ارسال به دیگران پرینت

حمله اوباش| اوباش قمه به دست

ماجرای وحشتناک حمله اوباش به یک خانه در میدان پروین | این افراد با قمه و شمشیر به خانه حمله کردند!+ فیلم

یک گروه از اراذل و اوباش به یک فردی که در کنار خانه خود در میدان پروین مشغول کاسبی است حمله می‌کنند، در کمتر از ۲۴ ساعت دستگیر می‌شوند، اکنون این افراد خودشان از لحظه درگیری می‌گویند.

ماجرای وحشتناک حمله اوباش به یک خانه در میدان پروین | این افراد با قمه و شمشیر به خانه حمله کردند!+ فیلم

قرارمان در میدان "پروین" است، تا به حال به این محله نیامده‌ام اما از همان دور با مشاهده ماشین‌های پلیس متوجه می‌شوم که به مقصد رسیده‌ام؛ خودروی حمل متهم هم در آن محل قرار دارد. به همراه یکی دو نفر از ماموران به یک چهارراه بالاتر از میدان پروین می‌روم، همان محلی که متهمان به قصد کُشت یک جوان 30 ساله را کتک زدند.

افرادی در دو طرف خیابان به تماشا آمده‌اند از سر و وضعشان معلوم است که این افراد رفقای متهمان هستند؛ همگی دندان‌هایشان را لمنیت کرده، با پوشش کتانی و یک زنجیر به دست، پشت سر هم سیگار می‌کشند و آرام و قرار ندارند! یکی از آنها مدام مسیر چهارراه تا میدان را بالا و پایین می‌رود، گویا او مخبر محل هست و می‌خواهد به دیگر اطلاع بدهد که رفقایشان را آورده‌اند یا خیر!

پلیس امنیت | پلیس پاوا , اراذل و اوباش ,

محل حادثه، خانه‌ای است که در کنار آن یک مغازه کوچک هم قرار دارد؛ پسری که مورد حمله این اوباش قرار گرفته است در آن مغازه مشغول به کار است؛ یکسری از اهالی می‌گویند او هم کم از اوباش ندارد اما برخی دیگر می‌گویند: " یتیم است و نان‌آور خانه؛ آدمی که نان‌آور خانه است محال است دنبال خلاف باشد."

خودروی حمل متهم می‌آید؛ پسری که مخبر است با صدای بلند می‌گوید: "رفقا را آرودند" همه با هم به وسط خیابان به استقبال رفقایشان می‌آیند؛ آنقدر دایره محیط کوچک شده است که از جو ایجاد شده می‌ترسی! سرهنگ راستی معاون عملیات پلیس اطلاعات پایتخت به وسط جمع می‌آید و همه را متفرق می‌کند؛ یکی از ماموران قمه و شمشیرهایی که هنگام درگیری مورد استفاده قرار گرفته‌اند را از داخل یک خودرو به بیرون می آورد؛ فکر اینکه با یکی از این قمه‌ها به خانه‌ات حمله کنند هم وحشت‌آور است چه برسد به اینکه واقعا این فکر عملی شود!

پلیس امنیت | پلیس پاوا , اراذل و اوباش ,

سرهنگ راستی ماجرای درگیری را شرح می دهد: "این 4 نفر نفر که دارای سابقه هستند به این جوان حمله می‌کنند و به خانه شخصی او ورود می کنند و با قمه او را مورد حمله قرار می دهند" توضیحات بیشتر سرهنگ راستی را می‌توانید در فیلم زیر ببینید؛ در این فیلم راهروی خانه که محل اصلی درگیری است دیده می‌شود، این راهرو به قدری کوچک است که راه در رویی ندارد و اگر پلیس دیر می رسد می توانست قتلگاه آن جوان باشد!

همزمان که سرهنگ راستی در حال بازسازی صحنه جرم است، متهمان هم حرف‌های او را برخلاف وجود فیلم و عکس تکذیب می‌کنند و سعی دارند با سر و صدا ترحم دیگران را جلب کنند. به سراغ کسی که متهم اصلی می روم، اسمش بابک است و 37 سال دارد، او برایم اینگونه از روز حادثه می‌گوید: " من در مغازه پشتی که مغازه دوستم بود نشسته بودم؛ آقایی که از ما شکایت کرده است (مهدی) با یکی دیگر درگیر شد و گاز اشک آور زد؛ من از مغازه به بیرون آمدم و گفتم این چه کاری هست که می‌کنید؟

مهدی با گردن کلفتی گفت: "من گاز را زدم" و از داخل خانه اش شمشیر آورد! من فقط سؤال داشتم اما او به سمت من حمله کرد؛ من هم فورا از داخل صندوق موتورم یک قمه درآوردم و به سمتش رفتم.  خودش به سمت خانه رفت و از شانه من گرفت و به سمت داخل خانه کشید!"

به ایمان که سابقه درگیری در محل به عنوان اراذل و اوباش را هم دارد؛ گفتم: "از کاری که کرده‌ای پشیمانی؟" چشمانش را روی هم فشار داد و چندباری باز و بسته کرد و گفت: " پشیمانم اما مهدی اول دعوا را شروع کرد، چرا من باید پشیمان باشم؟"

 

منبع : تسنیم
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه