ارسال به دیگران پرینت

عملکرد دولت حسن روحانی در گفت و گو با علی صوفی؛ وزیر پیشین تعاون

عامل گران شدن دلار، رئیس جمهور و بانک مرکزی هستند | دیدگاه سیاسیون و اقتصادیون دولت روحانی راجع به نرخ ارز | حلقه اصلی دولت نسبت به اسحاق جهانگیری دچار توهم شد

صوفی: شخص آقای روحانی رئیس جمهور، در دانشگاه تهران گفت من به این آقایان گفتم شما که گفته بودید اگر ما کنترل نرخ دلار را برداریم و آن را آزاد کنیم این دلار بیش از سقف 6 هزار تومان نخواهد رفت، پس چطور شد که الان 12 هزار تومان شده

عامل گران شدن دلار، رئیس جمهور و بانک مرکزی هستند | دیدگاه سیاسیون و اقتصادیون دولت روحانی راجع به نرخ ارز | حلقه اصلی دولت نسبت به اسحاق جهانگیری دچار توهم شد

55 آنلاین- از دوره هشت ساله ریاست جمهوری جمهوری و دولت های اول و دوم او، فقط چندین ماه باقی مانده و حاصل کار این دولت نرخ دلار بالای 20 هزار تومان و تورم دو رقمی و بسیار بیش از 10 درصد است. هر چند که نرخ دلار از محدوده 11 هزار تومان تا 32 هزار تومان بالا رفت و به دلایل مختلف، در کانال 20 هزار تومان قرار گرفته است.

از طرفی دیگر، نرخ تورم کشور باید بر اساس قانون برنامه پنجساله ششم توسعه، در حد 8 درصد باشد ولی در عمل چند برابر این 8 درصد هدفگذاری شده در قانون برنامه است.

در گفت و گوی «55 آنلاین» با علی صوفی ـ وزیر پیشین تعاون ـ عملکرد اقتصادی دولت حسن روحانی ارزیابی شده است. صوفی، در دولت های پیشین، مدتی استاندار گیلان، استاندار بوشهر و وزیر تعاون بوده و هم اینک دبیرکل حزب پیشروی اصلاحات است. صوفی، بر این باور است که دولت حسن روحانی و بانک مرکزی، عامل افزایش نرخ ارز و دلار هستند و نه تحریم آنچنان که شخص حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور مطرح می کند.

*****

 

*در ماه های پایانی دولت آقای روحانی هستیم و وضعیت اقتصادی نابسامان و دردناکی وجود دارد و اکثریت مردم جامعه اعتراض دارند. به نظر شما، چرا این وضعیت در دولت آقای روحانی به وجود آمده است؟

 

-دولت آقای روحانی و شخص آقای روحانی، علل و عواملی را مطرح می کنند و آن، عبارت است از خروج آمریکا از برجام (توافق هسته ای با ایران)، شدت گرفتن تحریم ها و در نتیجه موانعی که از نظر اقتصادی بر سر راه نقل و انتقالات مالی و فروش نفت و نهایتاً بروز کسری بودجه، پیش آمد.

این دلیلی است که آنها عنوان می کنند و همین الان هم می گویند ما نسبت به شعارهای انتخاباتی، بدعهدی نکردیم و شرایط در دور دوم دولت آقای روحانی، کلاً برعکس شد و ما چاره ای به غیر از این نداشتیم. شخص آقای رئیس جمهور نیز در ابتدای کار، تظاهرات خیابانی دی ماه سال 1396 و مسائل روانی که در جامعه حاکم شد، به عنوان یک دلیل می شناسند و عنوان کردند ولی در کنار آن، به طور جسته و گریخته بعضی اعترافات هم داشته اند.

در این چارچوب، آقای روحانی علت گرانی را پذیرش مشورت کسانی اعلام کرد که فکر می کردند اگر دولت، نرخ ارز را آزاد کند سقف خیزش ارز کوتاه خواهد بود و نرخ دلار از 5 یا 6 هزار تومان بالاتر نخواهد رفت.

این صحبت آقای روحانی بود ولی دولت با خیزش بالای نرخ دلار مواجه شد و نرخ دلار به بالای 12 هزار تومان رفت. به طور طبیعی، افزایش نرخ دلار، می تواند یکی از عوامل گرانی باشد و مضایقی که بر سر راه تامین معیشت مردم به وجود آمدد.

بعداً هم راه حلی به عنوان تامین دلار 4200 تومانی برای واردات کالاهای اساسی در نظر گرفتند که البته آن هم به هدف نخورد یعنی هنوز هم به دنبال کسانی می گردند که این ارزها را دریافت کرده ولی کالایی وارد کشور نکرده اند.

بنابراین در این حوزه هم، نه تنها گشایشی حاصل نشد بلگه گرهی بر مشکلات مردم افزوده شد. در واقع این ارزی که در این دوره هدر رفت، در اصل از جیب مردم هدر رفت و در نتیجه، بار تورمی و گرانی آن، باز بر دوش مردم باقی ماند. سیاست هایی که دولت آقای روحانی از سال 1396 تا الان در پیش گرفته است، سیاست هایی نبوده که با رعایت اوضاع اجتماعی و معیشت مردم، سازگاری داشته باشد.

 

*جبهه اصلاحات، نقش مهمی داشت در این که آقای روحانی، رای آورد چرا که پایگاه اجتماعی خود را در زمان انتخابات برای آقای روحانی بسیج کرد. جنابعالی، مدتی قبل انتقاد کردید که در قبال این حمایت سرنوشت ساز، جریان اصلاح طلب سهم مشخصی از دولت آقای روحانی نگرفت و اصلاح طلبان باید به طور مشخص از دولت روحانی سهم و تضمین می گرفتند.

اگر سهم اصلاح طلبان از دولت، خیلی واضح و مشخص بود و بیش از وضع کنونی، سهم می گرفت، فکر می کنید وضعیت فعلی پیش نمی آمد؟

 

-اگر گرفتن سهم به معنای این باشد که مثلاً چند نفر بیش از این تعدادی که به عنوان اصلاح طلب در دولت آقای روحانی بودند، در این دولت حضور پیدا می کردند، کار بهتر می شد، خیر. افزایش تعداد نیروهای اصلاح طلب، در دولت آقای روحانی هیچ چیز را عوض نمی کرد.

اگر در حوزه سیاستگذاری، اصلاح طلبان می توانستند نقش ایفا کنند و اصلاح طلبان می توانستند مثلاً در سازمان برنامه و بودجه، وزارت اقتصاد و دارایی، بانک مرکزی و به ویژه وزارتخانه های اقتصادی از قبیل وزارت «تعاون، کار و رفاه اجتماعی» و وزارت «صنعت، معدن و تجارت» که اقتصادی و تعیین کننده هستند، حرف غالب را بزنند یا حداقل، آقای جهانگیری همان نقش را که در دولت اول آقای روحانی داشت، در دولت دوم نیز می داشت، اوضاع ما متفاوت بود.

در دولت اول آقای روحانی، با وجود توجه رئیس جمهور به مسائل داخلی، پرداختن به مذاکرات هسته ای و دل بستن به برجام و مسائل سیاست خارجی، آقای جهانگیری توانست کشور را به خوبی اداره کند.

این سند محکمی است و اگر در دور اول می بینید که دولت آقای روحانی در مسائل داخلی و اقتصادی، نسبتاً موفق بود، به خاطر این بود که از حضور اصلاح طلبی مثل آقای جهانگیری استفاده کرد. در دولت دوم دوم آقای روحانی، به دلایل گوناگون آقای جهانگیری حضور تشریفاتی در دولت داشت و نقشی نداشت.

 

*در زمان انتخابات ریاست جمهوری در سال 1396، آقای جهانگیری به عنوان یک کاندیدای پوششی در انتخابات شرکت کرد و مشخص بود که برای حمایت از آقای روحانی آمده و تا قبل از روز رای دادن، از انتخابات کنار خواهد رفت. البته آقای روحانی، نسبت به حضور پوششی آقای جهانگیری در انتخابات رضایت نداشتند.

آیا این حضور و نارضایتی آقای روحانی از اقدام آقای جهانگیری بود که باعث شد نقش آقای جهانگیری به عنوان معاون اول، در دولت آقای روحانی تضعیف شود؟

 

-خیر. این عامل باعث نشد. اولاً که آقای روحانی، به کاندیدایی به عنوان کاندیدای سایه، رضایت داشت و با رضایت آقای روحانی بود که آقای جهانگیری کاندیدا شد. در این موضوع، اصلاً تردید نکنید.

با این حال، آقای جهانگیری در همان مناظره اول، به عنوان یک اصلاح طلب ناب، درخشید و در آنجا احساس خطر از طرف اطرافیان آقای روحانی نسبت به آقای جهانگیری پیش آمد به دو علت.

یک علت این که ممکن است در همین جا، کار آقای روحانی تمام شود. علت دوم، آقای جهانگیری آلترناتیو آقای روحانی در انتخابات سال 1400 باشد. بنابراین، این حالت پیش آمد و احساس می شد، اما اصل مطلب این موضوع نبود.

اصل مطلب، این بوده که بخشی از اطرافیان آقای روحانی، اساساً میانه ای با اصلاح طلبان نداشته و از خودشان، گرایش اصول گرایانه نشان می دادند. این افراد، به چند دلیل سعی می کردند نظر اصول گراها را به خودشان جلب کنند و البته بعضی از آنها توهم بود. یک توهم، این بود که آقای روحانی، ممکن است جایگزین رهبری شود.

توهم دیگر این بود که با کنار آمدن با اصول گراها، شاید باز بتوانند سهمی در قدرت داشته باشند، همچنین اصول گراها مزاحم کار دولت نشوند و خودشان بتوانند راحت تر کار کنند. ضمن این که دیگر، احتیاجی هم به انتخابات و به رای مردم ندارند که حالا بخواهند به اصلاح طلب ها تکیه کنند. بنابراین، به دلایلی اطرافیان آقای روحانی سعی کردند آقای جهانگیری را کنار بزنند.

 

*ما می دانیم که آقای نوبخت و آقای محمود واعظی، دو نفر اصلی و کلیدی آقای روحانی بوده و هستند. آیا واقعا آقای اسحاق جهانگیری که معاون اول رئیس جمهور شد، توانست به این حلقه اصلی نزدیک شود و به طور کامل مورد اعتماد آقای روحانی قرار بگیرد؟

 

-خیر. آقای جهانگیری نزدیک نشد و آنها هم اساساً سعی کردند تا جایی که می توانند آقای جهانگیری، نقشی در این دولت نداشته باشد و تا جایی که ممکن است امکان کاندیداتوری آقای جهانگیری را برای انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 یا جایگزی شدن آقای جهانگیری را بگیرند.

آنها سعی کردند که از این فرصت، بیش تر برای توسعه حزب خودشان [حزب اعتدال و توسعه با دبیرکلی نوبخت] استفاده کرده و در حقیقت سعی کردند بیش تر حزبی عمل کنند. در نتیجه، به دلایل گوناگون اصلاح طلبان را هم نپذیرفتند و از آن طرف به اصول گراها نزدیک شدند تا سهم داشته باشند در قدرت آینده ای که فکر می کردند در اختیار اصول گرایان است.

 

*یکی از عوامل بحران ساز فعلی، وضعیت نرخ ارز است.در سال 1399 نرخ دلار در بازار آزاد تا 32 هزار تومان رفت و در هفته های اخیر در محدوده 24 هزار و 25 هزار تومان بود و اخیراً کاهش بیش تری داشته است.  دولت آقای روحانی در لایحه بودجه سال 1400 نرخ دلار را 11 هزار تومان ذکر کرده و مجلس تاکید دارد درآمد نفتی مورد نظر دولت محقق نمی شود پس برای جلوگیری از کسری بودجه نرخ دلار باید 17 هزار تومان باشد.

آقای روحانی، اخیراً گفتند «اگر آن 7 میلیارد دلار بلوکه شده در کره جنوبی آزاد شود نرخ دلار تا 16 هزار و 15 هزار تومان پایین می آید». هنوز یک مشکل عمده ما نرخ ارز است. در سال 1397 هم آقای جهانگیری با قدرت و صلابت تاکید کرد که نرخ دلار 4200 تومان است و بالاتر از آن قاچاق بوده و مردم دغدغه تامین ارز با این نرخ را نداشته باشند.

به نظر شما، چرا این اتفاق در مورد نرخ ارز رخ داد و این طور کشور ما دچار بحران عجیب و غریبی شد؟

 

-این که نرخ ارز بالا رفت، به دلیل این بود که آقای روحانی تحت تاثیر مشاوران خود قرار گرفت. این مشاوران، قبلاً هم به آقای هاشمی رفسنجانی برای اجرای «تعدیل اقتصادی» مشورت داده و یک گرانی افسار گسیخته را سال 1374 به وجود آورده بودند که در آن زمان با تذکر مقام معظم رهبری به آقای رفسنجانی رئیس جمهور وقت، جلوی این جریان گرفته شد و ابتر ماند.

 

*چند ماه بعد از تعیین نرخ 4200 تومانی در اواخر فروردین 1397، نرخ دلار به نزدیک 20 هزار تومان رسید و بعداً به حدود 11 هزار تومان کاهش پیدا کرد. در تیر ماه 1397 آقای جلال پور رئیس وقت اتاق بازرگانی ایران اعلام کرد که آقای نیلی 10 ماه است که استعفا داده و از اول سال 1397 در هیچ جلسه دولت شرکت نکرده است.

آقای نیلی در دولت اول آقای روحانی، مشاور اقتصادی بود و در دولت دوم، دستیار ویژه او شد. منظور شما آقای نیلی است که می گویید سیاست افزایش نرخ ارز را پیشنهاد داد؟

 

-آقای نیلی، یکی از آنها بود. به هر حال، آن نوع تفکر از بین نرفت و البته  قبلاً و در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی، این تفکر نتوانسته بود در دولت او نفوذ کند. بعداً هم آقای احمدی نژاد رئیس جمهور شد ولی در دولت آقای روحانی و از همان سال 1392، این افراد نقش مشورتی پیدا کرده و از همان اول هم آزاد سازی قیمت دلار را پیشنهاد دادند.

من نمی خواهم در اینجا ارزش گذاری کرده و بگویم آنها آدم های بعدی هستند یا این که آنها را محکوم کنم. این تفکر، یک دیدگاه است ولی این تفکر، در دور دوم دولت آقای روحانی یعنی در سال 1396، توانست تاثیرگذار باشد. شخص آقای روحانی رئیس جمهور نیز، بعداً در دانشگاه تهران گفت من به این آقایان گفتم شما که گفته بودید اگر ما کنترل نرخ دلار را برداریم و آن را آزاد کنیم این دلار بیش از سقف 6 هزار تومان نخواهد رفت، پس چطور شد که الان 12 هزار تومان شده.

آقای روحانی، به این موضوع اشاره کرد و بنده هم اطلاعاتی دارم که در جلسات هیأت دولت، این بحث مطرح شده یعنی از افراد دیگر نیز شنیده ام که آقای روحانی در جلسه هیأت دولت، این نکته را گفته است. بنابراین، این وضع نشان می دهد که این فکر، فکر آقای روحانی نبوده و فکر مشاوران بوده که دولت آن را اجرا کرده و اجرای آن را هم ادامه داده است.

 

*به غیر از آقای روحانی، چه افراد دیگری به عنوان مشاور این ایده را مطرح کرده اند؟

 

-من معذور هستم که اسم این افراد را ببرم ولی به هر حال، این اتفاق افتاد و دولت هم سعی کرد این پیشنهاد را اجرا کند. وقتی قرار باشد به مردم اعتنا نشود و وقتی قرار باشد که ما از تظاهرات خیابانی و از اعتراضات مردم نترسیم، این کارها انجام می شود. البته افزایش نرخ ارز برای دولت، بسیار مفید است که بخواهد همه چیز را گران کند.

دولت با افزایش قیمت ها می تواند کسب درآمد کرده و کسری بودجه دولت را جبران کند. الان هم که آقای روحانی برای دلار 11 هزار و 500 تومان نرخ گذاشته، نرخ اقتصادیون نیست و نظر سیاسیون است.

 

*یعنی نرخ دلار 11 هزار و 500 تومان دلار که آقای روحانی بر تعیین آن برای سال آینده تاکید می کند، کمتر از واقعیت است؟

 

-بله. این قیمت، بیش از آن که اقتصادی باشد، سیاسی است.

 

*همین نرخ 11 هزار و 500 تومانی پیشنهادی آقای روحانی، حدود 270 درصد افزایش نسبت به سال 1392 نشان می دهد.

 

-بله. همین طور است.

 

*اگر فرضاً نرخ 11 هزار تومانی در بودجه سال 1400 تصویب شود، شما اعتقاد دارید که اِشکال ندارد افزایش 270 درصدی نرخ ارز نسبت به سال 1392 و اوایل دولت آقای روحانی اتفاق بیفتد؟

 

-قطعاً 11 هزار و 500 تومان از مبلغ فعلی، نظر سیاسیون است و با نظر اقتصادیون، فرق دارد. ما قبلاً سالانه حداقل 70 میلیارد دلار درآمد نفتی داشتیم که الان نداریم. اگر تحریم ها برداشته شود و در همان قدم اول، ما بتوانیم نفت خودمان را صادر کنیم و سال 1400 در حد 70 میلیارد دلار هم درآمد نفت داشته باشیم، نظر اقتصادیون و برخی احزاب این است که دلار از 24 هزار یا 25 هزار تومان، پایین تر نیاید.

اقتصادیون در اصل می گویند حالا که زحمت کشیده و توانسته اند نرخ دلار را بالا ببرند، نرخ بالای دلار، از نظر توسعه ای فواید فراوان دارد. بنابراین، آن تفکر اقتصادی و آن مکتب اقتصادی، خواهان این است که حالا که هزینه افزایش نرخ دلار را داده ایم، بهتر است که نرخ دلار را در همین حد حفظ کنیم.

 

*آقای جهانگیری معاون اول رئیس جمهور، شامل این اقتصادیون می شود که می گویند نرخ دلار در سطح 25 هزار تومان بماند؟

 

-خیر. البته آقای جهانگیری قبلاً با آقای نیلی کار کرده ولی تفکر آقای جهانگیری این طور نیست. چون اقای جهانگیری، خودش از طبقه ای است که درد مردم را به خوبی احساس می کند. اساساً دیدگاه اجتماعی آقای جهانگیری، بر دیدگاه اقتصادی او غالب است.

 

*از نظر شما، آقای روحانی رئیس جمهور جزو سیاسیون بوده و می گوید نرخ دلار 11 هزار تومانی مناسب است و نه این که نرخ دلار فرضاً 25 هزار تومان باشد؟

 

-بله. من فکر می کنم این طور است.

 

*شما می گویید آقای روحانی گفته مشاوران در افزایش نرخ ارز نقش داشته اند. البته آقای روحانی در ماه های اخیر بارها بر این موضوع تاکید کرد که تحریم باعث شد نرخ دلار بالا برود. از طرفی، برخی اقتصاددانان اعتقاد دارند که افزایش نرخ ارز، کار دولت آقای روحانی و بانک مرکزی است

بالاخره از دیدگاه شما، اگر بخواهید نظر نهایی خودتان را اعلام کنید آیا افزایش نرخ ارز، کار دولت و بانک مرکزی بود یا تاثیر تحریم که نرخ دلار تا 32 هزار تومان هم بالا رفت؟

 

-به نظرم افزایش نرخ ارز، کار دولت و بانک مرکزی بود.

 

*پس چرا دولت و آقای روحانی به طور مکرر می گویند تحریم باعث افزایش نرخ ارز بود و خطاب به مردم ایران می گوید ترامپ را لعن و نفرین کنید؟

 

-یعنی شما انتظار دارید آقای روحانی بگوید که «من را نفرین کنید»؟ حتما ایشان، فرافکنی می کند. کما این که آقای روحانی قبل از حضور در جلسه مجلس و پاسخ دادن به سوال نمایندگان از رئیس جمهور در شهریور 1397، در تلویزیون درباره علت گرانی ارز گفت که تظاهرات خیابانی دی 1396 عامل این افزایش بوده است.

البته تظاهرات خیابانی دی ماه 1396 به رقبای آقای روحانی نسبت داده می شد چرا که از مشهد شروع شده بود. بنابراین، آقای روحانی با یان اظهار نظر، یک پاتک به آنها زد و این موضوع را بهانه کرد. چون نمایندگان اصول گرای مجلس از رئیس جمهور، سوال کرده بودند.  آقای روحانی با این نوع جواب دادن به آنها گفت خودتان مقصر بوده اید و آن تظاهرات باعث این اوضاع شد.

البته به نظر من، علت گرانی این اتفاقات نیست بلکه علت گرانی، مشورتی بود که این مشاوران در همان زمان به آقای روحانی دادند و آقای روحانی نیز بلافاصله به آن عمل کرد.

 

 

 

 

با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه