شروع خبرنگاری
در سال 1382 وقتی 19 ساله بود وارد باشگاه خبرنگاران شد و پس از نزدیک به 10 سال فعالیت توانست در سال 1392 بعنوان مجری خبری ارتقا یابد
خانم ذبیح پور از سال 93 که به 30 سالگی رسید خبرنگار پخش اخبار شد و از سال 96 نیز به خبرگزاری رسمی صدا و سیما پیوست
در خط مقدم جنگ نرم
بعد از فتنه سال 88 بود که در واحد سیاسی خبر با تهیه گزاراشات و آنالیز جریان های حامی اعتراضات سعی در روشن سازی ابعاد موضوع از دیدگاه رسانه ملی کرد
سپس در تهیه مستندهای مختلف سیاسی حضور چشمگیری داشت
تقدیر در دولت احمدی نژاد
در پایان دولت دهم در سال 1392 او جزو خبرنگارانی بود که به جهت رکورد تهیه خبر، توسط رئیس جمهور وقت محمود احمدی نژاد لوح تقدیر دریافت کرد
عکس آمنه سادات ذبیح پور و علی رضوانی
شهرت در 20:30
بعد از ورود به بخش خبری 20:30 با تهیه گزارشات جنجالی از شبکه های خبری ماهواره ای تا حمله به سیاست های خارجی و داخلی مورد توجه قرار گرفت
اتهام به بازجویی
خانم خبرنگار اما در دی ماه 98 به صدر اخبار شبکه های مجازی رسید که ماجرا از توییت سپیده قلیان که از بازداشتی های جریان اعتراضات کارگری سال 97 در اهواز می باشد، شروع شد
این چهره سیاسی زندانی بعد از آزادی موقت نوشت :
در مراحل تولید طرحی سوخته، شخص خانوم آمنه سادات ذبیح پور، در اتاق بازجویی حضور داشت و پس از ساعت ها شکنجه جسمی و روحی، متنی را از قبل آماده کرده بود تا برای خواندن در مقابل دوربین، در اختیار ما بگذارد
آمنه سادات ذبیح پور کیست ؟
عکس با لباس نظامی
ساعاتی بعد از توییت خانم قلیان، عکسی از خانم ذبیح پور با لباس نظامی نظرها را به خود جلب کرد که شخصی شبیه به او با درجه نظامی ستوان یکمی دیده می شود
تکذیب شد
باشگاه خبرنگاران جوان اعلام کرده عکس انتشار یافته توسط ایرنا، تصویر خبرنگار صدا و سیما نبوده و مربوط به کنفرانس پلیس زن در پاکستان و در سال 93 می باشد
با این تفاسیر اگر وی قرار بوده پیش از حضور در باشگاه خبرنگاران جوان در سال 82 در ارگان دیگری مشغول به خدمت باشد، باید پیش از 19 سالگی آنجا می بود
در حالی که تصویر خانمی که ادعا شده آمنه سادات ذبیح پور است بیش از 19 سال را نشان می دهد
شکایت و پاسخ احساسی
بعد از بالا گرفتن ماجرا، سپیده قلیان از خانم ذبیح پور شکایت کرد اما این پروانده در نهایت مختومه شد و خانم خبرنگار در یک پست احساسی جواب داد
تو را ندیدم هیچگاه، تو اهواز بودی و من تهران اما تمام تورا می شناختم، برای مستندم درباره ات هرچه بود دیده و خوانده بودم
ساده بودی آنقدر ساده که به هر رنگی در می آمدی مثل موهایت، می دیدم گرگ ها چگونه دوره ات کرده اند از توانا تا آن پیر نادانا
افسوس سپیده را برای روسیاهی می خواستند، بازجویت به تهران آمد او را دیدم خانمی باوقار، نجیب و آرام، اخلاق برایش حکم می کرد از تو به بدی یاد نکند از تو واقعیت ها را گفت
اما بعدها شنیدم که برای بار دوم و برای دیدنت به در خانه ات آمده برادرت با لگدی او را از پله به پایین پرت کرده و چند دنده او شکسته، اندوهم چند برابر شد وقتی اوا هواز بود و بستری و من تهران
تو را ندیده ام اما بجای تنفر به تو ترحم دارم دلم می خواست ببینمت اما بجای آنکه تو سر حرف زدن را باز کنی من تشنه یک صحبت طولانی بودم
تو از من به حقوق بشر غربی شکایت کردی، من اما از تو به خدا شکایت می برم، یقین دارم هرکه با آل علی درافتاد ورافتاد
من تو را ندیم اما بهتر است دیدار ما به قیامت باشد، آنجا دیگر طلبکار و بدهکاری برای حق الناس نخواهد بود
در نهایت شکایت کرد
بعدا اما خانم ذبیح پور تصمیم گرفت علیه سپیده قلیان شکایت کند و اینکار رو نیز کرد و پای او را به دادگاه کشاند که هنوزم نتیجه آن رسانه ای نشده است
آمنه سادات ذبیح پور خبرنگار و همکارش
ازدواج
از ازدواج و همسرش ایشان اطلاعاتی در دست نیست اما در اغلب عکس ها و مصاحبه ها هیچ انگشتر ازدواجی دست وی نمی باشد
سناریوی ضد انقلاب
گزارش های روشنگرایانه خانم ذبیح پور نشان می دهد او در افشای دروغ های رسانه های خارجی، بخصوص رسانه های فارسی زبان ماهواره ای، موفق بوده است که باعث شده ضد انقلاب سناریویی علیه او پیاده کنند که قبلا روی خبرنگاران دیگری چون علی رضوانی اجرا شده بود
تجلیل توسط خبرگزاری فارس
بعد از ماجراهای فوق خبرگزاری فارس با برگزاری یک همایش درون سازمانی از خانم خبرنگار بخاطر تلاش مخلصانه و هنرمندانه ایشان در مقاطع حساس، بویژه حوادث ناگوار آبان 98 برای افشار چهره واقعی دشمنان قسم خورده با لوحی تقدیر تجلیل کرد
منبع: فتوکده
