ارسال به دیگران پرینت

در گفت و گوی «۵۵ آنلاین» با «محسن کرکِه آبادی»؛ کارشناس بازار سرمایه بررسی شد

پیامدهای احتمالی تصمیمات سران قوا راجع به بورس | دولت در سقف قیمتی، سهام شرکت های پالایشی را فروخت | افزایش غیر منطقی قیمت برخی سهام بورسی تا 10 برابر

کرکه آبادی: متاسفانه هر روز مسئولان بورس، تصمیم می گیرند. در ادامه، آن تصمیمات را اجرا می کنند و بعد از یک مدت هم، خودشان می فهمند که آن تصمیمات اشتباه بوده و آنها را لغو می کنند

پیامدهای احتمالی تصمیمات سران قوا راجع به بورس | دولت در سقف قیمتی، سهام شرکت های پالایشی را فروخت | افزایش غیر منطقی قیمت برخی سهام بورسی تا 10 برابر

55 آنلاین- بورس تهران بعد از صعودهای بی سابقه سال های 1397، 1398 و سال 1399 و ثبت رکورد بیش از 300 درصدی در چند ماهه نخست سال 1399، از محدوده 2 میلیون و 78 هزار واحد در سال 1399، به کمتر از یک میلیون و 200 هزار واحد فعلی رسیده و نیمی از آن 300 درصد رشد سال گذشته را از دست داده است.

در هفته های اخیر، فعالان بورس و بازار سرمایه، نامه های جداگانه ای به سران قوا نوشتند و پیشنهاداتی را برای طرح در جلسه شورای عالی سران قوا پیشنهاد دادند. در نهایت جلسه سران قوا در روز دوشنبه 13 اردیبهشت 1400 برگزار شد و اقدام به تصمیم گیری راجع به بورس و تقویت آن کرد.

در گفت و گوی «55 آنلاین» با محسن کرکِه آبادی- کارشناس بازار سرمایه- تحولات روزهای اخیر بورس تهران و آثار و تبعات تصمیمات شورای سران قوا، مورد کند و کاو قرار گرفته است.

*****

*در هفته های اخیر، برخی کارشناسان و فعالان بازار سرمایه، نامه هایی به سران قوا نوشته و خواستار مداخله شورای عالی سران در بورس شدند و در هر یک از این نامه ها، پیشنهاداتی مطرح شد. در نهایت جلسه سران قوا با تاخیر و در روز دوشنبه 13 اردیبهشت ماه امسال برگزار شد و روز سه شنبه تعطیل رسمی بود. 

در روز چهارشنبه 15 اردیبهشت، شاخص کُل بورس تهران به صورت مثبت و با حدود 5 هزار واحد مثبت به کار خودش پایان داد و به یک میلیون و 172 هزار واحد رسید. به نظر شما، آیا تصمیمات شورای هماهنگی سران قوا، واقعاً تاثیر مشخصی بر بورس داشت و این مثبت شدن شاخص بورس، به خاطر همان تصمیمات بود؟

-اولاً من با حدود 80 درصد از آن کارشناسان بازار سرمایه که به سران قوا، نامه نوشته بودند آشنا هستم و دیدگاه آنها را می دانم. به طور کُلی، مداخله یا تصنعی کردن بازار، به نفع بازار نیست.

البته من فکر می کنم منظور از مداخله مورد نظر آن کارشناسان در نامه به سران قوا، این است که سران قوا دخالت کنند تا مسئولان بورس اینهمه قوانین سرخود و یک شبه وضع نکنند.

برای مثال، به طور مکرر دامنه نوسان قیمت بورس تغییر داده شد. در حالی که برخی مولفه ها، باید اصلاً در بازار نامحدود باشد. به جای این که بازار ما به سمت نامحدود شدن و طبیعی تر شدن برود، مسئولان بورس تصمیمات یک شبه اتخاذ می کنند.

متاسفانه هر روز مسئولان بورس، صبح از خواب بیدار شده و تصمیم می گیرند. در ادامه، آن تصمیمات را اجرا می کنند و بعد از یک مدت هم، خودشان می فهمند که آن تصمیمات اشتباه بوده و آنها را لغو می کنند.

نظر کارشناسان این است که مسئولان، اینقدر دخالت نکنند و بازار را تصنعی نکنند. این مثبت شدن شاخص بورس، هیچ ربطی به تصمیمات سران قوا ندارد. اگر قرار بود سران قوا، تصمیم خاصی اتخاذ کرده و بتوانند بازار را به سمت مثبت برگردانند، خیلی زودتر این کار را انجام می دادند.

در حال حاضر، اکثر سهم های بزرگ که در روز چهارشنبه هفته جاری، باعث مثبت شدن شاخص بورس شدند، از نظر عوامل بنیادی، الان در کف قیمتی هستند. 

الان نسبت «قیمت هر سهم» به «سود هر سهم» صنعت فلزی در حد 4 یا 5 است یعنی 4 سال یا 5 سال زمان می بَرد که سرمایه از طریق بازدهی به دست آمده برگردد. این مقدار بازدهی، جدا از سود نقدی سهام است که در خرداد و تیر ماه باید تصویب شود و به سهامداران داده شود.

همچنین نسبت قیمت به سود یا درآمد صنعت اوره و متانول 6 یا 7 است یعنی از نظر نسبت قیمت به سود و درآمد، بازار خیلی جذاب شده و به نوعی به اشباع فروش می رسد. از طرفی، بازار می بیند که حتی با توافق ایران با کشورهای دیگر، قیمت دلار ریزش شدید نخواهد داشت.

البته برخی مسئولان و بازاری ها، به نوعی دچار توهم شده بودند که نرخ دلار به 15 هزار و 16 هزار تومان کاهش پیدا می کند. در حالی که به نظر من، قرار نیست نرخ دلار به زیر سطح 20 هزار یا 19 هزار تومانی برسد. 

وقتی که قرار نباشد نرخ دلار به آن شدت ریزش کند در نتیجه به نظرم، الان قیمت های سهام، فوق العاده جذاب هستند. به همین دلیل، بازار می تواند مثبت تر از روز چهارشنبه هفته جاری باشد مگر این که چیزهای پشت پرده ای باشد که ما خبر نداشته باشیم و نرخ دلار کمتر از 19 هزار و 18 هزار تومان شود.

*آقای روحانی رئیس جمهور در دی ماه سال گذشته گفتند که حتی اگر یک روز همان 7 میلیارد دلار پول نفت مسدود شده ایران در کره جنوبی آزاد شود فردای آن نرخ دلار 15 هزار تومان می شود. 

-آقای روحانی که در این هشت سال خیلی وعده دادند. لااقل در بازار ما این طور بوده که هر دفعه آقای روحانی اظهار نظر کرده، عکس آن اتفاق افتاده است یعنی ایشان مشهور شدند به این که هر چیزی که می گویند عکس آن اتفاق می افتد.

به نظر می رسد حرفی که آقای روحانی زده، از نظر جوی و روانی بوده که این احتمال را مطرح کرده اند. در حالی که از نظر اقتصادی و در عمل، به نظر من و به نظر خیلی از کارشناسان، ریزش شدید نرخ دلار به زیر سطح 19 هزار و 18 هزار تومانی ممکن نیست.

*شاخص کُل بورس تهران در روز چهارشنبه حدود 5 هزار و 200 واحد مثبت شد ولی شاخص هم وزن بورس، منفی شد. این تفاوت نشان می دهد که الان هم شرکت های بزرگ خریدار دارند؟

-بله، دقیقاً همین طور است. وقتی شاخص کُل، مثبت و شاخص هم وزن، منفی می شود یعنی سهم های بزرگ، مثبت شده اند و سهم های کوچک، همچنان منفی بوده اند. چون شاخص هم وزن، وزن تمام شرکت های بورسی را به طور برابر در نظر می گیرد.

در حالی که شاخص کُل بورس به شرکت های بزرگ، وزن می دهد. چون نسبت قیمت به درآمد سهم های بنیادی، جذاب تر بوده، این شرکت ها خریدار داشته و مثبت شده اند. در مقابل، برخی سهم های کوچک که قبلاً رشد شارپی و رشد بی حساب و کتاب کرده بودند، همچنان منفی می خورند. به همین دلیل، این وضع باعث می شود، شاخص کُل مثبت شود و شاخص هم وزن نیز منفی شود.

*این که الان صف فروش سهام بورسی زیاد است و صف خرید سهام کمتر است، با همین دلیل قابل توجیه است؟

-برخی سهم ها، کوچک تر و غیر بنیادی تر بوده و نسبت قیمت به درآمد بالاتری دارند، هنوز هم فروشنده دارند. از آن طرف، این سهم ها خریدار ندارند که صف های خریدشان جمع شود. 

برای مثال، یک فرد به جای این که تک سهم بخرد یا سهام صنعت برق و صنعت غذایی  بخرد، سهام صنایع فلزی و فولادی می خرد که نسبت قیمت به درآمد اکثر آنها 4 یا 5 است. در این حالت، اگر نقدینگی هم وجود داشته باشد به سمت سهم هایی می رود که نسبت قیمت به درآمد (P/E) آنها کمتر است و چرا افراد باید سهم های زیاندِه بخرند. 

حتی برخی سهم های زیاندِه، وجود داشتند که قیمت آنها 10 برابر شده ولی سهم های سوددِه بنیادی فلزی یا اوره ای یا متانولی بودند که رشد کمتری داشتند.

در آن زمان که آن نوع جهش قیمت سهام اتفاق افتاد، بازار بی منطق بود ولی الان بازار منطقی تر و تحلیلی تر شده. به همین دلیل، این سهم ها بیش تر جذابیت دارند و آن سهم های کوچک، خریدار ندارند و در نتیجه صف فروش آنها جمع نمی شود. 

*تصمیماتی که سران قوا گرفته اند، اول باید به تایید برسند و بعد اجرا شوند. با این حال، برخی از تصمیمات شورای سران قوا تاکید بر این دارد که طرف تقاضا تقویت شود یعنی تعداد خرید سهام افزایش پیدا کند. 

آیا با این نوع تصمیمات، ممکن است تعداد خریدار در بازار بیش تر شود و خرید به جای فروش سهام تقویت شود؟

-بله. چه آدم های حقیقی و چه اشخاص حقوقی، سهم خریده اند و حق آنها این است که سهم خودشان را بفروشند. حتی فرضاً آنها می خواهند به مال خودشان آتش بزنند و حق قانونی آنها هست که مثلاً خودروی خودشان را بفروشند.

برای مثال، وقتی فردی یک خودرو را با قیمت 500 میلیون تومان خریده باشد و دوست دارد آن را با قیمت 100 میلیون تومان بفروشد، کسی نمی تواند ایراد بگیرد که چرا ارزان می فروشد. چون ممکن است او به پول آن نیاز داشته باشد یا اصلاً دوست دارد آن را با قیمت پایین بفروشد.

پس نمی شود فروشنده را محدود کرد ولی از آن طرف، می شود خریداران را تقویت کرد. البته این کار نیز، دستوری می شود ولی می توان سقف واحدهای صندوق های سرمایه گذاری را افزایش داد. 

این نوع تغییرات خوب است ولی این که به زور به اشخاص حقوقی بگویند که سهام بخرند و نباید پول نقد نگهداری کنند، باز درست نیست. چرا که بعداً مشکلات دیگری ایجاد می شود و آنها در یک جای دیگر و فرضاً 20 درصد بالاتر فروشنده می شوند. 

بنابراین، تقویت تقاضا باید قانونی باشد و برای آن قانون وضع شود یعنی اجبار و زور در کار نباشد و اساساً تصنعی کردن بازار، قابل دفاع نیست. درست مثل یک بچه است که هر چیزی را تکرار کنیم بیش تر لج می کند. تصنعی کردن بازار نیز همین طور است و هر چه بیش تر بخواهند تصنعی کنند، بازار بیش از گذشته خراب شده و در نتیجه بدتر می شود.

*اشاره ای به موضوع دامنه نوسان قیمت کردید و این که یک فروشنده بایبد بتواند مال خودش را ارزان تر بفروشد. به هر حال، ما می دانیم که وجود دامنه نوسان در بورس اجازه نمی دهد که مالک با هر قیمتی، سهم خودش را بفروشد. 

در سال های گذشته، دامنه نوسان قیمت منفی 5 و مثبت 5 بود. در بهمن سال 1399 دامنه نوسان به منفی 2 و 6 مثبت تغییر داده شد و باز در سال 1400 و روزهای اخیر به منفی 3 و مثبت 6 تغییر داده شد. 

آیا کم کردن محدوده منفی دامنه نوسان قیمت، در نهایت نتوانست به نفع نگه داشتن بازار باشد و بازار بیش از پیش سقوط نکند؟

-نظر شخصی بنده، این است که بازار ما هم باید مثل تمام بازارهای مالی و سرمایه ای دنیا، بدون دامنه نوسان، بدون حجم مبنا و بدون هیچ محدودیتی باشد. برای مثال، در اواخر اسفند سال 1398 وقتی شیوع ویروس کرونا و محدودیت سفر در دنیا اتفاق افتاد، در یک روز سهام شرکت های هواپیما سازی «بوئینگ» و «ایرباس» به ترتیب 12 درصد و 14 درصد ریزش کردند.

در حالی که الان قیمت آن سهام نسبت به زمان ریزش آنها، بالاتر رفته است. در آن زمان، بازار هیجانی عمل کرد و شاید اصلاً منطقی نبود ولی بالاخره قیمت سهام می تواند پایین بیاید و وقتی بیارزد، دوباره به تعادل می رسد. لااقل نقد شوندگی آن حفظ می شود یعنی بعداً به جایی می رسد که ارزش آن را دارد و هیجان تمام می شود.

بازار ما نیز همین طور است و حتی اگر قرار بود دامنه نوسان باشد و تغییر کند، به نظر من باید منفی 6 و مثبت 2 می شد. وقتی که دامنه نوسان، منفی 6 باشد نقد شوندگی بالاتر می رود و هیجان فروش، زودتر خالی می شود. از آن طرف هم، صف خرید ایجاد می شود.

وقتی که یک طرف دامنه نوسان، مثبت 2 باشد فروشنده های سهام کمتر می شوند. در این حالت، حتی نقدینگی از بیرون از بورس، وارد بازار می شود یعنی جو روانی مثبت ایجاد می شود. 

در مجموع، تغییر دامنه نوسان به منفی 2 و مثبت 6، اشتباه محض بود و مسئولان بورس، برعکس عمل کردند. من نمی دانم مسئولان ما، چگونه تفکر و تامّل می کنند که تصمیم های آنها نیز برعکس است.

*هر تصمیمی جنبه های مختلف دارد. اگر سمت منفی دامنه نوسان کم می شود ممکن است که یک مقدار از سقوط بورس جلوگیری کند ولی از آن طرف نقد شوندگی از بین برود. آیا دقیقاً اولویت اصلی این بوده که سقوط بورس اتفاق نیفتد؟

-دقیقاً بله و می خواستند از سقوط بورس جلوگیری کنند ولی فرضاً وقتی شاخص بورس به مدت سه روز منفی 2 باشد، در مورد این منفی شدن در جامعه بحث می شود و تاثیر منفی دارد. در این حالت، حتی کسانی هم که نمی خواستند سهم خودشان را بفروشند، به خاطر ترس، سهم خودشان را می فروشند.

بر این اساس، به صورت تصنعی نمی شود بازار را به سمت رونق برگرداند و به سمت بالا برد. در نتیجه همه چیز بازار، باید آزاد باشد. البته در همه جای دنیا، همین طور بوده و اصلاً اقتصاد، همین طور است. چرا که به صورت تصنعی نمی شود عرضه و تقاضا را کنترل کرد.

*یک تصمیم شورای سران قوا این بوده که بخشی از مالیات سال 1400 دولت از خرید و فروش سهام بورسی به صندوق تثبیت بازار سرمایه برود. آیا با این تصمیم و اختصاص منابع مالیاتی ناشی از معاملات به خرید سهام توسط صندوق تثبیت بازار سرمایه، می تواند وضعیت بازار را تغییر بدهد؟ 

-این کار یکی از تصمیمات خوبی است که باید به صورت قانونی انجام شود. وقتی نقد شوندگی پایین است، این صندوق می تواند خرید کند. این نوع خرید، تصنعی نیست و کمک دولت به بورس است. این نوع تصمیمات، خیلی خوب است و به طور استثنا، من این تصمیم را قبول دارم. 

*بعضی کارشناسان بورسی می گویند اگر قرار بر حمایت از بورس است باید مالیات سال 1399 را به صندوق تثبیت بازار سرمایه می دادند و نه مالیات سال 1400 را. نظر شما در این زمینه چگونه است؟

-دیدگاه آن کارشناسان درست است ولی باز هم بهتر از هیچ است.

*در حال حاضر ارزش معاملات روزانه بورس تهران، کم است و در روز چهارشنبه 15 اردیبهشت امسال، ارزش کل روزانه معاملات بورس 3 هزار میلیارد تومان بود. در حالی که در زمان اوج و رونق بورس در سال 1399، ارزش روزانه معاملات بالای 20 هزار میلیارد تومان بود.

به هر حال، دولت نیم درصد ارزش معاملات، به عنوان مالیات می گیرد. اگر 80 درصد این مقدار پول و مالیات طبق مصوبه سران قوا به صندوق تثبیت برود، این کار در هفته های آینده، آیا تاثیر خاصی به جا می گذارد و بازار را تا حد زیادی از حالت رخوت و رکود خارج می کند؟

-تا حد زیادی، خیر ولی اگر اجرایی شود تاثیرگذار است ولی باید به درستی اجرا شود. برای مثال، باید خریدهای صندوق تثبیت بازار سرمایه، گرایشی نداشته باشد. با این منابع باید سهامی خریده شود که لازم و نیاز است. 

برخی سهام به چشم می آیند و با این منابع می توان این سهام را خریداری کرد و نباید برخی سهام را بخرند که ارزنده نیستند. اصولاً کسانی که در این صندوق، تصمیم می گیرند نباید خرید سهام را با نظر خاصی انجام بدهند.

*الان برخی کارشناسان بورس می گویند سهام بعضی شرکت ها ارزنده بوده و در کف قیمتی هستند و در همین وضعیت فعلی می شود آنها را خرید. قاعدتاً مسئولان صندوق تثبیت بازار، سراغ همین سهم ها می روند که جذاب باشند و نه سهامی که اصلاً خریدار ندارد.

-اگر این طور باشد درست است ولی باید نظارت کاملی وجود داشته باشد یعنی خریدها باید غیر گرایش دار باشد. 

*یک تصمیم سران قوا این بوده که دولت، ضرر افرادی را که سهام صندوق پالایشی را در سال 1399 خریداری کرده اند جبران کند. در شهریور 1399 دولت، سهام صندوق سرمایه گذاری پالایشی را با قیمت 5 میلیون تومان به خریداران فروخت.

در روز چهارشنبه (15 اردیبهشت 1400) ارزش روز سهام صندوق پالایشی یکم به 3 میلیون و 542 هزار تومان کاهش پیدا کرد. 

از طرفی، سهام صندوق پالایشی یکم، حدود 3 میلیون نفر خریدار داشت. آیا دولت در هفته ها و ماه های آخر کار خودش، واقعاً این امکان را دارد که این جبران را عملی کند و زیان را پرداخت کند؟

-دولت خیلی هم ضرر نمی کند و کاری که در این زمینه انجام می دهد، غیر منطقی نیست. این طور نیست که دولت بگوید چون ضرر کرده اید، جبران می کنم. دولت، سهام شرکت های پالایشی دولتی را در سقف قیمتی فروخته است.

*در شهریور سال 1399 دولت سهام شرکت های پالایشی را با 30 درصد تخفیف فروخت.

بله ولی سهم ها بین 50 تا 60 درصد کاهش قیمت داشته اند.

*واقعاً برای دولت ممکن است که یک و نیم میلیون تومان به حدود 3 میلیون خریدار سهام صندوق پالایشی پرداخت کند؟

-با این مقدار وقتی که از دولت دوم آقای روحانی باقی مانده است و با بوروکراسی موجود در کشور، فکر نمی کنم این کار انجام شود ولی اگر این زیان، جبران شود خوب است. من می دانم اکثر کسانی که این سهام را خریداری کردند از نظر درآمدی، آدم های متوسط رو به پایین بودند.

*اگر به همه آن 3 میلیون خریدار سهم های صندوق پالایشی، یک و نیم میلیون تومان بابت جبران ضرر داده شود حدود 5 هزار میلیارد تومان می شود. 

-به نظر من، این مبلغ، مبلغ بزرگی برای دولت نبوده و برای دولت 5 هزار میلیارد تومان چیزی نیست.

162004553105374300

 

با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه