ارسال به دیگران پرینت

تهران یک اَبَر قهرمان می‌خواهد

اگر همه ابزارها و لوازم مورد نیاز هم برای از بین بردن مشکلات و معضلات پایتخت فراهم شود باز هم اشتباهات فاحش معماری در این شهر به راحتی درست نخواهد شد فضاهای اداری در شهر تهران یک معضل ناپیداست وقتی ارزش‌ها در معماری و طراحی داخلی از بین برود به‌تبع آن مشکلات جانبی مثل خطاها، تقلب‌ها و ... زیاد می‌شود الان هنر معماری برای عده‌ای تبدیل به یک ژست شده است؛ در اینستاگرام از هر١٠نفر ٩نفر در پیج‌های‌شان نوشته‌اند طراح داخلی و دکوراسیون!

تهران یک اَبَر قهرمان می‌خواهد

۵۵آنلاین :

ایران با تاریخ کهنش در هنر معماری، چهره‌ای پیر و خسته به خود گرفته است. این را از ساختمان‌های بدقواره و ناهماهنگ کوچه‌ها و خیابان‌های پایتخت به خوبی می توان احساس کرد. ظاهرا تغییر سبک زندگی و رشد شهرنشینی در سال‌های اخیر، فرصت رسیدگی و نظارت را کم کرده و در همین چند صباح به تعداد ساختمان‌های شهر، آموزشگاه‌های آموزش معماری و طراحی داخلی با ارایه انواع و اقسام مدارک غیر معتبر، مثل قارچ سبز شده‌اند. آموزشگاه هایی که نتیجه اش تحویل عده‌ای طراح و دیزاینر و معمار غیر متخصص بدون تحصیلات آکادمیک به جامعه شده است! طراحانی که هر چه هم زمان می گذرد نمی توانند نقش تاثیر گذاری در هنر معماری ایران داشته باشند! با این حال در کنار همه این مشکلات افراد متخصص و تحصیلکرده رشته معماری نگاه ویژه‌ای به معضلات و مشکلات ساختمان‌های شهر دارند. علی خادم زاده کارشناس ارشد معماری و مدرس دانشگاه تهران یکی از کسانی است که حال معماری و طراحی‌های ساختمانی را خوب نمی داند. او عدم نظارت کافی و ورود افراد غیر متخصص بدون تحصیلات علمی در حوزه اصلی ترین دلیل مشکلات ساختمان‌های شهر می داند. در این گفت و گو او مشکلات و معضلات مختلف معماری را مطرح کرد و معتقد است:«تهران یک اَبَر قهرمان می خواهد.»

آقای خادم‌زاده، ابتدای گفت‌وگو می‌خواهم حال معماری و طراحی داخلی ایران را از شما بپرسم. بازار معماری و طراحی داخلی الان دچار بیماری شده است. معماری یک هنر کهن در ایران است. هنری که در دوران معاصر نگاه جدی‌تری به آن شد و حتی به‌عنوان یک رشته تحصیلی ارزشمند به رشته‌های دانشگاهی ورود پیدا کرد. چرا با گذشت زمان این هنر با واژه‌هایی مثل بازاری و بساز بفروشی در آمیخته شده است؟ مشکلی که ما داریم این است که در بازار طراحی داخلی ایران نظارت کافی وجود ندارد. این‌که عده‌ای ادعا کنند و بتوانند وارد بازار معماری داخلی شوند بسیار آسان است. بنابراین بعضی‌ها بدون داشتن تخصص علمی و هیچگونه تجربه‌ای وارد این بازار می‌شوند. از چه زمانی طراحی داخلی درایران جدی شد؟ عمر جامعه معماران داخلی ایران نزدیک به ٥٠‌سال است. بنابراین حدود نیم قرن است که طراحی داخلی در روند طراحی کل ساختمان اهمیت ویژه‌ای پیدا کرده است. در چند دهه گذشته چه قشری از جامعه، از این طراحی برای فضاهای‌شان استقبال می‌کنند؟ اصولا باور عمومی در ایران این است که معماری داخلی یک فرآیند لوکس است و افراد مرفه در شرایط خاص از آن استفاده می‌کنند. . اما در تعریف آکادمیک اصلا اینطور نیست و این تصور حاکم بر جامعه که طراحی داخلی یک فرآیند لوکس تلقی شود کاملا اشتباه است. دلیل این‌که طراحی داخلی در ذهن مردم یک فرآیند لوکس به حساب می‌آید، چیست؟ ببینید در دوره‌ای که نقدینگی در ایران زیاد بود نوع خاصی از اشرافی‌گری یعنی طبقات اجتماعی که خصوصیت اشرافی داشتند در ایران ایجاد شدند و گرایش این افراد به سمت معماران داخلی بود. همین موضوع باعث شد تا این تصور عمومی به وجود بیاید که اصولا کار معماران داخلی بزک دوزک و زیباکردن و ایجاد جذابیت‌های بصری برای فضا و لوکس‌سازی است. در صورتی که این مورد تنها یکی از فرآیندهای هر پروژه معماری داخلی است. موضوعی که این‌روزها در رفتارهای مردم زیاد دیده می‌شود اعمال سلیقه شخصی آنهاست. یعنی معمولا در مناسبت‌های اجتماعی عده‌ای فکر می‌کنند ذوق یا باوری دارند که کاملا درست است. در حوزه شما اگر مداخله‌گری مشتریان وجود داشته باشد قطعا کار را سخت می‌کند. یک آرشیتکت و معمار طراحی داخلی چقدر می‌تواند روی سلیقه مخاطبانش تأثیر بگذارد؟ درواقع قانع‌کردن آنها سخت است؟ بخش زیادی از تاثیرگذاری یا درواقع قانع کردن مشتری بستگی به قابلیت‌های طراح دارد. اصولا مردم طراحی را انتخاب می‌کنند که کارش را دوست داشته باشند. با این حال یک طراح مبتدی یا ضعیف معمولا با خواسته‌های کارفرمایش همراهی می‌کند و نتیجه کار درواقع همان سلیقه مشتری می‌شود؛ که در این شرایط ممکن است نتیجه خوبی هم نداشته باشد. از طرف دیگر هر چقدر یک طراح حرفه‌ای‌تر و مطرح‌تر باشد این اتفاق به این شکل نمی‌افتد. یعنی طراح از کارفرما نیازهایش را می‌پرسد و در کنار سبک و ایده خودش به خواسته‌های مشتریانش هم توجه می‌کند. من همیشه به دانشجویانم توصیه می‌کنم که هیچ‌وقت به کارفرما نگویید چه می‌خواهد، بپرسید چه نیازی دارد و شما به آنها بگویید چه می‌خواهند. ظاهرا سبک طراحی ساختمان‌ها خیلی شبیه هم شده است. منظورم این است که سبک کار معماران قدیمی‌تر مثل هوشنگ سیحون یا کامران دیبا مشخصا از هم متمایز بود. به نظر شما الان هم این تفاوت و تمایز در معماری وجود دارد یا عمدتا معماران از روی دست هم طراحی می‌کنند؟ معماران مطرح در تمام دنیا همیشه به خاطر شخصیت و هویت کارهایشان معروف شده‌اند. بنابراین از سال‌ها قبل کارهای شاخص عبدالعزیز فرمانفرمایان یا وارطان هوانسیان، یک شکل و امضای مشخص به نام خودشان ثبت کرده‌اند. تمایزی که تا دوره‌های بعد هم در آثار معمارانی مثل بیژن شافعی یا فرامرز شریفی دیده می‌شود. با این حال شاید الان به دلیل ورود معماران بازاری به معماری حرفه‌ای این شباهت‌ها نمود بیشتری داشته باشند؛ چرا که معماران بازاری با توجه به نیاز و سلیقه بازار تغییرات ایجاد می‌کنند. البته علیرغم این‌که این کار هویت و چهره شهر را به‌هم می‌ریزد اما ظاهرا گریز ناپذیر است. شما معتقدید معماری بازاری، هویت و چهره شهر را بر هم می‌زند چرا نمی توان جلوی معضل بازاری‌ها و بساز بفروش‌ها را گرفت؟ به نظر من در شهری که مشکلات ریشه‌ای و پیچیده دارد این موضوع که چند معمار بازاری هم وارد کار شوند خیلی اهمیت ندارد! اصولا مردم فکر می‌کنند طراحی داخلی خوب یعنی زیبا بودن فضاهای یک ساختمان. می‌خواهم بدانم تعریف طراحی داخلی از نظر یک معمار دقیقا چیست؟ معماری داخلی یا طراحی داخلی، سازماندهی و ساماندهی و بهینه‌سازی فضاهای زیستی است. بنابراین در این حوزه الزاما زیبایی هدف اصلی نیست. این موضوع مرز و تفاوت بین دکوراتورها و معماران داخلی است. ما همیشه در دانشگاه‌ها هم به دانشجویان تأکید می‌کنیم که دکوراتورها نقش آرایشگر را در طراحی داخلی دارند، اما معماران داخلی گریمور هستند. شما یک زمانی فضایی دارید و قصد دارید آن را زیبا کنید و جذابیت بصری به آن دهید در این جا در حد تخصص یک دکوراتور حرفه‌ای هم کفایت می کند. اما در یک فرآیند معماری داخلی شما یک هویت جدید برای فضا تعریف می کنید. برای مثال مرکز دانشگاهی تهران در محدوده خیابان انقلاب است و کمبود خوابگاه هم داریم؛ به همین دلیل تصمیم به ساخت مجموعه مسکونی می گیریم که شامل واحد‌های ١٦ مترمربعی است در واقع هر واحد را به یک فضای زیستی تک نفره تبدیل می‌کنیم. یعنی امکانات کامل برای زندگی یک نفر را در آن ایجاد می‌کنیم. در اینجا بحث زیبایی در اولویت نیست اینجا هدف خلاقیت برای ایجاد امکانات استاندارد برای زندگی یک نفر می باشد. بنابراین یک طراح داخلی مجرب بر اساس اطلاعات و تخصص و دانشی که دارد یک فضای ٤ در ٤ را به یک فضای زیستی تبدیل می کند. از نگاه طراح و معماری که به صورت آکادمیک و تجربی در این حوزه فعالیت می‌کند، چه طراحی، طراحی داخلی نیست؟ منظورم خطاها و اشتباهاتی است که در خیلی از ساختمان‌ها به‌خصوص ساختمان‌هایی که اصطلاحا بسازبفروشی نامیده می‌شوند، وجود دارد. ببینید واقعیت این است که این روزها خیلی‌هایی که خودشان را طراح داخلی می‌دانند درواقع مامورخرید‌های خوش‌سلیقه هستند. یعنی عده‌ای می‌روند در بازار و یک سری ابزار و دکوراسیون می‌خرند و با ذوق و سلیقه چیدمانش می‌کنند. نمونه این افراد در شبکه‌های اجتماعی مثل اینستاگرام دیده می‌شوند؛ الان از هر ١٠نفر ٩نفر در پیج‌های‌شان نوشته‌اند طراح داخلی و دکوراسیون! یعنی همه اینها در دانشگاه‌ها تحصیل کرده‌اند و تجربه دارند؟! به نظر من الان هنر معماری برای عده‌ای تبدیل به یک ژست شده است، درحالی که طراحی داخلی یک فرآیند کلان است و به هر کسی که سلیقه چیدمان و دکوراسیون دارد طراح داخلی حرفه‌ای نمی‌گویند. واقعیت این است که در سال‌های اخیر به‌خاطر فشار اقتصادی، مردم هزینه‌های غیرضروری را از زندگی‌شان حذف کرده‌اند! بنابراین قطعا شما هم در زمینه کاری‌تان به‌خصوص در بحث هزینه مشاوره قبل از اجرای پروژه برخورد کردید. یعنی مردم علاقه‌ای به مشاوره و پرداخت حق مشاوره قبل از ساخت‌وساز نشان نمی‌دهند. به نظر شما هزینه مشاوره قبل از اجرا هزینه‌ای ضروری است یا نه؟ قطعا هزینه‌ای ضروری است. فرآیند مشاوره و طراحی ساختمان در معماری دقیقا مانند فرآیند ویزیت و جراحی در پزشکی است. مردم بدون این‌که پزشک معاینه‌شان کند زیر تیغ جراحی نمی‌روند. این فرآیند نیاز به عکسبرداری، آزمایش، سی تی اسکن و غیره دارد. اما الان اتفاقی که در ساخت‌وساز افتاده این است که مردم فرآیند تشخیص را حذف کرده‌اند و مستقیم رفته‌اند سراغ جراحی ساختمان‌ها. در دهه‌های اخیر تمرکز معماری بیشتر روی فضاهای مسکونی است. این موضوع چقدر برای سایر بخش‌ها مشکل ایجاد می‌کند؟ بحث فضاهای اداری در شهر تهران یک معضل ناپیداست؛ به‌طور مثال ترافیک خودرو‌ها در خیابان یک معضل پیداست، ولی ترافیک انسان‌ها در فضاهای داخلی ساختمان‌ها مورد توجه قرار نمی‌گیرد. یعنی این‌که ما در تهران کمبود فضای اداری داریم. به همین دلیل به بافت مسکونی وارد می‌شویم و آن را به بافت اداری تبدیل می‌کنیم و شهرداری مجبور می‌شود یک‌سری مجوز دهد برای ایجاد ساختمان‌های پزشکان و وکلا، انتشاراتی‌ها و غیره. بنابراین بافت مسکونی تخریب می‌شود؛ در صورتی‌ که روش ایجاد فضای اداری این نیست. در یک اداره دولتی که زیربنای آن ١٠‌هزار متر است و ٧٠٠ نفر در آن کار می‌کنند به راحتی و با روش‌های نوین و حرفه‌ای می‌توان طرحی ارایه داد که ٧٠٠نفر در نصف آن فضا با بهره‌وری بیشتر بنشینند. طراحی کنونی ادارات سیکل حرکت ارباب رجوع را طولانی و طولانی‌تر کرده است.. این معضل ناپیدا در فضاهای اداری کاملا قابل لمس است؛ مثلا در اغلب ادارات بین جایی که یک چیزی را صادر می‌کند و جایی که مُهر می‌زنند، سیکل معیوبی وجود دارد. یک اتاق را می‌گذارند طبقه ششم و دیگری را در طبقه اول. درحالی‌که یک طراح داخلی حرفه‌ای می‌تواند فضایی را طراحی کند که رفت‌وآمد ارباب رجوع در یک بازه حرکتی باشد. این روزها مبنای فرهنگ ایرانی در طراحی داخلی یا حتی دکوراسیون کمتر مورد استفاده یا حتی استقبال قرار می‌گیرد. چرا؟ در سال‌های اخیر تأثیر وسایل ارتباط جمعی، عملا مفهوم واژه «دهکده جهانی» را در همه زوایای زندگی مردم محقق کرده است. بنابراین اگر ما روی بحث فضاهای ایرانی و زندگی ایرانی حساسیت‌ و تأکید داشته باشیم خیلی موفقیت‌آمیز نخواهد بود. به‌غیر از این‌که وسایل ارتباط جمعی در سلیقه و خواسته‌های مردم و حتی طراحان تأثیر گذاشته، دلایل دیگری هم برای کمرنگ شدن نمادهای ایرانی در معماری و طراحی وجود دارد؟ بله، نخست این‌که ما امکاناتش را نداریم، به این دلیل که ساختار زندگی ایرانی و معماری ایرانی مبتنی بر یک‌سری ضوابطی است که نیاز به یک گستره ساختمانی بزرگ دارد. در زمان‌های گذشته ما حیاط داشتیم، حوض داشتیم، اندرونی و بیرونی و هشتی و مطبخ داشتیم و این می‌شود خانه‌ای با زیربنای ٦٠٠ تا ٧٠٠ متر. حالا رشد شهرنشینی به‌خصوص در تهران چطور می‌تواند این فضا را برای معمار ایجاد کند؟! الان در یزد و کاشان هم نمی‌توانید این نوع طراحی را اعمال کنید. وقتی فضاهای زیستی ما تغییر پیدا کرده و ساختمان‌ها در سایز و اندازه‌های ٨٠متری و حتی کمتر ساخته می‌شود، قطعا نمی‌توان براساس فرهنگ ایران کهن خانه‌ها را طراحی کرد. راهکاری برای حفظ فرهنگ ایرانی در طراحی‌های داخلی ساختمان‌ها وجود دارد؟ کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که یک‌سری از رفتارهای ایرانی را بررسی کنیم و این اصلا به این معنا نیست که اُرسی بزنیم، روی زمین بنشینیم یا روی سقف مُقَرنَس بزنیم و آیینه‌کاری کنیم. فضای ایرانی این است که با توجه به نوع حساسیت‌هایمان و نوع پخت و پزمان فضایی طراحی شود. به‌طور مثال مدل آشپزخانه‌ اُپن که در ایران از حدود دهه ٦٠ شمسی رایج شد و خیلی طرفدار پیدا کرد، عملا برای فرآیند پخت ‌و پز ایرانی خیلی مطلوب نیست، اما از آن طرف هم می‌بینیم که در ساختارهای زندگی یک جوان باز هم استفاده چندانی از آشپزخانه مانند سابق نمی‌شود. در خانواده‌های سنتی تمام فرآیند آشپزی در خانه انجام می‌شد؛ از خرید میوه‌های خام و پاک کردن سبزیجات گرفته تا طبخ غذا. الان چون تمام اینها اتوماتیک شده است، این کارها دیگر به آن شکل سنتی در بین زنان خانه‌دار هم رایج نیست. در نتیجه به دلیل تغییر سبک زندگی تعاریف عوض شده و بنابراین نباید روی این موارد تأکید داشت. در این دهکده جهانی که معتقد هستید معماری هم از آن پیروی می‌کند، هر ‌سال مخصوصا با عوض شدن ‌سال میلادی یک‌سری طراحی‌ها و دکوراسیون مد می‌شود. الان مد روز معماری و طراحی داخلی ساختمان‌های ایران چیست؟ ببینید چند سال اخیر اتفاقی که افتاده این بود که پی‌وی و کپی از جریان‌های سبک‌های کلاسیک مثل باروک ویکتوریان و ... در معماری بناهای ایرانی مد شد. یعنی ساختمان هایی با نماهایی شبیه ساختمان‌های کلاسیک انگلیس و فرانسه و .. مثلا در نمای اغلب ساختمان‌های تهران از سنگ و مجسمه استفاده می شد که به تبع فضای داخلی ساختمان‌ها هم به همین سبک کلاسیک طراحی می شدند. یک چند سالی این مد ادامه داشت ولی اخیرا جریان‌های مدرن و مینیمال جذابیت بیشتری پیدا کرده است. سبک مدرن و کلاسیک در معماری بحثی تخصصی است، اما اگر بخواهیم این مبحث را به صورت عمومی و اجتماعی بررسی کنیم به نظر شما چرا الان مردم به سبک مدرن بیشتر گرایش پیدا کرده‌اند؟ فکر می‌کنم به دلیل تغییر و فاصله نسل‌ها باشد. یعنی الان دهه شصتی‌ها به اسکان رسیده‌اند و در این زمان این نسل از خانواده‌هایشان جدا شده‌اند و خودشان خانه‌های‌شان را انتخاب می‌کنند. بنابراین سلیقه‌ها و ایده‌آل‌های نسل جوان تأثیر زیادی در روند تغییر خانه‌ها از سبک کلاسیک به مدرن گذاشته است. شما عضو هیأت‌مدیره اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان مبلمان ایران هم هستید. امسال‌ سال حمایت از کالای ایرانی نام‌گذاری شده است. می‌خواهم بدانم متریال‌های مورد استفاده در پروژه‌های معماری و طراحی داخلی، ایرانی است یا خارجی؟ این موضوع بستگی به ماهیت پروژه دارد. در پروژه‌های اداری و عمومی میزان استفاده از تولیدات ایرانی خیلی بالاست. در حوزه‌های خصوصی بستگی به نوع پروژه دارد. اما به‌طورکلی در پروژه‌های شخصی و خانه‌ها جذابیت تولیدات خارجی برای مردم بیشتر است. چرا مردم تمایل دارند که از متریال خارجی در ساختمان‌های‌شان استفاده شود؟ به‌روزتر و باکیفیت‌تر است. به‌طبع مردم سعی می‌کنند برای خانه‌های‌شان همیشه کالای برتر را تهیه کنند. شما در حوزه طراحی و تولید هم فعالیت می‌کنید، بنابراین قطعا در سال‌های گذشته شعار حمایت از صادرات را زیاد شنیده‌اید. وضع صادرات ایران در مقایسه با کشورهای منطقه چطور است؟ ببینید، واقعیت این است که اگرچه ما در تولید مبلمان خیلی پیشرفت کرده‌ایم، اما هنوز هم در منطقه، کشور ترکیه پیشتاز است. ایران به تنها کشورهایی که در سال‌های اخیر متریال ساختمانی صادر کرده، کشورهایی مثل عراق و ارمنستان بوده‌اند. با این‌حال باز هم ما در صادرات متریال و مبلمان به عراق و ارمنستان موفق نبوده‌ایم؛ چرا که بازار این کشورها به لحاظ معماری داخلی به هیچ عنوان باارزش نیست. برگردیم به بحثی که اول گفت‌وگو درباره حال ناخوش معماری و طراحی داخلی مطرح شد. معضلی که این‌ روزها یک تهدید جدی برای جامعه معماران تحصیلکرده و باتجربه به وجود آورده، رشد قارچ‌گونه آموزشگاه‌هایی است که با گذراندن دوره‌های کوتاه‌مدت به دانش‌آموختگانش مدرک طراحی داخلی می‌دهد. بله، همان‌طور که گفتم بازار طراحی داخلی به فاجعه تبدیل شده است. با دوره دیدن نمی‌توان جراحی کرد! یا کتاب تعمیر خودرو بخوانیم و برویم موتور خودرو تعمیر کنیم! این روش در حوزه معماری و طراحی داخلی هم باعث می‌شود که بازار کیفیت و ارزشش را از دست بدهد. بنابراین وقتی ارزش‌ها در طراحی داخلی از بین برود به‌تبع آن مشکلات جانبی مثل خطاها، تقلب‌ها و ... زیاد می‌شود. این موضوع که معماری و به‌طور کلی‌تر چهره پایتخت حال مطلوبی ندارد، موضوعی است که همواره مطرح است. اگر آرمانی این مسأله را بررسی و تصور کنیم در شرایط ایده‌آل همه ابزارها مثل بودجه برای بهبود این وضع مهیاست، به‌نظر شما جراحی چهره شهری مثل تهران چقدر زمان می‌برد؟ تهران به یک ابرقهرمان با قابلیت‌های ویژه، خستگی‌ناپذیر و ٢٠‌سال زمان نیاز دارد. ما متاسفانه در بافت مسکونی کوچه‌باغ‌های کم‌عرض تهران، برج ساخته‌ایم! اینها را که نمی‌توانیم کاری کنیم، بنابراین اگر آرمانی هم به این موضوع نگاه کنیم فقط می‌توانیم راه حل‌هایی برای کاهش مشکلات پیدا کنیم. این شهر به این راحتی درست نخواهد شد.

منبع : شهروند
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه