ارسال به دیگران پرینت

انتقاد روزنامه اصولگرا از مخالفت ورود نظامیان به انتخابات | رقیب اوباما نظامی بود؛ وزیرخارجه کلینتون هم نظامی بود

روزنامه جوان نوشت:چند ماهی است رسانه‌های غرب و طیفی از اصلاح‌طلبان نسبت به حضور نظامیان در عرصه انتخابات ریاست‌جمهوری هشدار می‌دهند و آن را خطرناک می‌دانند.

انتقاد روزنامه اصولگرا از مخالفت ورود نظامیان به انتخابات | رقیب اوباما نظامی بود؛ وزیرخارجه کلینتون هم نظامی بود

روزنامه جوان نوشت:چند ماهی است رسانه‌های غرب و طیفی از اصلاح‌طلبان نسبت به حضور نظامیان در عرصه انتخابات ریاست‌جمهوری هشدار می‌دهند و آن را خطرناک می‌دانند.

 مگر نظامیان می‌توانند با هویت خود وارد انتخابات شوند؟ مگر کسی می‌تواند بدون تشریفات قانونی کاندیدا شود؟ اگر در محفلی خصوصی از هشداردهندگان بپرسید آیا نظامیان می‌توانند وارد انتخابات شوند؟ حتماً خواهند گفت بله، اگر لباس از تن درآورند و خود را در معرض انتخاب ملت قرار دهند، مانعی ندارد. حال سؤال این است که مگر راه دیگری برای ورود یک نظامی به انتخابات وجود دارد؟

بدون تردید منظور آنان از نظامیان سپاهیان است، چه سپاهیانی که قبلاً در سپاه بوده‌اند و چه آنان که بخواهند اکنون استعفا دهند و وارد انتخابات شوند. خوشبختانه هردو طیف از نسل اول سپاه هستند. درست است که به جهت حقوقی نظامی‌اند، اما از جهت رفتار و منش کمتر کسی سپاهیان را نظامی به معنی عرفی آن می‌داند.

اما اطلاق نظامیان و احساس خطر از حضور آنان دو منشأ دارد؛ اول کینه از سپاه به خاطر ناکام‌سازی بسیاری از فتنه‌های براندازانه و دوم عدم اعتماد به سازوکار حقوقی انتخابات که در سال ۸۸ به واضح‌ترین وجه آن را ثابت کرده‌اند. البته سپاهیان و نظامیانی نیز بوده‌اند که اکنون بسیار شیک لباس اصلاح‌طلبی پوشیده و اگر بخواهند وارد عرصه شوند، هرگز آن هویت مورد بازخوانی قرار نخواهد گرفت. مثلاً آقایان مبلّغ و اصغرزاده سپاهی نبودند؟ آیا اصغرزاده بعد از فتح لانه جاسوسی به فرماندهی سپاه قزوین منصوب نشد؟ اما اکنون چنان مشی می‌کنند که گویی نظامی‌گری امری زشت و نکوهیده است و امثال روحانی نیز کسانی را که ۸۰، ۹۰ ماه به فرمان امام جنگیده بودند، با واژه «سرهنگ» بازنمایی می‌کرد که گویی یک جنایتکار و هیتلرصفت رقیب وی است.این در حالی است که خود برای نظامی‌گری مدال فتح گرفته است.

اگر سال‌ها تبلیغ کرده‌اید که نظامیان رأی نمی‌آورند، خب بگذارید بازهم رأی نیاورند و ساز و کار حقوقی انتخابات را کنکاش کنید که آیا طبق قانون حضورشان در انتخابات امکانپذیر است یا خیر؟ اصولاً چرا به قانون انتخابات درباره کسانی که با هویت نظامی می‌خواهند وارد انتخابات شوند توجه نمی‌شود؟ چون حرفی برای گفتن نمی‌ماند. منتقدان و مغرضان مبتنی بر کلیشه‌های کلاسیک غربی، دموکراسی و نظامی‌گری را متعارض می‌دانند و دموکراسی را رادیکال‌تر از سرزمین مادری آن مطالبه می‌کنند.

جان مک‌کین، رقیب اوباما و پدرش نظامی بودند، وزیرخارجه کلینتون هم نظامی بود، اما کسی در مهد دموکراسی مدنظر شما احساس خطر نکرد.

 هشداردهندگان به حضور نظامیان با نظامی به ماهو نظامی مشکل ندارند، با سپاهیان مشکل دارند که با وارونه‌سازی نیت نفاق‌آلود خود آن را پنهان می‌کنند.

حال می‌گویند پاسداران را چه به اینکه خود را در معرض انتخاب مردم قرار دهند؟ آنان باید در پادگان و سر مرز باشند، باید در مرز پاکستان و کردستان و عمق جهان اسلام کشته شوند تا ما به آن‌ها نگوییم «سرهنگ» اگر امنیت حضور ما در قدرت را فراهم کنند، آن‌وقت شاید آنان را به‌عنوان بخشی از ملت به رسمیت بشناسیم.

 

 

 

با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه