ارسال به دیگران پرینت

آموزش و پرورش

مهم ترین نقش تربیت و آموزش در هر کشوری به عهده‌ی آموزش و پرورش آن کشور است. خانواده ها فرزندان خود را برای رفتن به مدرسه و کسب تحصیلات رسمی قبل از مدرسه آماده میکنند و در نهایت، تحویل آموزش و پرورش میدهند.

آموزش و پرورش

۵۵آنلاین :

نویسنده : معین حافظی زاده پژوهشگر علوم سیاسی مهم ترین نقش تربیت و آموزش در هر کشوری به عهده‌ی آموزش و پرورش آن کشور است. خانواده ها فرزندان خود را برای رفتن به مدرسه و کسب تحصیلات رسمی قبل از مدرسه آماده میکنند و در نهایت، تحویل آموزش و پرورش میدهند. ساخت و نسل سازی هر کشوری از طریق آموزش و پرورش انجام میشود بدین معنا که افراد در زیر ساخت آموزش و پرورش آماده‌ی تحویل به جامعه میشوند. با این اوصاف نقش آموزش و پرورش در هر کشوری بسیار مهم و انکار ناپذیر در نیروی انسانی جامعه دارد آنچه که در آموزش و پرورش کشور ایران رخ میدهد و آموزشهایی که انجام میشود، ایرادات فراوانی دارد. مهم ترین وظیفه هر نهاد آموزشی ای، یاد دادن مهارت های گوناگون از جمله مهارتهای اجتماعی، فرهنگی، عملی، شغلی و مهم ترین آن مسئله استعداد یابی و پرورش استعدادهای برتر است. در سیر آموزش و پرورش کشور ایران افراد در حالت کنونی و اسما تغییر یافته در سه مقطع، ابتدایی، متوسطه دوره اول و متوسطه دوره دوم مشغول به تحصیل میشوند. این روند که به تازگی تغییر یافته و طرح تحول آن صرفا در جنبه‌ی اسمی و ظاهری قضیه بوده است. مهم ترین ایرادی که میتوان در مسئله آموزشی ایران گرفت بحث مهم و حیاتی استعداد یابی است. طرح های متفاوت و گوناگونی در این زمینه انجام شده ‌که به نظر میرسد ثمراتی به جز افزایش تعداد کارکنان و حقوق بگیران ذیربط نداشته است. به طور مثال سازمان استعداد های درخشان (به اختصار سمپاد) که در حدود ۴ دهه سابقه فعالیتی خود عملا کاری به جز تقسیم بندی دانش آموزان تست زن با دانش آموزان معمولی و افزایش آمار مدارس معمولی در تعداد قبولی این مدارس نداشته است. در واقع سایر مدارس برای بهبود آمار کمی خود به قبولی های سمپادی دست به جلب مشتری از سایر مدارس میزنند و قبولی های سمپادی خودرا کارنامه موفقیت تلقی میکنند. همچنین سازمان سمپاد علاوه بر عدم استعداد یابی درست و به جا صرفا به یک محل اقتصادی تبدیل شده که بودجه سایر مراکز این سازمان را از طریق برگزاری آزمون های آمادگی و کلاسهای تقویتی با هزینه های گزاف تامین میکند‌. گذشته از این در یک نگاه کلی آموزش و پرورش ایران ختم به مسئله و بحران بزرگی به اسم کنکور میشود. بحرانی که از همان روزهای نخست مدرسه یک کودک ۷ ساله شروع میشود و به تدریج در ۱۸ سالگی به مسئله بغرنج کنکور میرسد. در واقع دانش آموز ۱۲ سال تحصیل میکند که صرفا آزمون کنکور بدهد. مسئله ی بعدی که بسیار تاسف برانگیز است، میزان موفقیت در آزمون کنکور است. آمار ها نشان میدهد چیزی بین ۳۰ تا ۴۰ درصد شرکت کنندگان کنکور آماری زیر صفر دارند و در واقع از برگه‌ی سفید کنکور نیز عملکردی ضعیف تر دارند! حال ایراد این مسئله چیست و اشتباه راه کجاست؟ آموزش و پرورش در ایران، تنها جنبه‌ی آموزش دارد و لاغیر. در واقع هیچ گونه پرورشی در استعداد و توانایی برای دانش آموزان ندارد. بدین گونه که از روز اول دبستان تا روز آخر پیش دانشگاهی پی در پی، داده است که تحویل دانش آموز میشود. فردی که تحت این آموزش است در واقع در استفاده از این انبوه داده ها سردرگم میشود. علت اصلی این سردرگمی عدم کشف استعداد صحیح است. در این سیستم آموزشی، دانش آموزی که علاقه به کارهای هنری، فنی و امثالهم دارد نیز کنکور میدهد و دانش آموزی که استعداد حل مسائل علمی دارد نیز کنکور میدهد. در واقع معیار و ملاک همه چیز کنکور است و لاغیر. سازمان فنی و حرفه‌ای نیز با تاسیس مدارس صرفا صورت مسئله را تغییر داده است که در نهایت ختم به همان غایت قبلی یعنی کنکور میشود. در مدارس نیز اتفاقات عجیبی میافتد. تمامی مشاوران حاضر در مدارس دانش آموزان را به رشته علوم تجربی و علوم ریاضی و فنی میشناسند. آمار کنکور به خوبی نشان میدهد که در طی سالهای اخیر به خصوص در دهه ۹۰ میزان شرکت کنندگان افزایش قابل توجهی یافته و بیش از نیمی از شرکت کنندگان از این دو رشته هستند. اگر بخواهیم واقع بینانه بنگریم در این آمار عجیب و غریب، قطعا چیزی به اسم استعداد و توانایی به طرز فجیعی نادیده گرفته شده است. طبق هیچ منطقی نمیتوان درک کرد که چگونه ممکن است حدود ۶۵ تا ۷۰ درصد شرکت کنندگان منحصر در دو رشته باشند و بقیه رشته ها نظیر علوم انسانی و ادبیات، فنی و حرفه ای و زبان با وجود نیاز محرز جامعه به فارغ التحصیلان این رشته، کاملا در انزوا به سر ببرند. در این میان فقدان رشته های ورزشی نیز به خوبی دیده میشود که در دست رانت های بخش های خصوصی و نیمه خصوصی است که جای خود دارند. کنکور در نظام آموزشی کشور تبدیل به یک رانت و سیستم فاسد مستحکم و غیر قابل انکار شده است. درآمدهای ناشی از کلاسهای تقویتی، آموزش تست، کتابهای کمک آموزشی و ... رقم های سرسام آوری را نشان میدهد. در واقع عدم وجود کنکور و این موسسات و انتشارات قسمتی از اقتصاد آموزشی کشور را مختل و با بحران رو به رو میسازد.

زمزمه ها‌ی اخیر نیز در باب حذف کنکور، پس از چرتکه انداختن های مسولین ثمره ای نداشت و همچنان این غول بی شاخ و دم، تعیین کننده استعدادهای فرمایشی نظام آموزشی کشور است. مهم ترین رکن کادر سازی و نیروی انسانی آموزش و پرورش است که باید توجه تمامی آحاد ملت و دولت را داشته باشد که ظاهرا چنین نبوده. برای داشتن جامعه و اقتصاد درست و صحیح نسل سازی درست حرف اول را میزند. آموزش و پرورش مهمترین عامل بازتولید فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی هر کشوری است. موفقیت یک کشور در تمامی زمینه ها مرهون و مدیون نظام آموزشی سالم و به جا است. نظام آموزشی برای بهبود وضعیت کنونی خود راه پر پیچ و خم و طولانی ای در پیش دارد که سالیان سال زمان بر خواهد بود. در همین مسئله استعداد یابی نیازمندی به استعداد یابان حرفه‌ای و توانا به خوبی دیده میشود که خود مسئله‌ای نیازمند زمان است. تغییر سند تحول نظام آموزشی نیز باید از جنبه های ظاهری و عددی و رقمی و تغییرات اسمی خارج شود تا بتواند تحول کیفی و اصولی را تجربه کند تا نسل های آینده بهره مند از آموزش صحیح، اصولی، بر اساس استعداد و بر حسب نیازهای سطح جامعه گردد.

منبع : 55 آنلاین
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه