ارسال به دیگران پرینت

دو رویداد متفاوت اما با ریشه‌های مشترک در ساختار تصمیم‌گیری

«دو اتفاق و چند سؤال» | وقتی انتصاب‌ها پیام مشارکت مردم را نادیده می‌گیرد

دو خبر متناقض—یکی تلخ و یکی از جنس انتصاب—در روزهای اخیر بحث‌های جدی درباره شایسته‌سالاری، پیام انتخابات ۱۴۰۳ و زاویه تصمیمات دولت با مطالبات اجتماعی را دوباره برجسته کرده است.

«دو اتفاق و چند سؤال» | وقتی انتصاب‌ها پیام مشارکت مردم را نادیده می‌گیرد

دو خبر متناقض—یکی تلخ و یکی از جنس انتصاب—در روزهای اخیر بحث‌های جدی درباره شایسته‌سالاری، پیام انتخابات ۱۴۰۳ و زاویه تصمیمات دولت با مطالبات اجتماعی را دوباره برجسته کرده است.

انتهای هفته گذشته، دو خبر غافلگیرکننده و شوک‌آور برای اهالی رسانه و کنشگران فضای سیاسی موجب بهت و حیرت شد و در شبکه‌های اجتماعی و افکارعمومی و به‌خصوص در طیف حامیان انتخاباتی دولت، موج‌آفرین و واکنش‌برانگیز شد؛ دو خبری که شاید در وهله اولیه و نگاه ابتدایی، هیچ سنخیت و تقارن و قرابت معناداری با یکدیگر نداشتند؛ چراکه اولی از جنس فقدان و مرگ و تلخی جانسوز آن  بود و خبر دیگر، از جنس انتصاب و خلعت‌گیری و منزلت‌دهی به دیگری.

اما اگر با اندکی تأمل و تعمق به این دو رویداد بنگریم و لایه‌های پیدا و پنهان آن را تورقی بزنیم، اتفاقاً می‌توانیم رگه‌های مشترکی در بروز و ظهور این وقایع را استنتاج و گرته‌برداری کنیم، شاید که از بازتکرار چنین اتفاقات ناگواری بکاهیم.

پس از قله‌زنی روند مشارکت و شور و شعف انتخاباتی در اردیبهشت‌ماه سال۱۳۹۶، با وقوع تکانه‌ها و تلاطم‌های پسینی در سال‌های بعدی، روند مشارکت برآمده از نشاط سیاسی و اجتماعی دچار شیب نزولی محسوس و عیان و نموداری شد. تا آنکه در روزهای گرم و پرحرارت خرداد و تیرماه سال١۴٠٣ و در اندک فرصت تبلیغات انتخاباتی، حضور کاندیدایی که وعده و وعید خاصی نمی‌داد، شعارهای عوام‌فریبانه نداشت و از حق و عدالت و انصاف سخن می‌گفت، توانست به‌رغم اتفاقات پردامنه سال١۴٠١ که می‌توانست آن شیب نزولی را قهقرایی کند، سمت‌وسویی تعدیلی به روند معادلات پیدا کرد و خروجی آبرومندانه‌ای به روند مشارکت اجتماعی بخشید.

مسعود پزشکیان به‌رغم بغرنج بودن شرایط اقتصادی و حساسیت‌های ویژه در این زمینه، وعده‌های طلایی و حاتم‌بخشی‌های دیگر نامزدها را نداد، از افزایش نجومی پرداخت یارانه نگفت و ادعای همه‌چیزدانی هم نکرد و از برنامه‌های کذایی و چندهزار صفحه‌ای نیز سخن نگفت.

اما او مختصر و مفید، چند وعده ساده و شفاف داد که یکی از مهم‌ترین و پرطنین‌ترین آن شعارها، واگذاری امور به متخصصان و نخبگان و در یک کلام شایسته‌سالاری بود. او می‌خواست صدای بی‌صدایان باشد و دایره تنگ و ترش همیشگی خودی و نخودی‌بازی‌ها را ترک دهد و راهی برای حضور حذف‌شدگان همیشگی بگشاید.

اینگونه شد که امثال فواد شمس، که سال‌های سال طعم تلخ و گس خاص‌نگری‌ها را چشیده و قربانی نگاه‌های تبعیض‌آمیز و ناروا شده بودند، با تمام توان به میدان آمدند و بی‌هیچ مکث و طمأنینه و چشمداشت خاصی، آستین‌ها را بالا بردند و به دل کارزار انتخاباتی زدند.

به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه