر از افزایش اقبال به اپلیکیشنی مثل دیوار را باید به حساب شرایط بحران اقتصادی و رونق استفاده از کالاهای دست دو گذاشت هم باید با احتیاط بیشتر نظر داد. چراکه از یک طرف بخش بزرگی از آگهیهای دیوار مربوط به املاک و خودرو است که شرایط متفاوتی از بازارهایی مانند بازار دست دوم لوازم خانه دارد. از طرف دیگر شرایط اقتصادی دو سال اخیر همزمان شد با افزایش ضریب نفوذ اپلیکیشن های مختلف بازارهای آنلاین و معلوم نیست که چه سهمی از افزایش استفاده از اپلیکیشن های بازار دست دو به خاطر شرایط اقتصادی باشد. آیا فرضاً سرعت رشد آگهیهای لوازم منزل دست دو از سرعت رشد آگهیهای خرید و فروش خودرو و املاک بیشتر بوده؟ با یک مطالعه آماری دقیق که تغییرات زمانی و تفاوتهای منطقهای استفاده از هر کدام از بخشهای این بازارها را در بر داشته باشد میتوان جواب این سؤال و میزان س هم هر یک از این عواملی را که نام بردیم دقیقتر داد. فکر میکنم سعی در پاسخ دقیقتر دادن به این سؤال پروژه میتواند پژوهش جالب و مفیدی باشد و میتواند زمینههای ارتباطات بیشتری بین شرکتهای پلتفورمی با دانشگاهیان را به وجود بیاورد.
- با توجه به وضعیت اقتصاد ایران توسعه خدمات رسانی استارت آپ های نیازمندی اینترنتی چقدر در بهبود سطح رفاه مردم اثرگذار است؟ از طرف دیگر رشد این استارت آپ ها در بازار دست دوم در مجموع چه مزایای اقتصادی مانند ایجاد اشتغال و کاهش هزینهها، خروج ارز و... در اقتصاد ایران دارند؟
این قبیل شرکتها از یک طرف باعث کاهش ورود و مشارکت در بازار در سمت عرضه، و از طرف دیگر باعث کم شدن هزینههای جست وجو در سمت تقاضا میشود. اثر مستقیم این مساله به وجود آمدن امکان یکپارچهای برای مبادله بین تعداد زیادی خریدار و فروشنده است که پیش از این پراکنده و بخش بخش بودهاند. از طرف دیگر در اقتصاد مرکز محور ایران این قبیل پلتفورم ها پتانسیل این را دارند که با میسر کردن ارتباط مستقیم بین فروشنده و خریدار اهمیت فاصله جغرافیایی و به تبع آن اهمیت زندگی و فعالیت اقتصادی در شهرهای بزرگ را تا حدی کاهش دهند. علاوه بر این، پلتفورم های مبادلات مستقیم به شرط طراحی چارچوبهای حکمرانی کارآمد و تعبیه سازوکارهای اعتمادسازی میتوانند به گسترش عرضه مستقیم خدمات، به تبع آن گسترش اشتغال و حتی تحول مفهوم اشتغال بینجامند. چیزی که نمونههایی از آن را در استارت آپ های ایرانی هم میتوان دید و حوزههای فعالیت آن میتواند بسیار گستردهتر هم شود. البته در کنار مزایای این قبیل سرویسها، بحثهای زیادی هم در مورد جنبهها و طبعات منفی فردی اجتماعی آنها مطرح است که خیلیهایشان به طبیعت تراکنشی، کوتاه مدت و بعضاً ناشناس ارتباطات شکل گرفته در این پلتفورم ها مربوط میشود و جزئیاتش در چارچوب گفت وگوی امروز ما قرار نمیگیرد. من فکر میکنم تحول مفهوم اشتغال در یکی دو دهه آینده تا حد زیادی اجتناب ناپذیر است.
- فراگیری این نوع استارت آپ ها در عرصه اجتماعی، زیست محیطی و فرهنگی چه اثرگذاری دارند؟
اگر تمرکز را روی تأثیر گسترش بازار کالاهای دست دو بگذاریم، بیشترین بحث روی اثرگذاری زیست محیطی این بازار صورت گرفته و بعضاً حتی استفاده از کالای دست دو به عنوان یکی از پایههای مصرف پایدار (در کنار تولید پایدار) نام برده شده است. البته این نظر منتقدانی هم دارد که معتقدند توسعه بازار کالاهای دست دو لزوماً اثر مثبت زیست محیطی ندارد و بعضاً قیمت کم این کالاها ممکن است به خرید کالاهایی که نیاز چندانی هم به آن نیست منجر شود هر کس که یک بار به حراجهای خانگی سر زده احتمالاً این مساله را تجربه کرده. از طرف دیگر در محاسبات زیست محیطی باید آن کالای دیگری را که با بودجه پس اندازش ده از خرید کالای ارزان قیمت دست دو تهیه میشود هم در نظر گرفت. در هر صورت اینکه برآیند این اثرات به کدام سمت است سوالی است که مطالعات میدانی دقیق میطلبد. در چند موردی که این مطالعات انجام شده عموماً نتیجه به نفع استدلال اول بوده و فرضاً نشان داده شده که افزایش نفوذ Craigslist در بعضی ایالتهای آمریکا باعث کم شدن ضایعات مصرفی روزانه در حد ۱۵۰ گرم در روز شده است.
- چالشهای بر سر راه توسعه این قبیل اپلیکیشن ها چیست و با چه مخاطراتی به ویژه در ایران مواجهاند؟
شاید بتوانیم این چالشها را در سه سطح طبقه بندی کنیم که هر سه سطح هم کمابیش به صورتی از اعتماد و اطمینان مربوط میشوند. سطح اول نتیجه مستقیم عدم تقارن اطلاعات بین فروشنده و خریدار در مورد کالای مورد معامله است که باعث کاهش اطمینان به کیفیت کالاها یا خدمات ارائه شده در این پلتفورم ها میشود. اتفاقاً مثال مقاله معروف عدم تقارن اطلاعات جورج آکرلوف در همین زمینه خودرو دست دو بود. سطح دوم امکانی است که این قبیل سرویسها به طور ناخواسته برای کلاهبرداری فراهم میکنند و سطح سوم چالشهایی است که در زمینه تعیین و ارزیابی قیمتها، به خصوص برای کالاهای غیراستاندارد وجود دارد. این چالشها همه ذینفعان این سرویسها را تحت تأثیر قرار میدهد، یعنی هم به واسطه اثر مستقیم روی اعتماد و اطمینان طرفین مبادلات روی دو سوی بازار تأثیر میگذارد، هم مدیریت پلت فورم را با چالش مواجه میکند و هم کار قانونگذار را دشوار میکند که این آخری میتواند با تصمیمات تک بعدی و نداشتن اشراف به جنبههای مختلف مساله، خودش به چالش جدی دیگری برای این اپلیکیشن ها تبدیل شود. البته برای همه این چالشها راه حل فنی وجود دارد و سایتهای ایرانی هم اخیراً این راه حلها را ارائه کردهاند.
- شما به چالش کلاهبرداری اشاره کردید. با توجه به اینکه کارکرد کسب وکارهای نوین مبتنی بر پلتفورم هاست که به عنوان واسطه عمل میکنند و خریداران و فروشندگان را به هم وصل میکنند این امکان وجود دارد که برخی افراد از این مساله سوءاستفاده کنند. با توجه به این امر در دنیا برای حل و فصل این مسائل و تخلفاتی که در این بستر رخ دهد، چه تدابیری اتخاذ میشود؟
به دلیل همان سطوح مختلفی از چالشهای پیش روی این خدمات که در سؤال قبلی بحث کردیم، امکان تخلف و کلاهبرداری وجود دارد و این کلاهبرداری ها نه تنها تأثیر منفی روی طرف مغبون شده میگذارد، بلکه اگر تواتر و احتمال آن زیاد بشود کلیت کارایی این پلتفورم ها را هدف میگیرد. بخش قابل توجهی از تلاش برای رفع این چالشها به طور کلی و کاهش ریسک تخلف و کلاهبرداری به طور خاص از طریق مکانیسمهای حکمرانی (governance) خود پلتفورم ها حاصل میشود که طی آنها چارچوبهایی برای کسب اعتماد، حل اختلاف، ردیابی مبادلات، صحت سنجی ادعاها و مواردی از این قبیل طراحی و اعمال می ش ود. در واقع مقدار زیادی از موفقیت این کسب و کارها در کنار بیشینه کردن اثرات مثبت اجتماعی آنها به تعیین نقش نسبت حکمرانی درونی به قانونگذاری بیرونی مربوط میشود. راههایی مانند احراز هویت کاربران میتواند کمک زیادی به حل مشکل کند.
- در کشورمان شاهدیم به جای حل مشکل و توجه به ویژگیهای تکنولوژی برای استفاده بهتر از آنها، صورت مساله پاک میشود و عدهای خواستار ورود نهادهای انتظامی و تعطیل کردن استارت آپ میشوند. این نوع برخورد و نگاه به تکنولوژی چه هزینهای ایجاد میکند و تکلیف قانونگذار چیست؟
حقیقتش هنوز درک دقیق و اتفاق نظری نه در دانشگاهیان و نه در سیاستگذاران در مورد شدت و شیوه قانونگذاری بازارهای چندسویه دیجیتالی وجود ندارد و نمیتوان از یک فرمول واحد و پذیرفته شده در دنیا نام برد. در بعضی موارد قانونگذار با استناد به پیامدهای منفی بیرونی (تأثیر منفی روی ذی نفعانی به جز طرفین مبادله) بعضی از جنبههای این بازارها را محدود میکند که میشود مثالهای زیادی به خصوص در مورد فعالیت سرویسهایی مثل Uber یا Airbnb ذکر کرد. اما این محدودسازیهای صرف نظر از میزان بهینه آن تنها بخشی از وظیفه قانونگذار است. بسیاری از این مکانیسمهای حکمرانی که اشاره کردم، به حمایت جدی و هوشمندانه قانونگذار و تهیه چارچوبهایی مثل تضمین حریم و اطلاعات خصوصی یا حقوق معنوی بستگی دارد و در برخوردهای واکنشی و کوتاه مدت، این دومی که خیلی مهمتر هم هست مغفول میماند. در مورد شکل برخوردهایی که گفتید هم پاسخ مشخص است؛ در زبان انگلیسی ضرب المثلی هست که میگوید نوزاد را با آب تشت بیرون ننداز. طبعاً مثل خیلی موارد دیگر برخوردهای شتاب زده حذفی و پلیسی به بهانه جلوگیری از آثار منفی، امکان شکل گیری و رشد شرکتها با نهادهای نوپایی را که نیاز به یادگیری و آزمون و خطا دارند تا به حداکثر اثربخشی خود برسند سلب میکند.
- سازوکار قیمت گذاری کالاها در این نوع اپلیکیشن ها بر چه اساسی است؟ نمونههای خارجی در این زمینه چگونه عمل میکنند؟ با توجه به مشکلاتی که در مورد قیمت گذاری با توجه به شرایط اقتصادی در اپلیکیشن های ایرانی وجود دارد در این زمینه چه باید کرد؟
اجازه بدهید که پاسخ این سؤال شما را با یک چارچوب نظری ساده شروع کنم. یکی از تصمیمات مهمی که پلتفورم ها در طراحی ساختاری و حکمرانیشان باید بگیرند میزان کنترلی است که قصد دارند بر فرم قراردادی مالی مبادلات روی پلتفورم شان اعمال کنند. به طور کلی میشود گفت هرچقدر کالا یا خدمات مبادله شده روی پلتفورم همگونتر و استانداردتر باشد، انگیزه و امکان بیشتری در جهت کنترل بیشتر برای پلتفورم ها به وجود میآورد. تصمیم بهینه پلتفورم ها در مورد قیمت گذاری و میزان دخالتشان در این زمینه هم یکی از همین موارد کنترلی است و بسته به همگونی مورد مبادله میتواند طیفی از رویکردها را در بر بگیرد. مثلاً تفاوت رویکرد دو شرکت Uber و Airbnb را در زمینه قیمت گذاری در نظر بگیرید. خدماتی که بر روی شرکتهایی مثل اوبر عرضه میشود تا حد زیادی همگون و استاندارد است بنابراین امکان دخالت حداکثری بر روی قیمت را به پلتفورم میدهد. اما این مساله در مورد Airbnb که اسکان موقت توریستی عرضه میکند و طیف متنوعتری از گزینهها و سلایق را در بر میگیرد صادق نیست و به همین خاطر شرکت از دخالت مستقیم در قیمت گذاری خودداری میکند. این مساله حتی به شکل پررنگتری در بازار کالاهای دست دویی مانند آثار و ابزار هنری و مبلمان و... وجود دارد و هر تلاشی برای قیمت گذاری مستقیم به کاهش کارایی بازار منجر میشود.
همان طور که گفتید، مشکلات متعددی در مورد قیمت گذاری مطرح است و بعضی از این مشکلات در ایران شدیدتر هم هست. اما توجه کنیم که قیمت گذاری مستقیم تنها سازوکاری نیست که پلتفورم ها میتوانند با مشکلات تعیین قیمت مقابله کنند. و آنها همچنین میتوانند با استفاده از حجم وسیع اطلاعاتی که از خریداران، فروشندگان و معاملات انجام شده در دست دارند مکانیسمهایی برای تعیین قیمت کالا و خدمات طراحی کنند. البته باید توجه داشت که یک بده بستان بنیادی بین استخراج و استفاده از این اطلاعات و هزینههای تراکنش وجود دارد. به همین دلیل است که شکلهای مزایدهای که وزن را به سمت استخراج بهینه اطلاعات بازار و قیمت گذاری بهینه میگذاشت و در نسل اول مبادلات بی واسطه اینترنتی بسیار متداول بود، به دلیل همین بالا بودن هزینه ذهنی و زمانی شرکت در آنها در بسیاری موارد محبوبیت سابق را ندارد. البته راههای میانهای هم در این بده بستان وجود دارد. یک راه مؤثر برای بازار ایران این است که چنین پلتفورم هایی، با استفاده از دادههای خصوصیات کالا یا خدمات مورد مبادله و اطلاعات معاملات انجام شده و طبعاً با استفاده از الگوریتمهای یادگیری ماشین، بازهای از قیمتهای پیشنهادی را تعیین کنند. این قیمتهای پیشنهادی قرار نیست آزادی قیمت گذاری توسط فروشنده را سلب کند و قیمت کالا در نهایت توسط او تعیین میشود. اما این مکانیسم هم در زمان ارسال آگهی برای فروشنده میتواند به قیمت گذاری کمک کند و هم اختلاف قیمت فروشنده با قیمت تعیین شده توسط پلتفورم میتواند به شکل یک سیگنال مفید در متن آگهی پست شده قرار بگیرد. مشابه این ساز و کار در اپلیکیشن های معاملات املاک در آمریکا، مانند Zillow، یا پایگاههای خرید و فروش خودرو مانند KBB بسیار رایج است و هر چند دقیق نیست، نقش موثری در اعتمادسازی و تعیین قیمتها ایفا میکند.
منبع : تجارت فردا
دیدگاه تان را بنویسید