ارسال به دیگران پرینت

تکرار حافظه شما را تقویت می کند

با خود حرف زدن نشانه چیست؟

علم اثبات نموده افرادی که با خودشان صحبت می کنند نابغه هستند

با خود حرف زدن نشانه چیست؟

من در طول روز با خودم خیلی صحبت می کنم چرا که این کار به من کمک می کند تا فکرم را بر روی فعالیت هایی که باید انجام دهم متمرکز کنم و بیشتر بر روی مطالعاتم تمرکز نمایم، علاوه بر این، با این کار، فکرهای نابی به ذهنم خطور می کند و لذا در کل می توانم کارهایم را به نحو احسن انجام دهم. حتی همین الان که در حال تایپ این مقاله برای شما هستم در افکارم غرق شده ام. آیا شما هم با خودتان صحبت می کنید؟ خب پس خوشحال باشید چرا که علم اثبات کرده افرادی که با خودشان صحبت می کنند نابغه هستند نه دیوانه.

زمینه تحقیق

روانشناس و محقق برجسته ی عرصه ی روانشناسی، گری لوپیان در این خصوص آزمایشی را انجام داده که در آن به 20 داوطلب، وسایل موجود در یک سوپرمارکت نشان داده شد و از آن ها خواسته شد تا موارد نشان داده شده را به خاطر بسپارند. به نیمی از این افراد گفته شد که اشیا مشاهده شده به عنوان مثال، موز و سایر اقلام را در ذهن مرور کنند در حالی که نیم دیگر نباید این کار را انجام می دادند.

در نهایت، نتیجه ی تحقیق نشان داد که  سخن گفتن با خود  به مردم کمک می کند تا در مقایسه با گروه شاهد اشیاء را 50 تا 100 میلی ثانیه زودتر به یاد آورند.

گری لوپیان در این خصوص می گوید: من اغلب در هنگام جستجوی چیزی در یخچال و فریزر یا قفسه های سوپرمارکت، موارد مورد نیازم را با خود مرور می کنم. این تجربه ی شخصی باعث شد که این آزمایش را انجام دهم. لوپیان، همراه با روانشناس دیگری، به نام دانیل سویگلی، به این نتیجه رسید که کسانی که با خودشان صحبت می کنند، نابغه هستند و دلایل زیادی را نیز برای این گفته اش بر شمرد که در زیر به آن ها اشاره خواهد شد.

تکرار حافظه شما را تقویت می کند

هنگامی که شما با خودتان صحبت می کنید، مکانیزم حسی موجود در مغزتان فعال می شود. از آنجایی که شما می توانید کلمه مورد نظر را تجسم کنید، کلمه مورد نظر سریع تر به حافظه سپرده خواهد شد و لذا به راحتی می توانید آن را به یاد آورید.

 

این کار کمک می کند تا بتوانید تمرکز خود را حفظ کنید

هنگامی که شما با صدای بلند با خود حرف می زنید، روی کار خود بیشتر تمرکز کرده و در زمان نیاز هم به راحتی موارد تکرار شده را به یاد خواهید آورد. البته، این کار تنها به شما کمک می کند که بدانید شی مورد نظرتان چیست.

به عنوان مثال، یک موز زرد رنگ است و شما می دانید که یک موز چه شکلی دارد. بنابراین هنگامی که در مورد آن با خود صحبت می کنید، مغز بلافاصله تصویر موز را در ذهنتان تجسم می کند، اما اگر ندانید که موز دارای چه شکلی است، این کار هیچ تاثیری بر روی ذهنتان نخواهد داشت.

تکرار به شما کمک می کند تا افکار خود را روشن سازید

هر یک از ما تفکرات متفاوتی داریم که اکثر آنها برای ما معنای خاصی دارند، در حالی که چنین حسی را در دیگران به وجود نمی آورند.

 

فرض کنید که از دست فردی آنقدر خشمگین هستید که احساس می کنید دوست دارید او را بکشید. آیا برای این موضوع باید به یک روان درمانگر مراجعه کنید؟ خیر. آنچه شما باید انجام دهید، این است که خودتان را در یک اتاق زندانی کنید و با خودتان در مورد این موضوع صحبت نمایید.

شما از طریق  صحبت کردن با خودتان  و بررسی جوانب کشتن فرد و حرف زدن در مورد احساس بدی که دارید آرام می شوید. این یک فکر احمقانه است و نمی توانید آن را با هر شخصی دیگری به راحتی به اشتراک بگذارید چرا که قطعا فکر می کند دیوانه شده اید.

لیندا پاپادین، در این خصوص می گوید: “این کار به شما کمک می کند تا افکار خود را روشن سازید و در تصمیماتتان قاطع و ثابت قدم باشید.

چطور دست از زیاد فکر کردن برداریم و ذهن مان را آرام کنیم؟

همه ی ما گاهی ممکن است در فکر کردن به بعضی چیزها، چه اتفاقی در گذشته و چه تصمیمی برای آینده، زیاده روی کنیم. اما بعضی افراد هستند که همیشه اسیر افکار خود هستند. شاید گاهی به خود نهیب بزنند که دیگر بس است و باید به سر کارشان برگردند اما بعد از چند دقیقه دوباره تمام آن تردیدها و افکار ناخوشایند به ذهن شان هجوم می آورد.

چطور دست از زیاد فکر کردن برداریم و ذهن مان را آرام کنیم؟
 

زیاد فکر کردن ما را از انجام کارها و رسیدگی به امور زندگی خود باز می دارد و حال روحی بدی برای ما رقم می زند. اما آیا راهی هست که دست از فکر کردن به گذشته و تردید و نگرانی در مورد آینده برداریم؟ مانند هر عادتی، نگرش هم با دشواری هایی همراه است. اما با تمرین و ممارست می توانید به مغز خود یاد دهید که متفاوت فکر کند.

۷ روشی که در ادامه درباره ی آن ها صحبت خواهیم کرد به شما کمک می کنند یاد بگیرید دست از زیاد فکر کردن بردارید و آرامش را به ذهن خود بازگردانید.

 

۱- از دور به افکار خود نگاه کنید

 

جلوگیری از زیاد فکر کردن

 

 

 
 

یکی از اجزای کلیدی مدیتیشن این است که افکاری که از ذهن تان می گذرند را فقط «تماشا کنید»، نه اینکه درگیر آن ها شوید یا سعی کنید جلوی به وجود آمدن شان را بگیرید.

 

این را درک کنید که شما واقعاً می توانید به جای اینکه در افکارتان غرق و گرفتارشان شوید، فقط شاهد آن ها باشید. میل به زیاد فکر کردن گرچه تا حدودی گرایش طبیعی ذهن انسان است (که شدت آن در هر کسی متفاوت است)، اما شما می توانید با تمرین آن را تغییر دهید.

استیو جابز، مدیرعامل سابق شرکت اپل، در اینباره گفته: «اگر فقط بنشینید و تماشا کنید، خواهید دید که ذهن تان چقدر آرام می شود… اگر سعی کنید آن را آرام کنید، فقط وضع را بدتر می کنید، در حالی که خودش به مرور آرام می گیرد و وقتی آرام بگیرد فرصت شنیدن چیزهای پیچیده تری به وجود می آید.»

 

۲- افکارتان را روی کاغذ آورید

 

یک روش برای اینکه نگذارید کنترل افکارتان از دست تان خارج شود این است که درباره ی آن مسائل با کس دیگری صحبت کنید که بتواند از زاویه ی دیگری به موضوع نگاه کند و دید دیگری به شما دهد.

اگر شرایط این کار مهیا نیست می توانید افکارتان را روی تکه ای کاغذ بنویسید.

 

این کار به شما اجازه می دهد به فرآیند تفکر خود بسیار بهتر سامان دهید. در حالی که اگر افکارتان را در ذهن تان محبوس کنید، نه تنها کاه برایتان تبدیل به کوه می شود، بلکه دائماً سراغ همان افکار می روید و بنابراین یک چیز را مکرراً و بیش از حد برای خودتان تجزیه و تحلیل می کنید.

شما می توانید یک قدم فراتر هم بروید و آن کاغذ را دور بیندازید. دانشمندان می گویند این کار آن افکار را برایتان کم ارزش می کند.

 

۳- در اوقات مشخصی فکر کردن را برای خود ممنوع کنید

 

یک روش دیگر این است که اوقات مشخصی را برای «فکر نکردن» در نظر بگیرید تا جلوی فکر کردن زیاد خود به یک موضوع خاص را بگیرید. مثلاً می توانید بعد از ساعت ۸ شب دیگر به چیزهای سخت فکر نکنید چون می تواند روی خواب تان تأثیر بگذارد.

یک روش مشابه هم زمانبندی کردن است. مثلاً ۲۰ دقیقه را در نظر بگیرید. در این مدت به خودتان اجازه دهید که نگران شوید، نشخوار ذهنی کنید یا به هر چه که دلتان می خواهد فراوان فکر کنید. بعد از آنکه وقت به سر رسید و ۲۰ دقیقه تمام شد، سراغ یک کار مفید بروید. اگر به خودتان آمدید و متوجه شدید خارج از زمان تعیین شده به مسائل فکر می کنید، به خودتان یادآوری کنید که بعداً درباره ی آن موضوع فکر خواهید کرد.

۴- حواس خود را پرت کنید

 

روش ساده ای به نظر می رسد اما در واقع سخت می توان همزمان روی دو چیز تمرکز کرد.

به همین دلیل وقت هایی که متوجه زیاده روی کردن تان در فکر کردن می شوید می توانید ورزش کنید یا سراغ یک بازی ورزشی بروید. فوران احساسات اگر با فعالیت فیزیکی همراه شود، تعادل بسیار خوبی بین آن ها برقرار می شود.

 

برای اینکه بتوانید جلوی زیاد فکر کردن خود را بگیرید، باید فعالیتی پیدا کنید که شما را جذب خود کند، به ویژه فعالیت های فیزیکی ای که با اشتغال ذهنی و تعامل اجتماعی همراه هستند، مثل بازی های ورزشی یا پیاده روی در طبیعت با یک دوست.

۵- روی کاری تمرکز کنید که حالا از عهده تان برمی آید

به جای فکر کردن دست به کار شوید تا بتوانید افسار افکاری که دائماً در ذهن تان پرسه می زنند را در دست بگیرید.

تمرکز شما نباید روی کاری باشد که باید انجام دهید، کاری که انجام نداده اید و باید انجام می دادید و چیزی که در اطراف تان در حال رخ دادن است. فقط روی کاری که حالا، هر چند کوچک، از دست تان برمی آید تمرکز کنید و بعد از آن انجامش دهید.

شما می توانید تلاش کنید افکار نگران کننده ی خود درباره ی آینده را به یک فعالیت واقعی و ملموس تبدیل کنید. مثلاً هر بار که نگران آینده می شوید، یک تصمیم کنشگرایانه بگیرید، از جای خود واقعاً بلند شوید و سراغ یک کار مفید بروید.

۶- به نظر خود احترام بگذارید

شاید یک دلیل اینکه بیش از حد درباره ی یک تصمیم فکر می کنید این است که شما به خودتان اعتماد ندارید و مطمئن نیستید که بتوانید انتخاب درستی داشته باشید.

یاد بگیرید که به عقیده ی خودتان احترام بگذارید. هر چه بیشتر به آن فکر کنید، شک و تردید بیشتری در ذهن تان شکل می گیرد.

۷- این را بدانید که امکان تغییر یک تصمیم نادرست را دارید

طبیعی است نگران این باشید که مبادا شغل اشتباهی انتخاب کنید، با فرد اشتباهی ازدواج کنید یا هنگام رانندگی مسیر اشتباهی برای رسیدن به مقصد انتخاب کنید. اما اشتباه تان فاجعه بار نخواهد آورد، بلکه در واقع فرصتی برای رشد شما خواهد بود.

این باور رایج که اشتباه کار احمق ها است، کاملاً نادرست است. اگر به اشتباه خود پی ببرید و دید خود به دنیا را اصلاح کنید، از همین جا خلاقیت و ابتکار به سراغ تان خواهد آمد.

در اغلب موارد علت زیاد فکر کردن این تصور است که قرار است یک تصمیم بزرگ و نهایی بگیرید که دیگر هرگز قابل تغییر نیست و به همین خاطر باید درست باشد. اما اگر مشکلی با اشتباه کردن نداشته باشید و این نکته را بدانید که عقاید و دانش شما درباره ی یک موقعیت به مرور زمان تغییر خواهد کرد، آزادی و آرامشی واقعی در درون خود احساس خواهید کرد.

 

با خودتان مهربان باشید | حلقه ای از دوستان خود ایجاد کنید | به عقب برگردید و به مسیر طی شده نگاه کنید

چگونه در برابر مشکلات زندگی قوی باشیم؟

10 راهکار ساده که می توانید برای گذراندن روزهای سخت به کار بگیرید

چگونه در برابر مشکلات زندگی قوی باشیم؟
 

زندگی مجموعه ای از فراز و نشیب هاست. گاهی اوقات اتفاقات خوب می افتد و ما روزهای خوبی را می گذرانیم و گاهی هم با مشکلات دست و پنجه نرم می کنیم.

در این بین روزهایی وجود دارد که روزهای سختی هستند و طبیعی است که ما در این روزها به کمی حمایت و راهنمایی بیشتر داشته باشیم.

 

من معتقدم که نحوه واکنش ما در لحظات شکست، نوع شخصیت ما را مشخص می کند. هنگامی که بتوانید توانایی خود را برای گذر از دوران دشوار بهبود بخشید، نه تنها زندگی شادتری خواهید داشت، بلکه به عنوان یک فرد موفق نیز رشد خواهید کرد.

 
 

 

 

در این مطلب از آلامتو به راهکارهایی که به ما کمک می کنند تا از این سختی ها عبور کنیم، می پردازیم. لطفا تا انتها با ما همراه باشید.

 

  1. مثبت بمانید

ویرجینیا ساتر می گوید: “زندگی آنطور که شما می خواهید پیش نمی رود، بلکه همان شکلی است که هست. این نحوه کنار آمدن شما با شرایط است که تفاوت را ایجاد می کند. “

می‌دانم که مثبت نگر ماندن از نظر شما ممکن است کلیشه‌ای به نظر برسد، اما نکته ای که در مورد کلیشه ها وجود دارد این است که به طور معمول درست هستند. مثبت ماندن تنها بخش کوچکی برای گذراندن دوران سخت است، اما در عین حال یک بخش بسیار مهم است.

 
 

 

وقتی مثبت فکر می کنید، خودتان را در بهترین موقعیت ممکن قرار می دهید تا نه تنها آن روزهای سخت و دشوار را پشت سر بگذارید، بلکه از به این صورت در این راه به فرد بهتری تبدیل شوید.

 

هنگامی که زندگی به سخت ترین حالت خودش می رسد، می توانید یکی از دو کار را انجام دهید. می توانید مثبت نگر باشید و به خودتان یادآوری کنید که در انتهای این راه نوری دیده می شود که برای رسیدن به آن باید این سختی ها را تحمل کنید، یا اینکه می توانید گوشه گیر شوید و خودتان را در موقعیتی قرار دهید که چیزی بیش از یک قربانی به نظر نرسید. این انتخاب شماست که مشخص می کند کدام یک از این دو مسیر را طی کنید.

من نمی گویم که شما هرگز نباید غصه بخورید، ناراحت باشید و یا گریه کنید. حرف من این است که شما باید به سمت درست کردن شرایط و پشت سر گذاشتن سختی ها گام بردارید.

 

  1. خلاق باشید

مواقعی وجود دارد که نمی توانید کارهای زیادی برای تغییر وضعیتی که در آن گرفتار شده اید، انجام دهید. تنها راهکار این است که با آن کنار بیایید. اما زمان های دیگری نیز وجود دارد که می توانید فعالانه برای بهبود وضعیت تلاش کنید.

در این شرایط اگر بتوانید یک قدم به عقب بردارید و چشم انداز بزرگتری از شرایط را ببینید، ممکن است چیزهایی را کشف کنید که می تواند به شما کمک کند.

 

یک مثال عالی برای خلاقیت در زمان سخت، داستان پشت آدامس ریگلی است. ویلیام ریگلی کارافرینی است که در دهه 1890 فروشنده صابون و بیکینگ پودر بود و همیشه به همه مشتریان خود آدامس رایگان می داد.

 

در روزهای اوج رکود اقتصادی متوجه شد آدامسی که در کنار محصولاتش به‌صورت رایگان به مشتریان می دهد، بیشتر از محصولات اصلی طرفدار پیدا کرده است.

در واقع مردم آدامس او را بیشتر از محصولاتی که می فروخت دوست داشتند. او در این دوران سخت تصمیم گرفت خط تولید آدامس را راه بیندازد و همین موجب موفقیت او شد. این یک بینش خلاق بود که او را از آن دوران سخت گذراند و او را به یک کارافرین بزرگ تبدیل کرد.


  1. از دوران سخت درس بگیرید

جان مکسول می گوید: “مواجهه با مشکلات اجتناب ناپذیر است، اما درس گرفتن از آنها اختیاری است”

وقتی در موقعیت سختی قرار می گیرم، دوست دارم شرایط را بررسی کنم و ببینم چه اشتباهی رخ داده است و چه کاری را می توانم متفاوت تر انجام دهم.

 

من همیشه چیزی را یاد می گیرم که به من کمک می کند و در نهایت یک تصویر واقعاً واضح از آنچه باید انجام دهم به دست می آورم. به این ترتیب اگر بار دیگر در موقعیت مشابهی قرار گرفتم، می دانم چه کار کنم تا دشواری شرایط به حداقل برسد.

وقتی که بدانید که احتمال وقوع دوباره آن شرایط بسیار ناچیز است، گذراندن دوران سختی آسان تر است.


  1. شرایط را تغییر دهید

پس از مشخص کردن نکات مهم در روزهای سختتان، لازم است تغییری ایجاد کنید. اگر این تغییر، تغییری است که می توانید بلافاصله پیاده سازی کنید، آن را انجام دهید. اما اگر چیزی است که در حال حاضر نمی توانید پیاده سازی کنید، به آن توجه کنید تا بتوانید در مواقع ضروری از آن استفاده کنید.

 
 

ما آمده ایم تا سختی ها و کشمکش هایی را که زندگی به ما تحمیل می کند، را بپذیریم، زیرا می دانیم که در پس هر یک از آنها درستی برای آموختن وجود دارد. شما بسیار انعطاف پذیرتر از آن چیزی هستید که خودتان فکر می کنید.

  1. بدانید که قدردان چه چیزهایی هستید

قدردانی از موهبت هایی که در اختیار دارید، به این معناست که به جای تمرکز بر نکات منفی، به خاطر همه خوبی های زندگی خود سپاسگذار باشید. هر روز به خودتان یادآوری کنید که چه به خاطر داشتن چه چیزهایی سپاسگذار هستید.

هرآنچه را که فکر می کنید به خاطر داشتن یا تجربه آن در زندگی سپاسگزار هستید را یادداشت کنید. یک تمرین بسیار قدرتمندتر این است که به فردی که بیشترین تاثیر را در زندگی تان دارد و در تمام دوران سخت همراهتان مانده را به خاطر آورید، سپس با او تماس بگیرید و بگویید که چقدر از داشتنش خوشحال هستید.


  1. بر آنچه می توانید کنترل کنید تمرکز کنید

برخی موقعیت ها خارج از کنترل شما هستند و مهم نیست چه کاری انجام دهید، چرا که واقعا نمی توانید چیزی را تغییر دهید. وقتی زمان و انرژی خود را بر چیزهایی متمرکز می کنید که نمی توانید آنها را کنترل کنید، موجب ناراحتی و سرخوردگی خودتان می شوید.

همچنین باعث می شوید که اوضاع حتی تیره و تارتر از چیزی که هست، به نظر برسد زیرا روی نکات منفی تمرکز کرده اید.

به جای این کار، باید بر چیزهایی که تحت کنترل شما هستند تمرکز کنید زیرا این تنها راهی است که می توانید تغییری ایجاد کنید که در واقع به شما کمک می کند. لیستی از همه چیزهایی که می توانید در این وضعیت کنترل کنید تهیه کنید و تمام تمرکز خود را به آن اختصاص بدهید.


  1. به عقب برگردید و به مسیر طی شده نگاه کنید

گاهی اوقات ما آنقدر بر روی راه متمرکز می شویم که هرگز به عقب نگاه نمی کنیم تا مسیری که تا اینجا طی کرده ایم را ببینیم. وقتی به عقب برگردید و مسیر طی شده را نگاه کنید، متوجه می شوید که پیشرفت زیادی داشته اید. به این صورت اعتماد به نفس تان نیز افزایش خواهد یافت.


  1. حلقه ای از دوستان خود ایجاد کنید

داشتن افراد مناسب در اطرافتان، یکی از مهمترین چیزهایی است که روزهای سخت را هموارتر می کند. بهتر است خودتان را با افرادی دوست داشتنی، دلسوز، صادق و در دسترس احاطه کنید.

بودن افرادی که ما را دوست دارند و به ما اهمیت می دهند، باعث می شود هیچوقت خودمان را تنها حس نکنیم و این چیزی است که روزهای سخت را قابل تحمل تر می کند.

 

صادق بودن این افراد هم مهم است. شما در این دوران به کسی نیاز دارید که بتواند در چشمان شما نگاه کند و حقیقت را به شما بگوید. صداقت آنها ممکن است همان چیزی باشد که مسیر درست را به شما نشان دهد.


  1. با خودتان مهربان باشید

قوی بودن در برابر مشکلات زندگی

برای بیرون آمادن از شرایط سخت باید مراقب خودتان باشید. در پارک قدم بزنید، ورزش کنید یا یک کتاب شگفت انگیز بخوانید. مهم نیست که چه کار می کنید، فقط کاری را انجام دهید که ذهن و بدن شما را در سطح بالاتری نسبت به غم و اندوه درگیر کند.

  1. ببخشید

اگر شخص دیگری در وضعیت بدی که شما در آن قرار دارید مقصر است، واکنش طبیعی این است که با او با عصبانیت برخورد کنید. اما اگر آن شخص را ببخشید چه می شود؟ باور کنید با بخشیدن او احساس بهتری خواهید داشت، زیرا به جای تمرکز بر احساسات منفی که نسبت به آن شخص دارید، می توانید بر حرکت رو به جلو تمرکز کنید.

وقتی ناراحتی از آن شخص همه ذهن شما را پر کرده، شما واقعاً نمی توانید این دوران سختی را پشت سر بگذارید، این فقط کار را سخت تر می کند.

گاهی نیز مسبب این سختی و اتفاقات پیش آمده خودتان هستید، در این شرایط هم به جای متهم کردن مدام خود، باید خودتان را ببخشید. فرقی نمی کند مقصر چه کسی باشد، این بخشیدن شماست که مهم است.

 

 

 

 

منبع: آلامتو
منبع : آلامتو
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۱ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    • یه ارمی ارسالی در

      منم خیلی با خودم حرف میزنم......امتحان ها رو هم فقط لازمه به کتاب نگاه کنم

      • Taeh:))))) ارسالی در

        منم خیلییی حرف میزنم گاهی تو ذهنم تصوراتی میکنم ک بلند بلند میگمشون ب نظرتون خولم؟:/

      • ناشناس ارسالی در

        به نظر من کاملا درسته .

      • Amin ارسالی در

        منم قبلا همینطوری بودم . موقع امتحان کافی بود فقط یه بار کتاب رو نگاه کنم ، اصلا هیچی رو دوبار نمیخوندم . همیشه هم شاگرد اول یا دوم بودم .

    • فری ارسالی در

      منم خیلی با خودم حرف می‌زنم و زود تصمیم گیری میکنم و مصمم هستم

      • ت ارسالی در

        منم خیلی با خودم حرف می‌زنم ولی خیلی سخت تصمیم گیری میکنم

    • آرشیا اریایی منش ارسالی در

      میگن وقتی ادم تنهاس و پر حرفهایه که دوس داشته به یکی بگه و کسی نبوده برای فرار از دست این تنهایی با خودش حرف میزنه و به مرور حس میکنه یک نفر نیس بلکه دو نفره من که فکر کنم یه هفت هشت نفری میشم به امید روزی که هیچکس برای فرار از تنهای واقعی به تنهایی مجازی روی نیاره اگه خاستین زیاد بخندین پیج منو تو شبکه اجتماعی باهم به ایدی Arshia AAj یه سر بزنید نه لایک کن نه دنبال فقد بخند پیشاپیش ممنونم از حضور گرمتون🙏🌹✋

    • سحر دهجو ارسالی در

      من زیاد با خودم حرف میزنم توی ذهنم بایکی صحبت میکنم وچون دوستی ندارم در ذهنم‌دوست پیدا کردم آیا من دیوانه ام

      • Animeotaku𓆩༢ ارسالی در

        وای منم دقیقا چون هیچ دوستی ندارم همینجوری میکنم

      • Animeotaku𓆩༢ ارسالی در

        من همیشه با خودم حرف میزنم...و الان هم فهمیدم چیزه بدی نیست

      • محدثه ارسالی در

        دقیقا

    • علیرضا ارسالی در

      واو عالی بود از همه لحاظ هم جامع بود و کامل از لحاظ خط فکر ..

    • سعید ارسالی در

      من شخصیت هایی را در ذهنم ساختم که با هر کدام با صوت واقعی در ارتباط هستم،به من چی میگن دوست من؟؟؟؟

      • فاطی ارسالی در

        منم همینم

      • 🐾 ارسالی در

        خلی خل

    • ناشناس ارسالی در

      خوبه پس فک کردم دیوانه ام 😂نگو ی نابغه ام و خودم خبر ندارم 😌

      • ناشناس ارسالی در

        دقیقا من خیلی خود خوری میکنم😐

      • نيکا محمودى ارسالی در

        منم خيلى باخودم حرف ميزنم و همه به من ديوونه ميگن 🥺😟😭 ولى مقاله ى شما رو به همه ى اونايى که منو ديوونه صدا ميزدن نشون دادم والان همه ميدونن من نابغه هستم بايد بگم که من خيلى زود و راحت تصميم گيرى ميکنم

      • نيکا محمودى ارسالی در

        منم همينطور همه منو روانى صدا ميزدن
        و تو فکر بودم که برم روانپزشکى ولى اين مقاله خيلى منو آروم کرد ممنون از نويسنده ى اين مقاله

    • ناشناس ارسالی در

      عالی

    • صادق ارسالی در

      بسیارخوب

    • ناشناس ارسالی در

      منکه مردد بودم برم روانپزشکی یا نروم. حالا فهمیدم که اوضاعم چه جوری هست. ممنونم از راهنمایی شما دانشمندان چون به خودم امیدوار شدم

    • Amir M ارسالی در

      واقعا مرسی من بعد از سه سال نشستم تمام متلب که نوشتی بودی رو خوندم اصل به این فکر نمی‌کردم که متلبو ناقص ول کنم.اگه تونستی بازم از این جور چیزا بازم بزار هم سرگرم کنندست،هم اموزنده.

    • 😀😀😀 ارسالی در

      آدم زیاد با خودش حرف میزنه انگاری داره خیال پردازی میکنه و آدم های بدبخت این کارو میکنند حرف بزنیم با خودمون امّا نه زیاد

      • ناشناس ارسالی در

        < باشه

      • ناشناس ارسالی در

    • . ارسالی در

      زر نزن نشانه افسردگیه

    • ارسالی در

      نشونه افسردگی

      • Amirking ارسالی در

        ممنون مطالب مفید و خوبی از این به بعد بیشتر با خودم حرف میزنم🤣🤣🤣

    • ستاره ارسالی در

      به به چه مطالب عالی بود.

    • من ارسالی در

      واقعا کاش میتونستم خودو رو ببخشم
      کار هر روزم سرزنش کردن خودم هست واسه خاطر مسائل جزی خودم رو زجر کش میکنم انگار مالیخولیا دارم دارم از افکار منفیم تغذیه میکنم تو ذهنم دارم خودم رو محکوم و تبرئه میکنم حتی گاهی به شکل نفر سوم واسه خودم احساس ترحم میکنم
      وحشتناکه اما الان انگار به پوچی رسیدم الان وقتی گیخواهم آرزو کنم چیزی به ذهنم نمیاد یا وقتی میخواهم دعا کنم یا قتی میگن حاجتت رو بخواه هیچی به ذهنم نمیرسه انگار فقط دارم دور خودم میچرخم بدترش اینکه مسئولیت یه زندگی هم رو دوشمه دارم کم میارم رو زانو هام نشستم و گیج میزنم کمکم کنید

    • علی ارسالی در

      این نشانه دیوانگیه تومملکت ما نابغه کجا بود

    • ناشناس ارسالی در

      نشونه نداشتم راهنما در فکر کردن نشانه نیاز به هم صحبتی نشانه تردید نشانه سر در گمی ونشانه ترس و نشانه ناتوانای در تصمیم گیری هم میتونه باشه

    • کبری ارسالی در

      اینقدر تبلیغات روی صفحه باز میشه از مطالعه حالت تهوع به آدم دست میده

    • بدون نام ارسالی در

      من با صندلی حرف میزنم طبیعی هست

    • ناشناس ارسالی در


      چقدر به ملیت خود افتخار میکنید؟+تصویر
      چقدر به ملیت خود افتخار میکنید؟ هم‌چنان در اوجیم!

      عشق؛ تنها پناه روزهای نحس کرونایی
      عشق؛ تنها پناه روزهای نحس کرونایی
      در اپیدمی ویروس کرونا سرشار از

    • گل ارسالی در

      من توی ذهنم شخصیت های زیادی ساختم و با ان ها حرف میزنم . من دیوانم؟

    • اسمعیل ارسالی در

      بیشتر به افسردگی نزدیکه چون با خود حرف زدن موجب حرف نزدن با اطرافیان میشه فرق نمی کند دوست ویا همسر ویا ..... چون کم حرفی خوب است ولی حد اندازه داره

    • نیایش ارسالی در

      من خیلی با خودم حرف میزنم انقدر که خودمم فکر میکنم دیوونه شدم ولی الان فهمیدم من یک نابغهههههه هستم و شادم دیرین دیرین دیرین و دیرین😀😀😀😀😀

    • روشا ارسالی در

      وای خدا من همیشه با خودم حرف میزنم اما نمی‌ذارم کسی بفهم چون میگن من دیوونه م نمیدونستم یه نابغه م 😍😂

    • فاطمه 🖇❤ ارسالی در

      پس من دیوانه نیستم
      🤣🤣

    • مصطفی ارسالی در

      مقاله خوبی بود
      چند نکته بود بنظرم درست بشه بازم بهتر میشه
      در زبان فارسی نحو احسن نداریم
      میشه بهترین حالت
      لذا هم عربیه

    • ناشناس ارسالی در

      با سلام‌‌ و خسته نباشید، من تا امروز که این مطلب رو مطالعه نکرده بودم خیلی غصه می خوردم چون فک می کردم دارم دیونه میشم از بس که با خودم حرف میزنم بخصوص در این سه سال اخير که تنها زندگی میکنم ولی الان که این مطلب رو خوندم خیالم راحت شد و تشکر میکنم از شما بابت این مطلب مفید تون مرسی 🙏🌹🙏🌹🙏🌹

    • ناشناس ارسالی در

      این از روی کتاب انجمن معتادان گمنام کپی شده

    • ناشناس ارسالی در

      خیلی عالی بود دمتون گرم
      ولی من کسی را ندارم باهاش حرف بزنم 😣 برای همین همیشه افسرده و گوشه گیر هستم و نمیتونم بیرون بیام

    • ناشناس ارسالی در

      خیلی خوب بود

    • . ارسالی در

      تموم شد ، خیلی تاثیر گذار بود.

    • ستاره ارسالی در

      سلام.این روش که روی کاغذبنویسم وبعدمچاله کنم بندازم سطل آشعال خیلی خوبه آدم آروم میشه.امتهان کنید

      • ناشناس ارسالی در

        موافقم باهاتون

    • حدیث ارسالی در

      سلام من دائم در حال فکر کردنو خیال بافیم توذهنم کلی ادم ساختم که باهاشون زندگی میکنم در حدی گاهی اوقات زندگی واقعی و خیالی رو باهم اشتباه میگیرم .کاربدی میکنم?

    • ناشناس ارسالی در

      تمام انسانها با خود حرف می‌زنند
      و این شکاف شخصیتی است که
      جامعه ایجاد کرده
      تقریباً همه نوعی دیوانگی را در خود دارند
      با خود حرف زدن یعنی دو نفر و چند نفر بودن در ذهن و این را شما نبوغ میدانید!
      خدا نجاتتان بده

    • مبینا ارسالی در

      من از بس جلوی آینه با خودم هر حرف میزنم که خانواده میگن دیوانه میشی ؛
      من هر روز جلوی آینه برنامه اجرا میکنم😂😂
      خیلی لذت بخشه خدایی 👀😁

    • ناشناس ارسالی در

      عااااالی بود واقعا حرف نداشت

    • ناشناس ارسالی در

      این موضوع را. ۲۵ سال پیش. توی یک مجله علمی. خونده. بودیم. البته. به جای. مطلب. حرف زدن با خود. گفته شده. بود. که. صوت. در. هنگام. خوروج از. دهان. در فضا. معلغ. میماند. و زمانی که شما. به. آن. کلمه. فکر میکنید. از. فضای اطراف. به ذهن. خطور میکنه. و اون مسئله به یاد انسان. میاد مثال. اگر چیزی را دارید مخفی. میکنید. با صدای بلند. نام آن متاع و جایش را. تکرار کنید. تا در صورت مرور زمان. که. فراموش. شد. به محض.فکر کردن. به آن متاع. محل اختفای آن. به. یادتان. بیاید.

    • Yahya75 ارسالی در

      بشخصه دیدم که آدم های باهوش بیشتر درگیر مسائل و مشکلات روحی میشوند ولی این که آدم با خودش خلوت کنه و حرف بزنه اصلا نه جالبه و نه ربطی به هوش داره در اصل یک روش تدافعی ذهنی میباشد که برای رفع مشکلات روحی و روانی بوجود امده که دامن بیشتر ما جوان ها رو گرفته و بهترین راه برای اذبین بردن این بیماری حذف افراد سمی و خواندن کتاب های مفید و ورزش و هر راهی که به بهبود وضعیت جسمانی و روحی بیانجامد نه قرصی کمک میکنه نه روانپزشک در اصل شیوه زندگی مهمه حتی خورک آدم هم بسیار در خلق و خو تاثیر گذاره...

    • ناشناس ارسالی در

      من بعضی وقت ها تو ذهنم با یه کسایی حرف میزنم انگار که جلوم ایستادند و داریم با هم حرف میزنیم . منظورم کسایی هست که واقعا وجود دارن مثل کسایی که دوسشون داریم . خواستم بگم منم دیوونه ام؟

    • Dorsa ارسالی در

      من انقدر با خودم حرف میزنم که وقتی به خودم میام میببینم 3 یا 4 ساعته دارم حرف میزنم 😂

      الان فهمیدم من یه نابغم (:

    • مهشید ارسالی در

      هر حرف زدنی خوب نیست! مثلا یه سری ها با خودشون چرت و پرت بلقور میکنن و با خودشون اینطوری حرف میزنن! ولی اگه منظورتون مثلا حرف زدن برای اینکه بگم چیکار کنم امروز رو چطور برنامه ریزی کنم بعد اینکار اینکارو میکنم و.... اره خوبه چون به قول شما باعث سازمان دهی مغز میشه و یجور برنامه ریزی طوره من خودم هم همینطوریم

    • وحید ارسالی در

      ی روش دارم من برا خودم شاید ب درد بقیه هم بخوره
      راحت دراز بکشید و چنتا نفس عمیق بکشید بعد اصلا تکون نخورید خودتونو ی شی ثابت در نظر بگیرید بعد سراغ افکارتون برید چشماتون باز باشه بهتره چون افکار کمی میاد سراغتون بعد تو مغزتون بگید که ب هیچی فکر نکن چند بار تکرار کنید بعد کلا اصلا با خودتون هم حرف نزنید سعی کنید ب چیزی فکر نکنید
      اولش سخته ولی بعدا نتیجه بهتری داره الان من هرموقع بخوام میتونم بدون هیچ کار خاصی مغزمو خالی کنم

    • تارابارانی ارسالی در

      ممنون من خیلی زیاد باخودم حرف میزدموافکار منفی داشتم مرسیخوب شدم

    • Sh.s ارسالی در

      خیلی ممنون به خاطر این مقاله تا قبل این فک میکردم خلم بعد تازه به خل بودنم افتخار میکردم
      که این دیگه خل بودنم رو قطعی میکرد

    • محدثه ارسالی در

      من با خودم حرف میزنم چون نمیتونم اون حرف هارو به بقیه بزنم کسی به حرفام گوش نمیده🥺🥺🥺🥺

    • Earth ارسالی در

      سلام
      چه جالب من همیشه با خودم صحبت می کنم مخصوصا جا هایی که آرام باشه اسم اون یکیه خودم هم earth هست بچه خوبیه😂😂

    • ناشناس ارسالی در

      اگر اینجور که شما میگید باشه😂
      من باید انیشتین باشم😂😂

    • ناشناس ارسالی در

      باحاله واقعا از اونی که این مطلبو نوشته ممنونم باعث شد برای لحظاتی هم که شده یه حس خوب داشته باشم منم با آینه حرف میزنم با خودم با در و دیوار و هر چیزی که بشه گاهی اوقاتم حالم خیلی بَده وقتی خونمون خالیه میشینم انقد میخندم تا واقعا خندم بگیرم ظاهری خیلی شادم‌ دارمو و همه رو شاد میکنم همیشه هم شاگرد اولم نمیدونم دیونم یا نابغه😂🐣

    • ناشناس ارسالی در

      من همیشه با خودم حرف میزنم در هر شرایطی انگار در عالمی دیگری به سر می برم در ذهن خودم دنیای دیگری دارم همه هم به من میگن روانی واقعن جالبه یعنی نابغه ام😎😍

    • N ارسالی در

      سلام من هم با خودم حرف میزنم ولی فکر نکنم اینجوری باشه

      • ناشناس ارسالی در

        ایا کسی هست که با خودش حرف نزنه

    • ستایش ارسالی در

      من در هر دقیقه با خودم حرف میزنم حس میکنم که یه دوستی دارم که در کنارم هست حتی تو مهمانی

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه