ارسال به دیگران پرینت

پیام امضا نکردن لیست اصلاح‌طلبان توسط خاتمی/کارگزاران از رفتار آیت‌الله هاشمی عبرت بگیرد

ناصری: اصلاح‌طلبان باید حضور در ارکان قدرت را فراموش کنند

عبدالله ناصری، چهره سیاسی اصلاح طلب می‌گوید: اگر اصلاح طلبی برای انتخابات ۱۴۰۰ خیز برداشته و نگران ردصلاحیت است، بله، مجبور است مماشات و خودسانسوری کند.

ناصری: اصلاح‌طلبان باید حضور در ارکان قدرت را فراموش کنند

فتح سنگر به سنگر متوقف شد. هفتم اسفند ۹۴ اصلاح طلبان که در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ خود را پیروز میدان دیده بودند، با شعار گام دوم وارد انتخابات مجلس شدند و در شهر تهران ۳۰ بر هیچ در برابر رقبای اصولگرا به پیروزی رسیدند. گام سوم آنها انتخابات اردیبهشت ریاست جمهوری ۹۶ و پیروزی دوباره حسن روحانی و البته شورای شهر بود. با این حال آنچه فتح سنگر به سنگر تعبیر می شد در دوم اسفند ۹۸ متوقف شد و اصلاح طلبان حالا ۳۰ بر هیچ در برابر اصولگرایان شکست خوردند و جز تعداد اندکی از صندلی های مجلس مابقی به اصولگرایان رسید.

این بار نه سیدمحمد خاتمی تکرار کرد و نه اصلاح طلبان انتظار مشارکت در انتخابات و رای به این جریان سیاسی را داشتند. اما آیا اصلاح طلبان باید تغییری در خود به وجود بیاورند تا دوباره کامیاب شوند؟ آیا نتیجه انتخابات مجلس اخیر مقدمه بازسازی در جریان اصلاح طلب است؟ عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاح طلب و عضو شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات معتقد است بهترین زمان برای بازسازی در این جریان فرا رسیده است. او تاکید دارد اصلاح طلبان باید برای بازسازی این جریان حضور در ارکان قدرت را فراموش کند. بنا به گفته این چهره اصلاح طلب این حرکت خاتمی که پای لیستی را در دوم اسفندماه امضا نکرد پیام مهمی بود که باید درک کرد.

آقای ناصری! قبل از انتخابات بحث بازسازی جریان اصلاحات مطرح بود. برخی اصلاح طلبان حتی معتقد بودند نباید تحت هر شرایطی وارد انتخابات شوند و انرژی خود را باید صرف بازسازی این جریان کنند. نتیجه ای هم که در انتخابات رقم خورد یک خطر بسیار جدی برای جریان اصلاح طلب به حساب می آید. آیا زمان بازسازی جریان اصلاحات فرا رسیده است؟

در یکی دو سال اخیر –بعد از دی ماه ۹۶- دو قطبی جدیدی با عنوان دوقطبی حاکمیت- جامعه مدنی شکل گرفته است. بهترین زمان برای بازسازی مدنی جریان اصلاحات و تغییر رفتار سیاسی است. شعاری که دی ماه ۹۶ داده شد یعنی "اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا" شعار همه جامعه مدنی نبود اما بازتاب دهنده یک واقعیت بود. آن واقعیت همین دوقطبی جدید است.

اینکه خاتمی پای لیستی را در دوم اسفند امضا نکرد مهم بود

کنشگران سیاسی، احزاب و اکثریت مردم - دست کم آن ۶۰ درصدی که در انتخابات مجلس شرکت نکردند، جریانات و کنشگران سیاسی را بر اساس این دوگانه و دوقطبی جدید ارزیابی می کنند. نمی شود اصلاح طلب بود اما نسبت به حوادث آبان ماه یا سقوط هواپیمای اوکراینی موضع انفعالی یا جناحی داشت و یا مثلا نگرش و نحوه ی اجرا و نظارت انتخابات مجلس را پذیرفت. البته من معتقدم برای بدنه سیاسی هزینه به مراتب بالاتر از حوادث ایام بعد از انتخابات ۸۸ خواهد بود. اما کنشگران اصلاح طلب باید تکلیف خودشان را روشن کنند. 

اگر اصلاح طلبی برای انتخابات ۱۴۰۰ خیز برداشته و نگران ردصلاحیت است، بله، مجبور است مماشات و خودسانسوری کند. من به صراحت می گویم نه آقای جهانگیری، نه آقای عارف و نه آقای روحانی هیچ کدام از آقای هاشمی رفسنجانی بزرگتر نیستند.آقای هاشمی بعد از ۸۸ تغییر رفتار معمولی داد.این نکته را هم عرض کنم که با توجه به مشی همراهی اعتدالی با مردم که از آقای خاتمی سراغ داریم من به عنوان یک اصلاح طلب نقشی بیش از این از او توقع ندارم این که آقای خاتمی برای انتخابات دوم اسفند پای لیستی را امضا نکرد بسیار مهم بود. من و امثال من باید از این کار آقای خاتمی جهت گیری او را درک کنیم.

برخی رجال اصلاح طلب خود را پشت سر رئیس دولت اصلاحات مخفی کردند

بعضی از دوستان اصلاح طلب چون به نظرم خوف این را دارند که صریح و شفاف وارد جامعه مدنی شوند و موضع گیری کنند خودشان را پشت سر آقای خاتمی مخفی می کنند. آقای خاتمی به عنوان یک رهبر جبهه اصلاحات، رئیس مجمع روحانیون مبارز، هشت سال رئیس جمهور کشور و سالها وزیر موضع خود را بارها نسبت به نظام سیاسی اعلام کرده است. به نظر من دوستان اصلاح طلب باید جرات کنند که موقعیت خودشان را در درون این جامعه بیان کنند. حالا این موقعیت شفاف یا مثل موضع گیری آقای تاجزاده است که به صراحت می گوید من این انتخابات را به رسمیت نمی شناسم و رای نمی دهم یا از جنس موضع گیری شفاف آقای بهزاد نبوی است که می گوید تحت هر شرایطی باید در انتخابات شرکت کرد. این نکته مهم است که آقای نبوی شفاف و صریح موضع خود را بیان می کند اما بعضی از رجال به اصلاح طلب خودشان را پشت آقای خاتمی یا ... مخفی می کنند. 

بهترین زمان برای بازسازی جریان اصلاحات است

بازسازی مدنی باید درون جبهه اصلاحات بیفتد و الان بهترین موقعیت است، مخصوصا در چهار پنج ماه اخیر این دوگانه و دوقطبی بسیار بسیار قدرتمند شده است. تازه ترین مثال خبر دو سه روز پیش است. اگر دولت کفایت داشته باشد و عناصر قوی در کابینه باشد و مجلس هم نمایندگان با کفایت کاردان داشته باشد که به فیلتر نظارت استصوابی نخورده باشند لزومی ندارد که برای بودجه ۹۹ حکم حکومتی بگیرند. ساختار مدیریتی و نظام اجتماعی به گونه ای است که مردم آن را به صورت یک مجموعه و یک پکیج می بینند. لذا مواضع کنشگران نظام سیاسی چه اصلاح طلب و چه اصولگرا باید شفاف باشد؛ اصلاح طلب باید از نوع تاجزاده باشد و اصولگرا هم در نوع عماد افروغ و محمد مهاجری؛ دیگر نمی شود در لفافه با مردم صحبت کرد.

برخی احزاب اصلاح طلب به قدرت چسبیده اند و اراده ای برای بازسازی ندارند

این اراده برای بازسازی در بین همه گروه های جبهه اصلاحات وجود دارد؟

من آن را می بینم. من احزاب سیاسی را در جبهه اصلاحات دو دسته کرده ام. احزابی مثل توسعه ملی، اتحاد ملت، انجمن اسلامی جامعه پزشکی  و حتی اعتماد ملی با موضع گیری هایشان آمادگی این تحول را دارند. البته احزابی هم هستند که کاملا به مناسبات قدرت چسبیده اند و من در واقع آنها را احزاب نمی بینم.

بازسازی مدنی باید درون جبهه اصلاحات بیفتد و الان بهترین موقعیت است، مواضع کنشگران نظام سیاسی چه اصلاح طلب و چه اصولگرا باید شفاف باشد؛ اصلاح طلب باید از نوع تاجزاده باشد و اصولگرا هم در نوع عماد افروغ و محمد مهاجری؛ دیگر نمی شود در لفافه با مردم صحبت کرد.از انشعاب در جبهه اصلاحات نباید ناراحت بود

من در مصاحبه های قبلی ام گفته ام که انشعاب جبهه گسترده سیاسی اصلاحات اجتناب ناپذیر است و نکته مهم این است که از این انشعاب نباید ناراحت بود. این طبیعت کار کنشگری سیاسی اجتماعی در جامعه غیرتوسعه یافته ایران است و در ساختار حکومت مان نیز هزینه اش بالاست. آدم های به اصطلاح اصلاح طلب باید مواضع خودشان را نسبت به جامعه مدنی شفاف کنند. به میزانی که مواضشان نسبت به جامعه مدنی شفاف تر شود، خود به خود نسبت به حاکمیت نیز شفاف تر خواهند بود. 

اصلاح طلبان باید حضور در ارکان قدرت را فراموش کنند

نسبت این بازسازی با انتخابات چیست؟ آیا امکان دارد این بازساری برای نمونه در همین یک سال و اندی که تا انتخابات ۱۴۰۰ مانده است انجام شود؟ این گونه که شما فکر می کنید اگر این بازسازی صورت بگیرد آیا دغدغه ردصلاحیت و شکست در انتخابات هم برای اصلاح طلبان کمتر خواهد شد؟

اصلاح طلبان اگر بخواهند اساسا تغییر رفتار دهند - که باید بدهند - چاره ای ندارند که امر انتخابات و الزاما حضور در ارکان قدرت را فراموش کنند. آنها باید رسالت حقیقی خود را نسبت به جامعه مدنی مشخص کنند و صریحتر و با صراحت بیشتر سخن بگویند.

اصلاح طلبی که می خواهد برای انتخابات ۱۴۰۰ خیز بردارد مجبور به خودسانسوری است

اگر اصلاح طلبی برای انتخابات ۱۴۰۰ خیز برداشت و نگران ردصلاحیت است، بله، مجبور است مماشات و خودسانسوری کند. من به صراحت می گویم نه آقای جهانگیری، نه آقای عارف و نه آقای روحانی هیچ کدام از آقای هاشمی رفسنجانی بزرگتر نیستند.

حزب کارگزاران از رفتار آیت الله هاشمی عبرت بگیرد

آقای هاشمی بعد از ۸۸ تغییر رفتار معمولی داد، ۹۲ هم ردصلاحیت شد و بعد هم همان مسیر را ادامه داد. به نظر من کارگزاران و همه کسانی که نگاهشان به انتخابات است و از این منظر روابط خودشان را با حکومت تنظیم می کنند خوب است که لااقل از رفتار بعد از ۸۸ آقای هاشمی عبرت بگیرند. 

یک سوال اینجا پیش می آید که تکلیف اصلاح طلبان با آقای خاتمی چه می شود؟ شما می گویید اصلاح طلبان باید انتخابات را فراموش کنند. اما از طرفی هم مشاهده می کنیم آقای خاتمی با وجود آنکه در این انتخابات تکرار نکردند و از هیچ لیستی حمایت نکردند اما شخصا پای صندوق رای حاضر شدند.  

آقای خاتمی معتقد است که اگر مر همین قانون اساسی اجرا شود و از اصول آن غفلت نشود شرایط مملکت خیلی اصلاح می شود. اما اصلاح طلبانی مثل تاجزاده که به عنوان نزدیک ترین آدم ها به آقای خاتمی شفافتر بیان می کنند می گویند این عملا امکان پذیر نیست و محال است؛ کشور راهی جز اصلاح بنیادی قانون اساسی ندارد. اتفاقا من هم از این دسته هستم. 

اینکه خاتمی بیانیه هایی از جنس موسوی و کروبی بدهد، انتظاری واهی است

شاید بتوان این سوال را روزی از آقای خاتمی پرسید که متناسب با تغییر رویکرد اصلاح طلبان فراگیر از جمله حزب متبوع خودش مجمع روحانیون مبارز، آیا شفاف و صریح تر وارد میدان کنشگری خواهد شد؟ من معتقدم که آقای خاتمی بعد از ۸۸ نشان داد که در کنار جامعه مدنی است و همه محرومیت ها را به جان خرید و هزینه های این را پرداخت می کند. 

بعضی از دوستان اصلاح طلب چون خوف این را دارند که صریح و شفاف وارد جامعه مدنی شوند و موضع گیری کنند خودشان را پشت سر آقای خاتمی مخفی می کنند. آقای خاتمی هیچ گاه بنا ندارد که با صندوق رای قهر کند. اگر بحث این است که بعضی جریانات و مخصوصا جوانان پیشرو و تحول خواه این انتظار را دارند که آقای خاتمی اپوزیسیون خیلی شفافی شود و مثلا بیانیه هایی از جنس آقایان موسوی و کروبی بدهد این انتظار، انتظار واهی است. آقای خاتمی آقای خاتمی است و من معتقدم از تحولات جامعه تصویر روشنی دارد و اگر بعضی از احزاب و شخصیت های اصلاح طلب خودشان را پشت سر آقای خاتمی مخفی نکنند و شفاف تر موضع بگیرند و حضور اعلام کنند، هیچ نگرانی بابت رهبری جبهه اصلاحات نخواهد بود.

خاتمی نگفته که رهبر جریان اصلاحات است

به این نکته هم توجه کنید که آقای خاتمی هیچ وقت نگفته است که من رهبر جبهه اصلاحات هستم. در این انتخابات اخیر هم خودش در همه جلسات اعلام کرد که من رای می دهم اما به هیچ شخص هم توصیه رای دادن و حمایت از لیستی را نکرد. 

 

منبع : خبر آنلاین
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه