ارسال به دیگران پرینت

بانکداری مدرن | اقتصاد جهان

بانکداری مدرن از کجا آمده؟ | پول و وعده‌ها

برای هزاران سال، پول فقط به صورت فیزیکی وجود داشت؛ از صدف‌های چینی تا سکه‌های رومی پول به عنوان وسیله مبادله، خود یک کالای فیزیکی قابل لمس بود که با مهارت به جوامع خود خدمت کرد.

بانکداری مدرن از کجا آمده؟ | پول و وعده‌ها
برای هزاران سال، پول فقط به صورت فیزیکی وجود داشت؛ از صدف‌های چینی تا سکه‌های رومی پول به عنوان وسیله مبادله، خود یک کالای فیزیکی قابل لمس بود که با مهارت به جوامع خود خدمت کرد. اما این خدمت به نسبت چیزی که ما امروزه می‌شناسیم دامنه بسیار محدودی داشت. با گذشت زمان اما امکان جدیدی پدیدار شد: این مفهوم که وعده پرداخت بدهی در آینده می‌تواند به خودی خود تبدیل به پول شود که البته الزاماتی برای آن باید بین طرفین ثبت و تعیین شده و رسمیت پیدا می‌کرد.

«پول و وعده‌ها: هفت معامله‌ای که دنیا را تغییر داد»، نخستین کتاب پائولو زانونی، بانکدار، رئیس هلدینگ پرادا و مشاور بین‌المللی دفتر اجرایی گلدمن‌ساکس، داستان این دگرگونی است. او هیچ نظریه بزرگ یا بحث جدیدی را مطرح نمی‌کند، بلکه تنها ما را در طول تاریخ به سفر می‌برد، در آرشیوها جست‌وجو می‌کند تا تصویری دقیق از ایتالیای رنسانس تا روسیه دوران انقلابی ارائه دهد. زانونی در جایگاه یک بانکدار بیش از همه به نقش بانک‌ها و دولت‌ها علاقه دارد: مبادله بی‌پایان بدهی‌ها میان دولت‌ها و بانک‌ها فرصت‌های بزرگی را به وجود آورده است، که البته مملو از خطراتی بزرگ است. زانونی در این کتاب در هفت فصل که به هفت دوره تاریخی می‌پردازد، از پیزای قرن دوازدهم تا بلشویک‌ها در روسیه، بررسی می‌کند که چگونه رژیم‌های بسیار متفاوت در زمان‌های مختلف و در فرهنگ‌های مختلف از بانک‌ها برای دستیابی به اهداف خود استفاده کرده‌اند. تحقیق زیربنای تحلیل کتاب بر اساس منابع اصلی از آرشیوهای ونیز، ناپل، فیلادلفیا، مدینا دل کامپو، پیزا، و خزانه‌های بانک انگلستان است. بسیاری از این منابع قبلاً هرگز مورد بررسی قرار نگرفته‌اند.

برای چندین قرن، همه چیز نسبتاً ساده بود. پول مخلوق دولت بود. وقتی پول سکه بود، دولت دو کارکرد اساسی پول را به عنوان معیار ارزش و به عنوان وسیله پرداخت تعیین و اداره می‌کرد: دولت سکه‌ها را ضرب می‌کرد و قدرت خرید آن سکه‌ها را با حکمی تعیین می‌کرد. اما با گذشت زمان، یک جدایی ایجاد شد: دولت قدرت مدیریت معیار ارزش را حفظ کرد، اما بانک‌ها آمدند تا ابزار پرداخت را تعیین و راه‌اندازی کنند. بنابراین، دو کارکرد اساسی پول از سوی دو نهاد متفاوت اداره می‌شوند که با وجود این، منافعشان در هم تنیده است و سرنوشت‌هایشان به طور نزدیک به هم مرتبط است. به همین دلیل است که به عنوان مثال، دولت تمایل دارد بانک‌ها را در شرایط بحرانی نجات دهد، زیرا بدهی‌های بانک‌ها واحد پول ملت‌هاست. همان‌طور که بارها و بارها دیده‌ایم، و همچنان که بحران‌های مالی اخیر همچنان نشان می‌دهند، مبادله بدهی‌ها میان بانک‌ها و دولت‌ها به همان اندازه که فرصت‌ها را ایجاد می‌کند، چالش‌هایی را نیز به همراه دارد.

همان‌طور که زانونی می‌نویسد استفاده از پول فراتر از صرفاً یک وسیله مبادله فیزیکی در پیزا، ایتالیا، در اواخر قرن چهاردهم شروع شد؛ جایی که شهر بندری پررونق بود، اما به دلیل عرضه محدود فلورین طلا برای رفع نیازهای صنعتگران و بازرگانانش زیر فشار قرار داشت. آقای زانونی مشتاقانه در بایگانی‌های ایتالیایی پرسه می‌زند، و معاملات بانکی را مرور می‌کند که سوابق آن تا به امروز باقی مانده است. این شواهد نشان می‌دهند که چگونه «پول بانکی» -اصطلاح مورد استفاده نویسنده برای تبدیل بدهی به پول- جایگزین ضرب سکه به عنوان وسیله‌ای برای تجارت شده است. در یک مورد، یک تاجر پشم که 36 فلور طلبکار بود، از آن طلب استفاده کرد و به نوبه خود، 36 فلور از بدهی‌های خود را پرداخت کرد. در حالی که بانک دفترهای دقیقی را برای اطمینان از دقیق و منصفانه بودن تسویه حساب نگه می‌داشت. برای خواننده امروزی این یک موضوع پیش‌پاافتاده به نظر می‌رسد، اما در زمان خود انقلابی بزرگ به شمار می‌آمد. یکی از کلیدهای چنین سیستمی اعتماد به موسسه‌هایی بود که با بدهی معامله می‌کردند. همین موضوع به عقیده زانونی پاشنه آشیل سیستم مالی در ونیز شد. در آنجا کل سیستم به دلیل حضور تاجرانی متعدد با بدهی‌های مشکوک و بالا دچار مشکل شد. آقای زانونی می‌گوید، در سال 1496 ونیز حدود 10 بانک را در خود جای داده بود. در عرض 50 سال، همه آنها از بین رفتند. خردمندان ونیز اما مانند همتایان خود در قرن بیست و یکم واکنش نشان دادند: آنها برای بانک‌ها قوانین سختگیرانه‌تری تعیین کردند، الزامات ارزی را سخت‌تر کرده و انواع کمتر سوداگرانه «پول بانکی» را به کار بردند.

تا اینجا دولت‌ها نقش چندانی در سیستم بانکی ایفا نمی‌کردند، اما با ایجاد بانک انگلستان در سال 1694، دولت به طور کامل وارد تصویر می‌شود. آن‌طور که روایت آقای زانونی به ما نشان می‌دهد در آن زمان و تا قبل از تاسیس بانک انگلستان، بانک‌های انگلیس برای پیگیری بدهی‌ها، معمولاً برای مالیات‌های بدهکار به دولت، از چوب‌های محاسبه استفاده می‌کردند. بانک انگلستان، اگرچه به صورت خصوصی اجاره و سرمایه‌گذاری شده است، اما از طرف دولت راه‌اندازی شد تا رویکردی کارآمدتر داشته باشد. با تاسیس آن عملاً بدهی‌هایی که روی برگه‌های حساب ثبت شده بود به پول بانکی و پرداخت‌های مالیاتی دولت به بدهی عمومی تبدیل شد که قابل معامله بود. آقای زانونی می‌نویسد:«بدهی‌های بانک انگلستان به یک پول ملی واقعی تبدیل شد. مشکلی که انگلستان را آزار داده بود، کمبود پول، بالاخره حل شد و کشور رونق گرفت.»

یک قرن بعد، در دوران تاسیس آمریکا، پول منبع تضاد بین آرمان‌های جفرسونی و همیلتونی بود. رویکرد همیلتونی رویکردی متمرکز بود که در آن دولت فدرال یک پول ملی فیزیکی و ابزاری برای ایجاد و مبادله بدهی‌ها -دولتی و خصوصی- از طریق یک بانک ملی ایجاد می‌کرد. در مقابل، حزب جفرسون نسبت به بانک‌های بزرگ و استانداردهای ملی بدبین بود و از ارائه ارز دولتی و بدون دستگاه فدرال حمایت می‌کرد. تا حدودی به دلیل این درگیری ایدئولوژیک، ایالات‌متحده اولین سکه‌های خود را تا سال 1793 یعنی چند سال پس از اجرای قانون اساسی ضرب نکرد. در فقدان یک جهت‌گیری معلوم و مشخص، اقتصاد عمدتاً از طریق مبادله پول بانکی از طریق بانک‌های دولتی رشد کرد؛ ترتیبی که به گفته زنونی، ایجاد یک پول ملی را که از «بدهی‌های یک بانک ملی» تشکیل می‌شد، به تاخیر انداخت.

غیرمنتظره‌ترین فصل در «پول و وعده‌ها» به بررسی سیستم بانکداری اولیه شوروی می‌پردازد: آقای زانونی نشان می‌دهد چگونه روندی که با اشتیاقی انقلابی آغاز شد، در نهایت تسلیم اصول سرمایه‌داری شد. لنین و رفقایش جامعه‌ای را متصور بودند که به پول در آن نیازی نبود. در اوایل انقلاب، شوروی سیستم مبادله مستقیمی را آزمود که در آن غلات در ازای کالاهای تولیدی با نرخ ارز تعیین‌شده از طریق کمیته مبادله می‌شد. این سیستم به طرز وحشتناکی شکست خورد و به‌زودی شوروی عقب‌نشینی کرد و یک بانک دولتی قدرتمند به نام گسبنک با الگوبرداری از بانک انگلستان ایجاد کرد. زانونی این فصل را با نقل قولی از لنین شروع می‌کند: «بدون بانک‌های بزرگ، سوسیالیسم غیرممکن خواهد بود. بانک‌های بزرگ «دستگاه دولتی» هستند که ما برای سوسیالیسم به وجود آنها نیاز داریم و آنها را آماده از سرمایه‌داری می‌گیریم. وظیفه ما در اینجا صرفاً حذف چیزی است که آن را به نهادی صرفاً در خدمت سرمایه‌داری تبدیل کرده و فرصت‌های موجود در این دستگاه عالی را از بین می‌برد. ما تلاش می‌کنیم بانک‌ها را حتی بزرگ‌تر، حتی دموکراتیک‌تر و حتی جامع‌تر کنیم. کمیت به کیفیت تبدیل خواهد شد. یک بانک دولتی واحد، بزرگ‌ترین بانک، با شعبه‌هایی در هر منطقه روستایی، در هر کارخانه، ستون فقرات دستگاه سوسیالیست را تشکیل می‌دهد. این یک سیستم حسابداری در سراسر کشور، حسابداری تولید و توزیع کالا در سراسر کشور خواهد بود، این به اصطلاح، چیزی در ماهیت اسکلت جامعه سوسیالیستی خواهد بود.» طولی نکشید که دولت متوجه شد که بانک می‌تواند بدهی را به عنوان پول و البته به نفع دولت منتشر کند. این دقیقاً همان کاری است که بانک انجام داد، اگرچه دولت به شیوه تلخ اما سنتی شوروی، در نهایت بنیان‌گذاران کلیدی بانک را اعدام کرد.

پائولو زانونی در طول ترسیم داستان تاریخی‌اش، ماجراهایی از حرفه خود به‌عنوان یک تاجر (او یک بانکدار قدیمی گلدمن ساکس است) و یک دانشگاهی متعصب (او در ایالات‌متحده و اروپا درس خوانده است) را به اشتراک می‌گذارد. حرفه تجاری او شامل دو سال اقامت در مسکو در روزهای رو به زوال اتحاد جماهیر شوروی بود که خودروسازی ولگا در حال ملی شدن بود. او می‌نویسد، «هیچ‌کس نمی‌دانست چه اتفاقی می‌افتد، یا چگونه آن به وقوع می‌پیوندد». زانونی در طول کتاب دقیقاً توضیح می‌دهد که مثلاً در طول سال‌ها، دولت‌ها چگونه برای تامین کالاهای عمومی -خدمات برای فقرا، حقوق مقامات، فلز برای زره و سلاح و به نوعی همه کالاها و خدمات لازم برای عملکرد یک ملت-   از بانک‌ها کمک گرفته‌اند و نشان می‌دهد که چگونه بدهی‌های بانک‌ها نه‌تنها قدرت خرید دولت‌ها را افزایش داده، بلکه به بانک‌ها قدرت فوق‌العاده‌ای داده است که تا قرن بیست و یکم ادامه دارد و بر هر ویژگی اقتصادهای مدرن تاثیر می‌گذارد.

به جز چند اشاره گذرا از جمله به بحران مالی 2009-2008 یا ظهور بیت کوین «پول و وعده‌ها» اشاره‌ای اندک به رویدادهای مدرن می‌کند، که از ابزارهای بسیار متفاوتی (یک دفتر کل عمومی پیشرفته با رمزنگاری) برای دستیابی به اهداف مشابه استفاده می‌کند. این دنیای جدید بدهی که زانونی درباره آن صحبتی نمی‌کند شفافیتی را که ونیزی‌ها و پیسان‌ها به دنبال آن بودند ندارد. در عین حال به نظر می‌رسد که آقای زانونی از این ایده که بدهی‌ها به‌طور مزمن سوء مدیریت می‌شوند و ورشکستگی‌های دوره‌ای بانک‌ها -و کمک‌های مالی- یک ویژگی تقریباً ضروری سیستم مدرن ما هستند، دفاع می‌کند، یا حداقل آن را یک ویژگی غیرقابل اجتناب سیستم بانکی می‌داند که اگر می‌خواهیم از فواید بانک‌ها بهره‌مند شویم مجبور به پذیرش آن هستیم. این شاید یکی از مهم‌ترین مباحث مطرح‌شده در کتاب باشد. زانونی استدلال می‌کند که با سابقه طولانی درخشان در صنعت بانکداری، امروزه، ارزهای دولتی در همه جا عمدتاً از بدهی‌های بانکی تشکیل شده‌اند که با قول‌ها و تعهدات مشتریان پشتیبانی می‌شود. این ماهیت واقعی پول مدرن است که بدهی است. زانونی تصریح می‌کند، اولین کسی نیست و نخواهد بود که به این مشاهدات ساده رسیده است که پول مدرن بدهی است. بدهی که پشتوانه آن بدهی است. اما به نظر وی تاکید بر این نکته ضروری است، چون گاهی اوقات مردم از درک آن ناتوان هستند. نویسنده بر این باور است که درک این نکته ساده به توضیح موضوعات مهم بسیاری کمک می‌کند. برای مثال، توضیح اینکه چرا بانک‌ها شکست می‌خورند: آنها شکست می‌خورند، زیرا بانکداران بدهکار هستند و برای همیشه خواهند بود. بانک‌ها در تجارت بدهی هستند، در واقع این تعریف شغل آنهاست. آنها مدیون مشتریان، بانکداران، شرکا و رقبای خود هستند. و مشتریان و رقبای آنها هم در مقابل مدیون آنها هستند. ممکن است کسی استدلال کند تجارتی که کاملاً بر مبادله بدهی‌ها استوار است -که درآمد خود را از طریق مبادله بدهی به دست می‌آورد و بنابراین آن را هم به عنوان دارایی و هم به عنوان بدهی دارد- در واقع سرنوشتی جز شکست ندارد که البته می‌تواند ادعای درستی هم باشد. اما هنگامی که بانک‌ها شکست می‌خورند، دولت‌ها همیشه به دنبال نجات آنها هستند. آیا آن گونه که برخی ادعا می‌کنند نوعی توطئه بزرگ است؟ آیا این مشکلی بزرگ در دل سرمایه‌داری است؟ یا یک نقص ساختاری در سیستم محسوب می‌شود؟ پاسخ زانونی به این پرسش‌ها منفی است. زانونی می‌‌گوید، پاسخ در ماهیت و کارکرد بدهی‌های بانک‌ها نهفته است. زیرا بدهی بانک‌ها واحد پول ملت‌هاست. بنابراین، ما نباید تعجب کنیم که دولت‌ها بانک‌ها را در مواقعی که به طور دوره‌ای با بحران مواجه می‌شوند و گاهی اوقات شکست می‌خورند، نجات می‌دهند. این نه‌فقط بانک‌ها، که همه مردم هستند که از سوی دولت‌ها و به کمک پول مالیات‌دهندگان نجات پیدا می‌کنند. در طی دهه‌ها (تا زمان مشکل پیدا کردن بانک‌ها) دولت‌ها و موسسه‌ها از نوع خاصی از بدهی‌ها، یعنی بدهی‌های بانک‌ها، استفاده کرده‌اند تا خود و شهروندانشان را قادر به بقا و شکوفایی کنند. زانونی عقیده دارد، بر خلاف باور القاشده به عامه دولت‌ها از بانک‌ها نه به‌عنوان ابزار سلطه و تخریب که برای رونق و بهبود زندگی مردم استفاده کرده‌اند و به همین دلیل در مواقع مشکل به یاری آنها می‌شتابند.

البته وی به هر دلیلی، این استدلال و دفاع را از عملکرد دولت‌ها در نجات بانک‌ها در مواقع بحران مستقیم و به صراحت بیان نمی‌کند و به نوعی تلاش در دور زدن موضوع دارد و علاوه بر این بسیاری از انتقاد‌های دیگر مطرح‌شده در مورد نجات بانک‌ها به وسیله پول مالیات‌دهندگان (از جمله پرداخت پاداش‌های میلیونی به مدیران) را بی‌پاسخ می‌گذارد. با این حال، «پول و وعده‌ها» ترکیبی دوست‌داشتنی از تاریخ، داستان، اقتصاد و سیاست است که با نثری جذاب هم نوشته شده و به عنوان یک اثر خواندنی سرگرم‌کننده می‌تواند اطلاعاتی بسیار جالب و به‌دردبخور به شما ارائه دهد؛ حتی اگر یک پیگیر جدی علم اقتصاد یا بانکداری نباشید.

 

 

منبع : 55آنلاین
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه