|
کد‌خبر: 218053

سریال درام جنایی فاطما‌ | اوتیسم

“فاطما” روایتی متفاوت تر از فیلم هایی که تاکنون دیده اید

فاطما، داستان زنی تنها در استانبول است که نه گذشته‌ای برای پناه بردن دارد و نه در میان شلوغی‌های شهر آینده‌ای برای خود متصور است.

سریال درام جنایی فاطما‌، داستان زنی است که پسر مبتلا به اوتیسمش را به تازگی از دست داده است. شوهرش که مدتی زندانی بوده‌، بعد از پایان دوران محکومیت، ناپدید شده است و فاطما‌، در آلونکی اجاره ای زندگی می کند. خانه ای که بعد از مرگ پسرش به همان سر و شکل سابق مانده است؛ اسباب بازی هایی که روی هم چیده شده اند، بالش هایی که روی هم مثل برج بالا رفته اند…

درست همان جور که اوئوز‌، پسر مطرود فاطما دوست داشت. پسر خردسالی که نه در مدرسه جایی داشت، نه کسی حضورش را تحمل می کرد و نه حتی پدرش اهمیتی برای او قائل بود.

 

فاطما نظافتچی است. او گه گداری خانه یک پیرمرد نویسنده را رفت وروب می کند ولی کار اصلیش این است که لباس خدمه یک بازار بزرگ در استانبول را به تن کند و شبیه به همه خدمه دیگری که هرگز به چشم کسی نمی آیند، مثل شبحی بی اهمیت، کثیفی های به جا مانده از رفت وآمدها، رد گلی کفش ها و ته مانده غذاهای به جا مانده روی میزها و خلاصه آلودگی های زندگی روزمره دیگران را تمیز کند.

خشم سرکوب شده فاطما

او سرگردان به دنبال شوهرش ظفر است. از هر کسی که می شناسد سراغش را می گیرد و ظاهرا تنها کسی است که دنبال او می گردد. فاطما می خواهد خبر مرگ پسرشان را به ظفر بدهد و همدردی برای خودش پیدا کند. او تنها است، در معرض خشونت، با خشمی سرکوب شده و اندوهی فروخورده.

 
 

در آخرین تلاش هایش برای یافتن رد و نشانی از ظفر، سراغ مردی می رود که ظاهرا ظفر به جرم مضروب کرد او زندانی شده بود. خشم سرکوب شده فاطما سر باز می کند و او تمام نیرویی را که مدت ها برای دفاع از خودش جمع کرده بود، رها می کند. دست فاطما به خون کسانی آلوده می شود که هر یک به نحوی خطری برای او و مانعی برای رسیدن به ظفر هستند یا کسانی که فاطما آن ها را به نحوی در مرگ پسرش مقصر می داند.

چه کسی از زنی تحقیرشده که فرزندش را به تازگی از دست داده‌، خشمگین‌تر است؟

پیرمرد نویسنده در حال نوشتن داستان زنی به نام فاطما است که مرتکب قتل می شود و داستان فاطما به موازات قصه پیرمرد روایت می شود، اما رمان چیزی کم دارد و آن دلیلی برای تبدیل شدن زن معصوم و نامرئی داستان به قاتلی زنجیره ای است.

برای فاطما، این دلیل، زخم هایی ترمیم نشده از گذشته و تنها ماندنش با این زخم ها است. زخم هایی که در جریان رها شدنش توسط ظفر و از دست دادن پسرش و همین طور تنها ماندن در مواجهه با تبعیض و خشونت های جامعه ای مردسالار سر باز کرده است و او را وادار می کند که در مواجهه با خشونت، خودش هم دست به خشونت بزند.

کسی باور نمی کند که فاطما ییلماز، زنی که سکوت و اندوهی عمیق در خطوط چهره اش هم پیداست (بورجو بیریجیک بازیگر نقش فاطما، نمایشی خوب از این شخصیت ارائه می دهد)‌، قادر باشد دست به خشونت بزند. دیگران معتقدند که فاطما نامرئی است، کسی به او توجهی نمی کند و کسی به او مشکوک نمی شود. او می تواند مردی را بکشد، و بدون اینکه کسی او به او شک کند، دوباره لباس فرم بپوشد و زمین را جارو کند و شیشه ها را برق بیندازد.

به دنبال انتقام

فاطما در جریان جست وجوهایش درمی یابد که ظفر، در حقش جفا کرده است و در این میان، خود را بیش از پیش تنها می یابد. او همچنان به دنبال ظفر است، اما این بار به دلیلی دیگر. او می خواهد از ظفر انتقام بگیرد. او خواهری دارد که ارتباط خوبی با هم ندارند، اما در انتها، خواهرش از او می خواهد که از تجربه مشترکشان در گذشته با هم حرف بزنند. زخم های به جا مانده از کودکی و ظلمی که به آن ها روا شده را ببینند و دست از فرار بکشند. اما فاطما پیش از این، راهش را برای مواجهه با آن زخم ها و تبعیض هایی که سال ها در برابرشان سکوت کرده بود، یافته است. راهی که البته عاقبت درخشانی برای او ندارد.

گرچه در روایت، سوالاتی برای مخاطب بی جواب می ماند و گاه برخورد پلیس با ماجرا، کمی غیر قابل باور به نظر می رسد، اما این سریال ترکی نتفلیکس، به وضوح کیفیتی بسیار متفاوت در قیاس با سریال های ترکی دیگری دارد که احتمالا برای مخاطب ایرانی آشنا است.

سریال فاطما، هرچند در ظاهر روایتی است از زندگی دشوار یک زن در ترکیه، اما برای مخاطب جهانی هم این همانی و هم ذات پنداری دارد. روایت فاطما این است که زن بودن در ترکیه سخت است، اما از جهات مختلف، در باقی نقاط دنیا هم همین است.

 

 

source: وقت صبح