۵۵آنلاین :
سید محمد حسین کاظمی
دانشجوی علوم سیاسی
یکی از خصایص اصلی علم جغرافیا مطالعه افتراق بین مکان ها است. هر مکان و فضا به میزانی که دارای تجانس در درون است، در مقابل دارای افتراق با محیط های دیگر نیز است که این افتراق سبب شکل گیری مرزهای ناحیه ای می شود.علاوه بر مرزهایی که به صورت تکوینی و طبیعی شکل میگیرد، یک دسته مرزهای سیاسی و بین المللی وجود دارد که یا منطبق بر مرزهای ناحیه ای و یا به صورت غیرمنطبق تنظیم می شوند.مرزهای بینالمللی از زمان پیدایش تاکنون از موضوعات موردتوجه جغرافیای سیاسی بوده است.مرز مفهومی جدا کننده بین دو پدیده و واقعیت است.جمهوری اسلامی ایران دارای 8755 کیلومتر مرز آبی و خاکی با 15 کشور جهان شامل پاکستان، افغانستان، ترکمنستان، آذربایجان، ارمنستان، قزاقستان، ازبکستان، ترکیه، عراق، کویت، عربستان، امارات متحدهعربی، بحرین، عمان و قطر است که حفاظت و حراست از آن بر عهده مرزبانی نیروی انتظامی قرار داده شده است.همسایگی با 15 کشور جهان و ارتباط ایران با آبهای آزاد جهان، موقعیت ویژهای را برای این کشور پدید آورده که با توجه به تهدیدات مختلفی که کشورمان در معرض آن قرار دارد، توجه به توسعه مرزبانی را از اهمیت ویژهای برخوردار کرده است.مرزهای بین المللی هر کشور همواره منبع بسیاری از تحولات و رخدادها و از جمله مناقشات و رویارویی ها بین کشورهای مختلف بوده است.بر همین اساس نیز بخش مهمی از سیاستهای خارجی و داخلی کشورها در تبعیت از چگونگی مرزهای مشترکشان با یکدیگر و موقعیتهای ژئوپلیتیکی متاثر از مرزها شکل گرفته و تعریف میشوند.اما نباید مرز و سرحد را بجای یکدیگر بکار برد زیرا این دو واژه باهم تفاوت دارند،بدین معنا که،مرزها خطوط اعتباری و قراردادی هستند که به منظور تحدید حدود یک واحد سیاسی بر روی زمین مشخص میشوند به عبارت بهتر مرزهای سیاسی خطوطی قراردادی هستند که نشان دهنده قدرت حکومت مرکزی است و اکثرا ساخته و پرداخته جنگ هستند،ولی سرحد منطقه تماس دو موجودیت سیاسی-اقتصادی مستقل و جدا از هم است که میتواند با اطمینان نمایش دهنده،محدوده خارجی قدرت و نفوذ یک حکومت عنوان گیرد. پدیده سرزمینی که گستردگی اش از پهنای یک خط مرزی فراتر میرود و حالت منطقه سرحدی به خود میگیرد.بنابراین باید پرسید که کارکرد اصلی مرز چیست؟عوامل اقتصادی چه تاثیری بر کارکرد مرز می گذارند و چه سیاست هایی برای توسعه مرز ها باید اندیشه شود؟
مرز بینالمللی اساسا با هدف تعیین حد خارجی سرزمین یک دولت ایجاد شده و از اینرو، مرزها مشخص کننده محدوده حاکمیت دولت بر مردم و منابع تحت نفوذش است و قلمرویی است که دولت میتواند قوانینش را در آن جا به اجرا گذارد و قدرتش را اعمال کند. از این منظر، مهمترین کارکرد مرز،عامل بازدارندگی است.بدین معنا که مرزها از ورود و خروج هر پدیدهای که در اعمال قدرت و حاکمیت آن کشور اخلال ایجاد میکند، ممانعت به عمل میآورند.به عبارت دقیقتر مرز همانند فیلتر و مانعی عمل میکند که مانع از انتقال کالا، موجودات زنده، حرکت مردم و همچنین اندیشهها و آرمانهای آنان مانند؛روزنامه ها،مجلات،کتابها و ... بصورت غیر قانونی میشود که از نظر حکومت این موارد مخل امنیت کشور محسوب میشود.در کارکرد بازدارندگی مرز،نگرش امنیتی- سیاسی غالب است.امنیت مرزی به معنای جلوگیری کردن از هر گونه اعمال خلاف قانون در طول مرزهای یک کشور و قانونی کردن تردد اشخاص،حمل و نقل کالا و حیوانات اهلی با رعایت ضوابط قانونی و از طریق دروازههای مجاز مرزی است و بدیهی است امنیت مرزها پشتوانه ای محکم برای امنیت با ابعاد متنوعش در داخل کشور است و هر گونه نا امنی در مرز قادر است در سیستمهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و نظامی داخل کشور اخلال ایجاد نماید و در مقابل، امنیت مطلوب قادر است در حد خود در امنیت مرزی و داخلی کشور سهم بسیار برجستهای را به خود اختصاص دهد. با تغییر در استراتژیها از حالت نظامی به حالت غیرنظامی، طبیعی است که در کارکرد سنتی مرزها نیز تحولات عمیقی رخ داده است. یکی از این عواملی که میتوان به آن اشاره نمود این است که در قرن حاضر؛ آن چه که امنیت مرزها را به خطر میاندازد دیگر عوامل نظامی نیست بلکه این عوامل به سمت مسائل غیر نظامی گرایش پیدا کرده است که مهمترین آنها اقتصادی است.یکی از ویژگیهای اصلی مناطق مرزی، دوری از مرکز کشور است.این مسئله جغرافیایی که از طبیعت مناطق مرزی ناشی میشود، پیامدهای نامطلوبی را برای مناطق مرزی به همراه دارد که مهمترین آن، محرومیت شدید و حاشیهای بودن این مناطق و قرار گرفتن آنها در مسیر امواج توسعه کشور است.دوری از مرکز جغرافیایی کشور، که به معنای دوری از مراکز تصمیمگیری سیاسی، اداری، قضایی و اجرایی است، باعث میشود مناطق مرزی هم به دلیل دوری از مرکز و هم به دلیل فقدان قابلیتهای جمعیتی و صنعتی در این مناطق، کمتر در جریان برنامههای توسعه داخلی قرار می گیرند.لذا این مناطق از محرومیت شدیدی رنج میبرند. بیشک وجود محرومیتهای شدید اقتصادی و میزان بالای بیکاری در مناطق مرزی در افزایش عبور غیرمجاز افراد، قاچاق کالا و سایر اموری که مخل امنیت مرز محسوب میشوند، تاثیر شگرفی دارد. براساس تحقیقات انجام شده، امنیت و توسعه در مناطق مرزی با ضریب همبستگی بالا دارای رابطهای مستقیم و دو سویه با یکدیگر هستند. به عبارت دیگر، توسعه و امنیت، تاثیرات متقابلی در مناطق مرزی بر هم دارند. به گونهای که هر اقدامی در فرآیند تحقق توسعه، تاثیرات مستقیمی بر فرآیند تحقق امنیت میگذارد و بالعکس. به این ترتیب مناطق دارای شاخصهای بالای توسعه از ضرایب امنیتی بالاتری نسبت به مناطق توسعه نیافتهتر برخوردارند.
بنابراین، توسعه اقتصادی مناطق مرزی و افزایش رفاه و درآمد اقتصادی مرزنشینان از طریق فعالیتهای سالم اقتصادی، با حمایت و سرمایهگذاری دولتها بر کارکرد امنیتی مرز تاثیر مثبت دارد. از سویی دیگر، افزایش فعالیتهای اقتصادی سالم و سرمایهگذاری دولت ها در مناطق مرزی، مشروط به عدم اختلاف فاحش اقتصادی در دو سوی مرز، نیز می تواند بر کارکرد ارتباطی مرز تاثیر مثبت داشته باشد.
امروزه تجارت به عنوان موتور رشد و توسعه معرفی شده و کشورهای در حال توسعه برای رسیدن به توسعه به آن نیاز دارند؛ از جمله مهمترین کاربردهای تجارت می توان به ایجاد اعتماد و کاهش تنش های مرزی کشورهای همسایه اشاره کرد. مشکلی که در بسیاری از کشورهای توسعه نیافته وجود دارد و همواره بخش قابل توجهی از درآمدهای محدود این کشورها، صرف تهیه تسلیحات نظامی برای برخوردهای احتمالی با همسایگان می شود.براساس برخی یافته های تجربی، رابطه ای مستقیم میان گسترش مبادلات تجاری بین 2 کشور همسایه و کاهش تشنج سیاسی و نظامی بین آن دو وجود دارد.اثر دیگر مبادلات منطقه ای، کمک این کشور ها به یکدیگر برای ارتقاء و خلق مزیت نسبی است.از آن جا که مناطق مرزی از مرکز دور میباشند و همواره با تهدید محرومیت و حاشیهای بودن روبهرو هستند بنابراین توجه به توسعه و امنیت مناطق مرزی و افزایش رفاه و درآمد اقتصادی مرزنشینان از طریق فعالیتهای سالم اقتصادی، با حمایت و سرمایهگذاری دولتها، بر کارکرد امنیتی مرز تاثیر مثبت دارد. از سوی دیگر، افزایش فعالیتهای اقتصادی سالم و سرمایهگذاری دولتها در مناطق مرزی، مشروط بر کاهش اختلاف فاحش اقتصادی، میتواند مفید باشد.حمایت دولتها از سرمایهگذاری در صنایع کوچک و تبدیلی در مناطق مرزی، فعال کردن قابلیتهای جهانگردی و ایجاد نمایشگاههای کالا بازارچههای مرزی، میتواند در تعاملات قانونی مرزها و بهبود کارکرد مرزها موثر باشد.ایجاد بازارچه های مرزی را نیز می توان در راستای گسترش همکاری های منطقه ای تلقی کرده و به عنوان بخشی از یک راه حل اقتصادی برای کاهش بحران های منطقه ای، ایجادکننده ثبات در مناطق مرزی و گسترش فعالیت های تولیدی و تجارت به آن نگریست. به این طریق می توان رفاه حاصل از تجارت را در این نواحی که از محرومیتی مضاعف نسبت به سایر نقاط کشور هستند، فراهم کرد. این امر در صورتی تحقق می یابد که عملکرد بازارچه ها هدفمند بوده و درنهایت منتهی به گسترش تولید، اشتغال و صادرات شود؛ در غیر این صورت می تواند آثار زیانباری برای اقتصاد کشور به همراه داشته باشد.درواقع رونق تجاری در مناطق مرزی با رویکرد محرومیت زدایی مرزنشینان، یکی از اصلی ترین پارامترهای معادله برقراری نظم در این مناطق بوده که نتیجه آن، رسیدن به امنیت پایدار خواهد بود.اهمیت بازارچه های مرزی بیشتر از جنبه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، اشتغال و توسعه و رونق اقتصادی منطقه است. بازارچه های مرزی در ایران آن طور که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفته اند و در اکثر موارد خیلی ضعیف عمل شده و به جای اینکه با دیدگاه های اقتصادی- اجتماعی ایجاد، گسترش و حمایت شوند، بیشتر از دیدگاه سیاسی و امنیتی مورد توجه بوده اند.
منبع : 55 انلاین
دیدگاه تان را بنویسید