۵۵آنلاین :
لينا ابيرافع، مدير مؤسسه مطالعات زنان در جهان عرب (IWSAW) در دانشگاه آمريکايي لبنان در بيروت با نگارش مقالهاي با عنوان «جنسيت و شهر عربي» از لزوم توجه مديران شهري کشورهاي عربي به نيازهاي زنان و دختران در برنامهريزيهاي شهري پرداخته است. بخشهايي از اين مقاله را با هم ميخوانيم. در بسياري از جوامع عربي، پيشفرض اين است که فضاي شهري، فضاي مردانه است. مردان به گونهاي رفتار ميکنند که انگار خيابان به آنها «تعلق دارد» و اين در نحوه راهرفتن و نحوه رفتار آنها با زنان بازتاب دارد. در بسياري از شهرهاي عربي، همانطور که در جاي ديگر نيز صادق است، مردان بسيار بيشتر از زنان در خيابان آشغال ميريزند و اين مؤيد اين ادعاست که مردان فضاهاي عمومي را ملک طلق خود ميدانند. کنايهآميز است که فمينيستها در جهان عرب از مدتها پيش «خيابان» را مکاني براي پيشرفت تلقي کردهاند. حتي قبل از اينکه زنان عرب در «بهار عربي» سال 2011 صدايشان را بلند کنند، فضاهاي شهري ميزبان تظاهرات فمينيستي بودند و يک فشارسنج سياسي براي بقيه جامعه محسوب ميشد. اما برنامهريزان شهري در جهان عرب چنانکه بايد درباره فمينيسم شهري مطالعه نکردهاند. آگاهي اندکي در اينباره وجود دارد که فضاي عمومي در شهرهاي عربي چقدر جنسيتزده است و اطلاعات درباره اينکه تصميمگيريها چقدر زنان را تحتتأثير قرار ميدهند- يا تحتتأثيرش هستند- بسيار کم است. بدون درک عميقتر از نيازهاي اجتماعي و فضايي زنان عرب، خيابانهاي منطقه قلمروي مردان باقي خواهد ماند.در حالي که آزار و اذيت جنسي در شهرهاي عرب رايج است، توجه به موضوع جنسيت در فضاي شهري مقولهاي صرفا براي ايمني نيست. اگرچه بسياري از زنان در شهرهاي عربي در معرض آزار و اذيت فيزيکي و کلامي هستند، بايد با مسائلي مانند بهداشت و درمان ضعيف، دسترسي محدود به توالت و آب پاک و اندکبودن حريم خصوصي روبهرو شوند. گروههاي به حاشيه راندهشده - مانند مهاجران، اقليتهاي قومي و مذهبي، دختران جوان، زنان سالخورده و معلولان، بهويژه در برابر تبعيض آسيبپذيرند. بنابراين بايد طيف گستردهاي از چالشهاي اجتماعي و فرهنگي که مانع از رفتوآمد آزادانه زنان و دختران در محيطهاي شهري ميشود، در راهحلها در نظر گرفت. براي آنکه شهرها نياز افراد بيشتري را تأمين کنند، دولتها بايد بر چهار اصلاح کليدي تمرکز کنند. براي شروع، برنامهريزان شهري بايد با گروههاي زنان همکاري کنند تا جنبههاي ايمني بررسي شود و مناطق با خطر بالا شناسايي شوند. براي مثال با تجزيه و تحليل دادههاي مرتبط به جرائم، برنامهريزان ميتوانند تعيين کنند که در کجا بايد بر اصلاحاتي نظير روشنايي بهتر و نظارت بيشتر تمرکز کرد. وقتي سازمانهاي زنان در اين نوع تصميمگيريها مشارکت کنند، شهرها براي زنان امنتر ميشوند و به نوبه خود دسترسي بهتري به فرصتهاي اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي مييابند. بعد، سيستمهاي آموزش و پرورش بايد از نو شکل بگيرد تا زنان و دختران بيشتري به ادامه تحصيل در معماري، برنامهريزي و طراحي شهري تشويق شوند. در اکثر شهرهاي عربي، فرايندهاي برنامهريزي براي اکثريت مردم غيرقابلدسترس هستند و کمتر از همه در دسترس زنان هستند. براي تغيير وضعيت موجود پدرسالارانه، بايد زنان جوان بيشتر و بيشتر به ورود در اين حوزهها و طراحي فضاهاي مدرن براي نيازهاي زنان تشويق شوند. سوم اينکه شهرها به روشهاي استاندارد براي سنجش حقوق زنان در محيطهاي شهري نياز دارند. يک راه دستيابي به اين هدف، ايجاد سيستمهاي امتيازدهي بهدست زنان است؛ نظرسنجي ميتواند شامل پرسشهايي درباره چارچوب قانوني، مشارکت در تصميمگيري در مورد برنامهريزي شهري، عادتهاي حملونقل عمومي و ديدگاههاي مربوط به مسکن، تفريح و ايمني باشد. در نهايت، برنامهريزان شهري بايد درباره چگونگي پرشدن فضاهاي عمومي بازنگري کنند. برای مثال، مجسمههاي تاريخي را در نظر بگيريد که در بسياري از شهرها فقط مردان برنزي ستايش شدهاند. چرا زنان حضور ندارند؟ اگر برابري جنسيتي در هنر عموميت مييافت، زنان جوان و مردان جوان با اين آگاهي بزرگ ميشدند که شهرشان جايي است که همه از احترام، منزلب و ايمني برخوردارند. برنامهريزي شهري هرگز از لحاظ جنسيتي بيطرف نيست و مديران شهرها بايد براي درنظرگرفتن ديدگاهها و خواستههاي همه ساکنان، سخت تلاش کنند. براي زنان و دختران، موارد الزامي شامل خيابانهاي امن، تأسيسات عمومي خوب نگهداريشده و امکانات خاص جنسيتي مانند اتاقهاي پرستاري براي مادران است. در يک شهر کاملا امن، حقوق همگان در نظر گرفته ميشود، همه ميتوانند به فضاهاي عمومي دسترسي داشته باشند و همه در فرايند برنامهريزي دخيل هستند. اگر برنامهريزان پيوسته چنين اصولي را به کار ببندند، شهرها به طور طبيعي به موتور قدرتمندي براي توانمندسازي زنان تبدیل ميشوند و وقتي که شهرها براي زنان فرصتي فراهم کنند، همه از آن بهرهمند ميشوند.
منبع : شرق
دیدگاه تان را بنویسید